وضعیت دینداری نسل جدید و نقش دین در اعتراض های اخیر،تحلیلی مبتنی بر تجربه شخصی 
* عباس‌علی منصوری

اگر مراد از دیندار، ماتریالیست نبودن و باورمند بودن به خدا و معاد باشد،اکثر نسل جوان دیندار هستند.من به ندرت‌ دیده ام که مخالفت نسل جوان با دین، مخالفت با اصل وجود خدا و معاد باشد.

پرسش:بهتر است که حرف آخر و اصلی‌ام را ابتدا عرض کنم اما لازم است که متذکر شوم فهم درست و کامل این سخن اصلی منوط به خواندن تمام یادداشت است.مدعای اصلی این است:  " دین در ذهن و ضمیر و در عمل و رفتار نسل جوان جامعه ایران غایب است و روز به روز این غیبت شدید و شدیدتر می‌شود با این وصف جنبش اعتراضی اخیر که جوانان سردمداران آن هستند ،یک جنبش دینی نیست و دین در آن کمترین نقش را دارد اما در عین حال ضد دینی نیست گرچه آشکارا ضد حکومت دینی و فهم رسمی از دین است."  در مورد اینکه نقش دین و دینداران در جنبش اعتراضی اخیر چقدر و چگونه است، بین تحلیل گران اختلاف نظر وجود دارد. برخی از بزرگان حوزه خرد و قلم به برخی از معترضان نهیب می زنند که شما نمی توانید نماینده یا رهبر این جنبش اعتراضی باشید زیرا با مردم ایران و خواسته های سنتی و دینی ایشان بیگانه اید.  در مقابل برخی دیگر معتقدند که این تحلیل ناشی از شناخت نادرست از نسل جدید یا همان نسل z و نسبت آنها با دین و سنت است.  به نظرم داوری در این مورد منوط به فهم وضعیت دینداری در نسل جدید جامعه ایران است.  تجربه ده سال تدریس دروس الهیات در دانشگاه و گفتگو و بحث  دوستانه و مستمر بنده با دانشجویان  و البته تجربه زیسته حاصل از زندگی در میان اقوام   دوستان و آشنایان ، من را به این نتیجه رسانده است که حضور فرهنگی دین در میان جوانان بسیار حداقلی است. منظور از حضور فرهنگی دین به تعبیر مصطفی ملکیان این است که:  " دین در ذهن و ضمیر آدمیان حضور داشته باشد. یعنی باورها ،احساسات و عواطف،خواسته ها و اراده‌های آنها واقعا و بجدّ از آموزه های دین متاثر باشد و دین در صحنه زندگی عملی و واقعی آنها حضور داشته باشد"( کتاب حدیث آرزومند، ص۱۵۶)  در نسل جوان دین در مقام عمل و کردار، غایب بوده و حضور آن حداقلی و غیر مستمر است. در بسیاری از موارد  هم که دین حضور فرهنگی دارد، حضورش نه به مثابه یک راه معنوی بلکه به عنوان فرهنگ عرفی تثبیت شده حضور دارد. در مقام ذهن و نظر نیز دین حضور حداقلی دارد. یعنی باورهای دینی به ندرت‌  ذهن نسل جوان را اقناع می کنند. من بارها و به صراحت شاهد بوده ام که باور نسل جوان به بسیاری از گزاره های دینی نه از سر قبول و اقناع است بلکه صرفا بخاطر یک ترس روان شناختی (ترس از انکار) و ترس جامعه شناختی(ترس از قضاوت و تبعات آن)  است و هر گاه مخاطبی بیابند که آنها را قضاوت نکند و از او ترس و واهمه ای نداشته باشند،بسیاری از باورهایشان را یا انکار می کنند یا تردید و اعتراضشان را اعلام می کنند. بنابراین اگر مراد از دیندار، ماتریالیست نبودن و باورمند بودن به خدا و معاد باشد،اکثر نسل جوان دیندار هستند.من به ندرت‌ دیده ام که مخالفت نسل جوان با دین، مخالفت با اصل وجود خدا و معاد باشد. اما اگر مراد از دیندار، تبعیت نظری و عملی از آموزه‌های یک دین خاص باشد، اکثر نسل جوان را باید غیر دیندار نامید.  وضعیت دینداری در جامعه ایران اینگونه است که نوع دینداری نسل جوانان روز به روز به سمت خداباوری و معنویت بدون دین (و در حالت خوشبینانه دینداری التقاطی )می رود و حضور فرهنگی دین رسمی و نهادینه، کم رنگ تر می شود.   البته این سخن به هیچ وجه به معنای ستیز جوانان با دین  نیست. اگر ستیز سیاسی جوانان با دین را کنار نهیم، به نظرم دین گرچه برای ایشان حضور فرهنگی ندارد اما همچنان یک پدیده محترم و مقدس است. به همین خاطر نسل جدید و جنبش اعتراضی اخیر، دین ستیز نیست.     ###