با پلاسکو ایران هم سوخت
وعده‌هایی که با ساختمان پلاسکو سوختند

پرسش:تقریباً یک سال از سوختن و فروریختن یکی از نمادهای مدرنیته تهران، یعنی ساختمان پلاسکو می‌گذرد. ساختمانی که حالا یک سال پس از آن اتفاق مهیب، تبدیل‌شده است به نماد بحران و در هر مصاحبه و مشکلی از آن صحبت می‌شود.

پرسش:تقریباً یک سال از سوختن و فروریختن یکی از نمادهای مدرنیته تهران، یعنی ساختمان پلاسکو می‌گذرد. ساختمانی که حالا یک سال پس از آن اتفاق مهیب، تبدیل‌شده است به نماد بحران و در هر مصاحبه و مشکلی از آن صحبت می‌شود. صبخ نو نوشت: همه کارشناسان اجتماعی و روان‌پزشکان، مدیران شهری و رجال دولتی درباره همه مسائل و مشکلات از آلودگی هوا، زلزله، مقاوم نبودن ساختمان‌ها و حتی مشکلات روانی، آمار بالای طلاق، بیکاری و خودکشی گریزی به حادثه پلاسکو می‌زنند و یادی هم از آن می‌کنند. هنرمندان هم درباره آن داستان‌ها می‌نویسند و فیلم‌ها و تئاترها می‌سازند. شوک بزرگ پلاسکو هنوز بعد از گذشت یک سال از بین نرفته است، اما برای کسبه‌ای که در پلاسکو هم ساکن بودند، پلاسکو هنوز همراه با بغض، سفید شدن موها، ورشکستگی و وعده‌های عمل نشده است. ظهر یکی از روزهای دهه سوم دی ماه است. خیابان جمهوری، نرسیده به تقاطع خیابان فردوسی، شلوغ است. درست در کنار پاساژ کویتی‌ها بتن‌های بزرگی چیده شده است. روی بتن‌ها عکس‌هایی از آتش‌نشانان نقش بسته است. عابرانی که از کنار بتن‌ها عبور می‌کنند، لحظه‌ای می‌ایستند، بعضی‌ها با باقی‌مانده ساختمان عکس می‌گیرند و بعضی‌های دیگر هم نچ‌چ می‌کنند و سریع از کنار آن می‌گذرند. اینجا ساختمان پلاسکوست. ساختمانی که تقریباً یک سال است که از سوختنش می‌گذرد. باقی‌مانده سازه و تیرهای آهن از پشت بتن‌ها پیدا هستند. ساختمان نیمه‌سوخته خالی است. مغازه‌داران اطراف ساختمان اما نشانی کسبه‌ای را که زمانی در ساختمان 17 طبقه کار می‌کردند می‌دانند: «بعضی‌هایشان در مرکز تجارت جهانی فردوسی مغازه دارند و بعضی‌ها هم در پاساژ نور مستقرند.» در شمالی پاساژ هم بسته است. جلوی در شمالی ساختمان خلوت است. از طرف شمال هم اثری از 680 کسبه پلاسکو نیست. در فلزی را با قفل و زنجیر بسته‌اند. یکی، 2 نگهبان در جلوی در نگهبانی می‌دهند. داخل پیت‌های حلبی آتش روشن کرده‌اند، قوری و کتری‌شان را هم روی آن گذاشته‌اند. دود در جلوی ساختمان را مه‌آلود کرده است. جواب آنها هم درباره کسبه پلاسکو، تکراری است: «از هم پاشیده شده‌اند. هر کدامشان در یکجا مشغول‌اند.» و بعد با اشتیاق چایشان را هورت می‌کشند و با نگاه‌شان مزاحم بودنمان را نشان می‌دهند. با پلاسکو ایران هم سوخت پاساژ مرکز تجارت جهانی فردوسی خلوت است. یکی در میان مغازه‌های پوشاک و صرافی وجود دارد. جلوی در صرافی‌ها شلوغ است. صف‌ها به بیرون از مغازه هم آمده‌اند. پرنده اما اطراف مغازه‌های پوشاک مردانه پر نمی‌زند. آقای «مسلم امینی» یکی از فروشندگان پاساژ مرکز تجارت جهانی فردوسی است، دور تا دور مغازه‌اش را بسته‌های رنگارنگ پیراهن چیده است. تا از پلاسکو می‌شنود، درد و دلش باز می‌شود: «بعد از 20 سال کار کردن، من دوباره سرمایه جمع کرده‌ام. با پول خودم اینجا را اجاره کردم و تازه از نو کسب‌وکارم را به راه انداخته‌ام. خود من یکی از مغازه‌هایم سالم مانده و یکی دیگر از مغازه‌هایم از بین رفته است.» او درباره مشکلاتی که در این یک سال کسبه با آن دست و پنجه نرم کرده‌اند، تعریف می‌کند: «روزی که پلاسکو سوخت، چک‌هایمان هم سوخت. روز شنبه دیگر چک‌هایمان پاس نشدند چون ما مدرکی نداشتیم که ثابت کنیم آنها به ما بدهکارند. البته این‌ها تمام مشکلات کسبه نیستند: «برای من که تولیدکننده هستم، دولت از کارگاه من ارزش افزوده می‌گیرد. از تولید و پخش هم ارزش افزوده می‌گیرند. از اول به ما گفتند هر کسی که در پلاسکو مغازه داشته، از مالیات معاف است. الآن کمیسیون در حال تهیه گزارش است. هر یک از کسبه را دعوت می‌کنند و از آن‌ها درباره کسب‌وکارشان گزارش می‌گیرند. معلوم نیست که آخرش قرار است چه اتفاقی بیفتد. در همه کشورها از تولید حمایت می‌کنند ولی در اینجا بعد از آسیبی هم که دیده‌ایم، ما را به دردسر هم می‌اندازند. امسال سال اشتغال و حمایت از تولید ملی است، اما برای مشکلاتمان به اتحادیه مراجعه می‌کنیم، جوابگو نیست، دولت هم از ما حمایت نمی‌کند.» امینی توضیح می‌دهد که آتش‌سوزی پلاسکو زندگی همه کسبه را تحت تأثیر خود قرار داد: «همکارهای ما بعد از آتش‌سوزی پیک موتوری شدند، در اسنپ و تپسی کار می‌کنند. برخی از آن‌ها بعد از حادثه پلاسکو زندگی‌شان از هم پاشیده است. » حرف‌های اکثر کسانی که در تجارت جهانی لباس مردانه می‌فروشند، همین است. آقای «محمود معین‌فرد» یکی دیگر از کسبه پلاسکوست که خود، تولیدی پوشاک مردانه دارد. او درباره در اختیار قرار دادن پاساژ نور به کسبه پلاسکو می‌گوید: «نور اگر خوب بود، به ما نمی‌دادند. بسیاری از کسبه پلاسکو که به نور رفته‌اند می‌خواهند مغازه‌شان را ببندند. همین مغازه روبه‌روی مغازه ما را یکی از همکاران اجاره کرده، قرار است که از نور به اینجا بیاید.» معین‌فرد از پلاسکو و مشکلاتش که می‌گوید، آشکار، بغض می‌کند: «ما خودمان کارگاه داریم ولی برای فروش کارهایمان به ما مجوز کسب نمی‌دهند. تنها به پیراهن‌دوزان مجوز داده می‌شود. ما که کارمان پوشاک است و پلیور تولید می‌کنیم، به ما اجازه نمی‌دهند که کار کنیم. هم در پلاسکو ضرر کردیم و هم بعد از آن اتحادیه ما را می‌سوزاند.» بعد دستی به موهایش می‌کشد، نفسش را بیرون می‌دهد و می‌گوید: «پلاسکو ما را پیر کرد.» مغازه بعدی پر جنب و جوش‌تر است. پنج، 6 نفر بسته‌های لباس مردانه را مرتب روی هم می‌چینند. آقای «نیما حسینی‌آذر» صاحب مغازه است. او درباره پنج طبقه‌ای که سالم است و مغازه‌هایی که قابلیت استفاده دارند، تعریف می‌کند. حسینی‌آذر درباره خساراتی که بیمه هم به آنها پرداخت کرده است، تعریف می‌کند: «مغازه‌های ما 650 میلیون تومان بیمه بودند. بیمه اما تنها 300 میلیون تومان خسارت به ما داد چون آنها می‌گفتند که جنس شما دود گرفته است. لباس دود گرفته را کسی نمی‌پوشد. قرار بود دولت 300 میلیون تومان به کسبه وام دهد، وامی که البته به ما تعلق نگرفت.» روی صندلی‌های پاساژ چند طبقه، صاحبان مغازه‌ها نشسته‌اند و به هر کسی که از راهروهای مرکز تجاری عبور می‌کند، با ناامیدی آن‌قدر نگاه می‌کنند تا از دیدشان محو شود. بی‌اعتمادی به رسانه، برخی مدیران و آینده پلاسکو، در حرف‌های همه کسبه پلاسکو وجود دارد. اینجا را ترک می‌کنیم پاساژ تجاری نور درست در چهارراه خیابان ولیعصر- طالقانی، نرسیده به میدان ولیعصر قرار دارد. پاساژ خلوت است. تعداد زیادی مغازه خالی حتی در طبقه نخست پاساژ -که از بقیه طبقات شلوغ‌تر است- به چشم می‌خورد. درمجموع 130 تا 140 نفر از کسبه، پلاسکو به پاساژ نور نقل‌مکان کرده‌اند. در میان مغازه‌ها، کسبه پلاسکو مشخص‌اند. آنها اغلب دیزاین خاصی در ویترین ندارند. چند مانکن پلاستیکی را به‌صورت نیم‌دایره چیده‌اند و بقیه بسته‌های لباس را کنار هم روی زمین گذاشته‌اند یا روی رگال‌ها آویزان کرده‌اند. مغازه‌های دیگر با طناب کنفی، نورپردازی خاص و المان‌های نمایشی مانند فانوس چوبی یا عصاهای چوبی، ویترین مغازه‌شان را تزئین کرده‌اند. آقای «ابوالفضل نوری» یکی از کسبه پلاسکوست که در ساختمان مدرنیته، مستأجر بوده و حالا بعد از کار کردن در بازار، شهریورماه به پاساژ نور پناه آورده است. او درباره شرایط اسکانش در نور می‌گوید: «تابه‌حال مجانی در اینجا ساکن بودم اما از این به بعد گفته‌اند که باید شارژ بدهید؛ یعنی برای هر متر 16 هزار تومان باید بپردازم، چیزی حدود 400‌هزار تومان من باید بابت این مغازه پرداخت کنم. در‌حال‌حاضر 350 میلیون تومان من دست صاحب سرقفلی پلاسکوست و هنوز مشخص نیست که کی به دست من برسد. بعد از آتش‌سوزی پلاسکو دو‌تا سه سال از زندگی‌ام عقب افتادم.» نوری تعریف می‌کند که اگر پلاسکو دوباره ساخته شود حتماً به آنجا برمی‌گردد: «هیچ‌جا مثل پلاسکو نمی‌شود.» بیشتر مغازه‌داران پلاسکو در راهروهای دورافتاده پاساژ نور مغازه دارند. بعد از گذشتن از مغازه‌های خالی پاساژ، چند مغازه لباس مردانه فروشی پیدا می‌شود. آقای «سعید سعیدی» پیرمرد مغازه‌داری است که تولیدی شلوار جین دارد و در پلاسکو هم مغازه داشته است. سعیدی عضو هیات امنای قسمت شمالی ساختمان پلاسکو هم است. او تعریف می‌کند: «در تمام عمرم در پلاسکو کار کردم. از نیمه شهریورماه اما از سر اجبار در نور ساکن شدم. ماهی 6 میلیون برای این مغازه باید اجاره‌بها بدهم. من ماهی 2 میلیون تومان هم در اینجا درنمی‌آورم که این‌قدر باید اجاره دهم. تا عید بیشتر در اینجا نخواهم ماندو از اینجا می‌روم.» سعیدی در مغازه‌اش کلی سند و مدرک، نامه و شکایت‌نامه که درباره ساختمان پلاسکو تنظیم کرده‌اند، دارد. لیست نامه‌هایی را که به ارگان‌ها و اداره‌های مختلف فرستاده است را نشان می‌دهد. دو قفسه بزرگ از قفسه‌های سعیدی، به نامه‌ها و مدارکی که مربوط به پلاسکوست، اختصاص داده شده است، البته او تعریف می‌کند که مدارک مهم‌تر را در خانه نگه می‌دارد: «ما با نمایندگان مجلس، وزیر اقتصاد و دارایی و با رییس اتاق اصناف جلساتی را داشتیم اما هیچ یک از آنها تابه‌حال، به ما جواب روشنی ندادند.» او ایراداتی هم به گزارش مجلس که در شهریورماه انتشار پیدا کرد، می‌گیرد: «در گزارش آمده است که 177 کارگاه تولیدی در ساختمان پلاسکو وجود داشته، درصورتی که اصلاً یک کارگاه هم در آنجا نبوده است. همه در طبقات بالا بنکدار بودند. شما یک چرخ هم در آنجا نمی‌دید. شاید دو تا چرخ، برای اینکه درز شلواری را برای تعمیرات بدوزند، وجود داشت.» او درباره عملی نشدن وعده‌های مسوولان هم تعریف می‌کند: « مسوولان جوابگو نبوده‌اند. تنها در روز اول و برای اذهان عمومی، در پلاسکو حضور داشتند. آقای «علی ربیعی» وزیر کار در ابتدا گفتند که وام 100 میلیونی بلاعوض به کسبه پلاسکو داده می‌شود، بعد گفته شد که وام با سود 10 درصد داده می‌شود اما بعد از مدتی، همه چیز به‌طور کلی فراموش شد. هیات دولت، وام 300 میلیونی با بهره بانکی 9 درصد را تصویب کرد تا بانک‌ها به کسبه دهند. درمجموع زمان وام گرفتن این بهره بانکی به سود 18 درصد تبدیل شد.» کسبه پلاسکو مشکلات دیگری هم در این یک ساله داشته‌اند: «در این یک سال دزدی‌هایی هم انجام شده است. خود ما کسبه، چندین بار دزدها را گرفتیم. بعد از دزدی‌های پی‌درپی خودمان شبانه آنجا کشیک می‌دادیم تا دزدها نیایند. درمجموع از 55 واحد دزدی شده است. آخر سر هم خودمان با خرج خودمان برای ساختمان نگهبان استخدام کردیم.» سعیدی فیلم‌ها و عکس‌های دزدی‌ها را هم نشان می‌دهد. عضو هیات امنای قسمت شمالی ساختمان پلاسکو تعریف می‌کند که در این یک ساله، فقط حدود هفت یا هشت نفر از دزدان را تحویل کلانتری داده‌اند. او معتقد است که کلنگ‌زنی 29 دی‌ماه پلاسکو به نتیجه‌ای نمی‌رسد: «این کلنگ‌ها را همه‌جا می‌زنند. کلنگ اتوبان تهران- شمال را 25 سال پیش زدند اما اتوبان هنوز احداث نشده است. ما حاضریم همان پنج طبقه را با خرج خودمان مقاوم‌سازی کنیم و به ساختمان برگردیم.» سعیدی تعریف می‌کند که اگر همین امروز هم بنیاد مستضعفان پول سرقفلی‌ها را بدهند، همه کسبه پولشان را پس می‌گیرند: «ارزش مغازه‌ها از 3 میلیارد تومان تا 15 میلیارد تومان است. همین حالا هم به ما پول سرقفلی‌مان را بدهند، ما پولمان را برمی‌داریم و می‌رویم. اما بنیاد هم نمی‌تواند این همه پول را یکجا پرداخت کند. امیدوارم ساختن ساختمان به عمر ما قد دهد.» بیرون ساختمان تجاری نور شلوغ است، بی‌آرتی‌ها سریع و بدون توقف از خیابان ولیعصر عبور می‌کنند. درست یک هفته دیگر به سالگرد سوختن پلاسکو مانده، ساختمانی که البته قرار است کلنگ از نو ساختنش روز جمعه 29 دی‌ماه به زمین بخورد.       ###