قصه پرغصه زاینده‌رود؛

دعوای اصفهانی‌ها، بختیاری‌ها و خوزستانی‌ها بر سر آب

پرسش:روزهای پایانی سال 96 مصادف شد با اعتراضات کشاورزان شرق اصفهان؛ این قشر که به واسطه دریافت نکردن حق‌آبه‌هایشان اعتراض را به سکوت ترجیح دادند تا همین روزهای انتهای فروردین هم دست از اعتراض نکشیدند تا جایی که امام جمعه اصفهان خواستار توقف اعتراض‌ها شد و معترضان را فتنه‌گر و مغرض خواند. پیشتر از این اتفاق‌ها، کشاورزان اصفهانی با حضور در نماز جمعه به امام جمعه پشت کرده بودند و این اقدام سرآغاز اعتراضات گسترده کشاورزان به دریافت نکردن حق‌آبه بود.

پرسش:روزهای پایانی سال 96 مصادف شد با اعتراضات کشاورزان شرق اصفهان؛ این قشر که به واسطه دریافت نکردن حق‌آبه‌هایشان اعتراض را به سکوت ترجیح دادند تا همین روزهای انتهای فروردین هم دست از اعتراض نکشیدند تا جایی که امام جمعه اصفهان خواستار توقف اعتراض‌ها شد و معترضان را فتنه‌گر و مغرض خواند. پیشتر از این اتفاق‌ها، کشاورزان اصفهانی با حضور در نماز جمعه به امام جمعه پشت کرده بودند و این اقدام سرآغاز اعتراضات گسترده کشاورزان به دریافت نکردن حق‌آبه بود. به گزارش روزنامه جهان صنعت در ادامه نوشت: نارضایتی کشاورزان اصفهانی اما محدود به چند ماه گذشته نمی‌شود. این سلسله اعتراضات ابتدا به انتقال آب زاینده‌رود به یزد شروع شد و در سال 91 گروهی از آنان اقدام به شکستن لوله‌های انتقال آب کردند که منجر به درگیری با نیروی انتظامی و مجروح شدن تعدادی از آنها شد. در آبان سال گذشته نیز تراکتورهای خود را به نشانه اعتراض در ورودی شهر اصفهان مستقر کرده بودند و ۱۸ اسفند ۹۶ در پی اعتراض کشاورزان ورزنه اصفهان و انداختن دو تیر برق از سوی برخی از معترضان، جریان انتقال آب به استان یزد قطع شد. گزارش‌های ابتدای سال هم از تجمع کشاورزان اصفهانی در تاریخ 18 فروردین همراه با برخی از اعضای خانواده‌های خود در یکی از نقاط اصلی این شهر در حوالی پل خواجو حکایت دارد و تا این لحظه هیچ‌کدام از مسوولان جز دادن وعده نسبت به پرداخت حق‌آبه و خسارت نکاشتن محصول هیچ اقدام موثری برای رفع مشکل کشاورزان انجام نداده‌اند که همین امر خشم کشاورزان را بیشتر کرد. خشکی زاینده‌رود عمدی است یا اقلیمی‌؟ مناطق شرقی اصفهان متشکل از شهرها و مناطقی از جمله زیار، جرقویه، ورزنه، اژیه، هرند، برآن و خوراسگان است که اغلب این افراد به کشاورزی اشتغال دارند ‌‌که خشکسالی‌های اخیر، آنان را به شدت در معرض مشکلات شغلی و معیشتی قرار داده است. سهم کلی حق‌آبه‌ای که کشاورزان شرق اصفهان از زاینده‌رود دریافت می‌کنند حدود ۴۰۰ میلیون مترمکعب است که این میزان در سال‌های اخیر اختصاص نیافته و با وجود جریان یافتن زاینده‌رود در مقطعی از سال گذشته، تنها حدود ۴۰ درصد از 100 هزار هکتار زمین‌های کشاورزی شرق اصفهان، زیر کشت رفته است. نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که آیا خشکسالی سال‌های اخیر در اصفهان ناشی از تغییرات جوی است یا طرح‌هایی که دولت چند سالی می‌شود دست به اجرایی کردن آنها زده؟ کشاورزان معتقدند کم‌آبی و خشکسالی زاینده‌رود به دلیل برداشت‌های غیرمجاز در مناطق بالادست رودخانه و استان چهارمحال و بختیاری، توسعه صنعت در استان‌های اصفهان و یزد و توسعه فضای سبز، دست به دست هم داده تا کشاورزی در شرق اصفهان را به ورطه نابودی بکشاند. درگیری استان‌ها به خاطر تونل گلاب از طرفی دیگرکشاورزان معتقدند احداث تونل گلاب باعث خشک شدن سریع‌تر زاینده‌رود شده است. طرح تونل گلاب در لوای طرح انتقال آب شرب کاشان از سال 1384 توسط استان اصفهان مطرح شد و شامل دو فاز تونل 1 و 2 گلاب است. تونل گلاب1 با طول 10 کیلومتر و قطر 3.8 متر برای انتقال1.7 مترمکعب بر ثانیه آب از زاینده‌رود به محل تصفیه‌خانه کاشان است که به دلیل ظرفیت پایین، برای استان چهارمحال‌و‌بختیاری مشکلی ایجاد نمی‌‌کند. تونل گلاب 2 به طول 17 کیلومتر و ظرفیت 23 مترمکعب‌ بر ثانیه در ادامه تونل 1 گلاب قرار دارد که آب منطقه‌‌ای اصفهان با انعقاد قراردادهای اجرایی شروع به کار کرده است. بر اساس گزارش‌های محلی این طرح از محل اعتبارات استان اصفهان بدون اخذ مجوزهای زیست‌محیطی و قانونی اجرا می‌شود و از این نظر دارای وجاهت قانونی نیست. با توجه به ظرفیت بالای تونل گلاب2 و انحراف رودخانه زاینده‌رود در محدوده استان چهارمحال و بختیاری توسط این تونل، مردم منطقه سامان و 22 روستای حاشیه رودخانه زاینده‌‌رود در این استان، از نیمه اول سال 1390 اعتراض‌هایی را آغاز کرده و نگرانی خود را از خطر انحراف آب رودخانه زاینده‌رود و احتمال خشک شدن باغات خود ابراز کردند. در حالی که این نارضایتی‌ها همچنان ادامه دارد، مسوولین استان بر این امر اتفاق نظر دارند که نباید تونل 2 گلاب حفر شود و اظهارنظرهای کارشناسی نیز در این ارتباط موید این موضوع است که حفر تونل 2 گلاب فاقد توجیه از نقطه‌نظرهای اقتصادی، فنی، اجتماعی و زیست‌محیطی است‌ ولی وزارت نیرو در خصوص توقف عملیات اجرایی این تونل هیچ اقدام مثمر‌ثمری نمی‌کند چرا‌که انتقال آب از طریق تونل گلاب به اسم شرب اما به کام صنعت است و در واقع بیشترین بخشی که از این طرح منتفع می‌شود، بخش صنعت است. بیکاری در انتظار کشاورزان دعوای سه استان اصفهان، چهار‌‌محال‌و‌بختیاری و خوزستان موضوع جدیدی نیست؛ بحث و کش‌مکش‌هایی که هر کدام نسبت به برداشت آب از زاینده‌رود دارند. در منطقه شرق اصفهان حدود 400 تا 450 هزار نفر به صورت مستقیم از راه کشاورزی روزگار می‌گذرانند و از کاشت گوجه فرنگی تامین معیشت می‌کنند. در کنار این تعداد کشاورز گروه زیادی هم در کارخانه‌های اطراف مشغول کار هستند که مواد اولیه را از کشاورزهای اطراف خریداری می‌کنند. حالا به دلیل خشکسالی، کشت گوجه فرنگی هم متوقف شده و چند کارخانه‌ای که در اصفهان و یزد و محلات فعالیت و از کشاورزان به صورت مستقیم گوجه‌فرنگی خریداری می‌کردند مجبورند از شیراز و شهرهای اطراف اقدام به خرید محصولات اولیه کنند. این یعنی علاوه بر تعطیلی کار کشاورزان، تحمیل هزینه‌های حمل‌و‌نقل بر دوش کارخانه‌داران از طرفی دیگر توقف کشاورزی و نبود صنعت یا شغل‌های جایگزین باعث بیکاری و در نهایت فقر کشاورزان، حاشیه‌نشینی یا مهاجرت روستاییان به شهرها می‌شود که همین امر پیامدهای خاص خود‌ را دارد.بنا بر اعلام مسوولان ذخیره آب منطقه شرق اصفهان تا مرداد‌ماه امسال به پایان می‌رسد و وقتی آب شرب هم تمام شود تازه شروع مشکلات و مصائب است. زمان زیای تا پایان مرداد‌ماه نمانده و فصل بارش هم در خوش‌بینانه‌ترین حالت تا پایان اردیبهشت ادامه خواهد داشت، در این صورت نمی‌توانیم هیچ امیدی هم به طبیعت داشته باشیم. با این حساب وضعیت شغلی و زندگی در این استان‌ها با خطرات جدی مواجه می‌شوند هرچند که در حال حاضر هم وضعیت زمین‌های کشاورزی در این مناطق به دلیل ویلا‌سازی‌های گسترده خیلی بسامان نیست و اگر سال‌های بعد دوباره آب به زمین‌ها برسد هیچ فایده‌ای ندارد. طوبی، طرحی که شکست خورد اما متوقف نشد یکی دیگر از موضوعاتی که باعث تسریع روند خشک شدن زاینده‌رود شده است کاشت بی‌برنامه درخت‌های هلو در چهار‌محال‌و‌بختیاری است. در دولت اصلاحات طرحی با نام طوبی آغاز به کرد که بر اساس این طرح سرشاخه‌ای از زاینده‌رود به چهار‌محال‌و‌بختیاری اختصاص داده شد و تمام دامنه کوه زیر کشت درخت هلو رفت. بعد از کاشت این درخت‌های بی‌خاصیت هلو، منطقه سرسبز شده و حالا به عنوان منطقه تفریحی و توریستی سامان شناخته می‌شود. تصور این موضوع که با بحرانی که کل کشور به ویژه استان‌های نامبرده با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، اختصاص دادن این حجم از آب برای زیر کشت رفتن محصول مازادی که مصرف داخلی ندارد و همچنین از مرغوبیت هم برخوردار نیست و بعد از سه روز به هیچ کاری نمی‌آید و حتی نمی‌شود آن را صادر کرد، غیر‌منصفانه است و حتی در حرف هم نمی‌توانیم بگوییم این هدر رفتن آب توجیه اقتصادی دارد. دولت فعلی از این طرح حمایت بیشتری کرده و با توجه به وضعیت وخیم کاهش باران و کم آب شدن سرشاخه‌های زاینده‌رود، نه تنها هنوز هیچ ارگانی در جهت توقف این طرح یا تغییر کشت گامی بر‌نداشته است بلکه بر اساس دیده‌های خبرنگار «جهان صنعت» لوله‌هایی با قطر نیم‌متر در بیابان قرار داده شده تا در آینده هم زمین‌های بیشتری زیر کشت درخت هلو رود. مسوولان فقط وعده می‌دهند محمدعلی شاهسون از شهروندان مطلع چهارمحال‌و‌بختیاری به «جهان صنعت» گفت: مشکل اصفهان و چهار‌محال‌و‌بختیاری از جایی شروع شد که اصفهان تونلی 17 کیلومتری از بستر زاینده‌رود حفر کرد با این هدف که آب مصرفی استان را مستقیم از این طریق تامین کند. اعتراض مردم چهار‌محال‌و‌بختیاری به این موضوع بود که اصفهان هم باید از بستر زاینده‌رود آب را برداشت کند اما مسوولان استان اصفهان می‌گویند به دلیل اینکه در حاشیه زاینده‌رود شهرها و روستاهای زیادی وجود دارد و فاضلاب این مناطق به رودخانه می‌ریزد، هزینه تصفیه آب برای اصفهان بالا می‌رود در صورتی که این آب ملی است و اصفهان هم می‌تواند حق خود را از آن بردارد اما بدون تونل زدن. شاهسون در ادامه با انتقاد از هزینه‌های زیاد استان اصفهان برای ساخت تونل می‌گوید: درست است که مناطق حاشیه‌ای اصفهان فاضلاب‌شان را به زاینده‌رود می‌ریزند اما می‌توانستیم با کمک اصفهان و بودجه‌های استانی فاضلاب این مناطق را درست کنیم تا هم قدمی برای بهداشت مناطق حاشیه‌ای زاینده‌رود داشته باشیم و هم به یک اندازه از آب زاینده‌رود استفاده کنیم. او با اشاره به شرایط نامطلوب کشاورزان بیان می‌کند: مشکل بی‌آبی جدید نیست، کشاورزان شرق اصفهان سالیان طولانی برای کم‌آبی اعتراض کردند و مسوولان هم فقط آمدند و حرف زدند و وعده‌هایی را مثل مسکن دادند و رفتند. زاینده‌رود مثل یک یتیم است که چند پدر دارد، همه آن را می‌خواهند اما پای عمل که به میان می‌آید همه تنها می‌خواهند از آن سود ببرند. مدیریت سازه‌ای، مهم‌ترین عامل بی‌آبی با تمام این تفاسیر، این میان بحران کم‌آبی به واسطه مدیریت‌های غلط مهمترین موضوعی است که می‌توان به آن توجه کرد. یکی از خبرنگاران حوزه محیط زیست در این رابطه به «جهان صنعت» گفت: کاشت‌های نامناسب و نا‌درست بومی در ایران مختص سال‌های گذشته نیست. ما در دولت‌های قبل هم شاهد بی‌سامانی و بی‌برنامه‌گی‌های زیادی در زمینه آب بوده‌‌ایم. بعد از جنگ تحمیلی این طرح‌های بی‌سامان شدت گرفت. برای مثال در شمال کشور هم کاشت‌های غیر‌بومی داشتیم. در کویر مرکزی ایران، در سمنان و شاهرود هنوز شاهد کاشت‌های اشتباه و کشت غرقابی هستیم. یکی از نمونه‌ها کاشت گوجه فرنگی در شاهرود است در حالی که استان گلستان که مرکز کاشت بومی این محصول است سال‌هاست از شاهرود گوجه می‌آورند. در صورتی که بحث کشیدن آب از خزر یا خلیج فارس برای این استان‌ها در برهه‌ای از زمان بسیار جدی بود. باید دوباره به عقب بازگشت، الگوی کشاورزی در ایران دیم بوده نه غرقابی اما امروز کسی از کشاورزی دیم حرفی نمی‌زند. الهه موسوی در ادامه با اشاره به شرایط جوی ایران اظهار کرد: چیزی که نباید فراموش کرد این است که ایران در مجموع کشوری خشک است و شرایط اقلیمی هم مزید بر علت شده اما این معضل در گذشته هم وجود داشته است. در گذشته حاکم اصفهان شیخ بهایی را مسوول جیره‌بندی و مدیریت آب کرده بود. این سال‌ها هم مدیریت اشتباه ما باعث شده آب تبدیل به بحران شود. کاشت هلو در چهار‌محال‌و‌بختیاری یکی از این مدیریت‌های اشتباه است. کشت غیر‌بومی در دامنه کوه کار اشتباهی بود و حالا که درختان به بار نشسته، می‌بینیم که تمام میوه‌ها ریز و در بیشتر موارد غیر قابل استفاده هستند. خود شهر اصفهان هم به زودی آب شرب نخواهد داشت او در رابطه با اتمام جیره آب شرب استان اصفهان و برهم زدن الگوی‌های مصرف بومی خاطر‌نشان کرد: موضوع فقط مختص شرق اصفهان و کشاورزان نیست. شهر اصفهان هم با پنج میلیون جمعیت به زودی آب شربی نخواهد داشت. ما در 40 سال اخیر به کل الگوی مصرف را به هم زدیم. مرتب سد می‌سازیم و بعد توهم پر آبی می‌زنیم و مصرف را بیشتر می‌کنیم. کارخانه‌های فولاد در نقاط خشک احداث می‌کنیم و همین کارخانه‌ها جمعیت را به سمت خودش می‌کشاند در صورتی که کارخانه‌های فولاد باید کنار آب ساخته شود، ما در بیایان کارخانه می‌سازیم و با لوله آب می‌کشیم و بعد به جمعیتی که آمده‌اند می‌گوییم برایتان آب آوردیم و شما مصرف کنید. این مصداق بارز مدیریت نادرست است. برای بهبود این شرایط باید از داشته‌های بومی استفاده کرد. باید مدیریت سازه‌ای را کمتر کرد و به شهروندان آموزش استفاده درست از آب را داد. تا زمانی که ما مدیریت سازه داریم اعتراضات کشاورزان به هیچ جایی نمی‌رسد چون وزارت نیرو طرفدار مدیریت سازه‌ای است.       ###