« دیدار با امام»
* عزت الله سحابی

آقای هاشمی گفت: آقای دکتر، آقای مهندس باور کنید اینها عین جملاتش بود: این قدر روی تشکیل مجلس مؤسسان اصرار نکنید. ما با تجربه ای که در همین یک سال اخیر پیدا کرده ایم و با حال و هوای امروز کشور مطمئن هستیم که اگر انتخابات مجلس مؤسسان بشود ۷۰ تا ۸۰ درصد آن آخوند خواهد بود، این را باور کنید. همین طوری می گفت: آن وقت یک مجلسی با چنین ترکیبی یک قانون اساسی ارتجاعی تصویب می کنند که شما از پشیمانی انگشت خودتان را گاز بگیرید.این عین جملات آقای هاشمی است. منظورم این است که آقای هاشمی روحانی بود، از روحانیت می ترسید.

پرسش: بر سر مجلس مؤسسان در شورای انقلاب خیلی بحث شد، بحث های حاد و داغی هم شد. یک روز که تقریباً آخرین جلسه ای بود که بر سر این مسأله بحث می شد از دولت مرحوم آقای بازرگان و پدر من هم آمدند، اتفاقاً جلسه هم، یادم هست که در منزل آقای موسوی اردبیلی تشکیل شد. استدلال آقای مهندس بازرگان و پدر من این بود که نظر به این که در فرمان امام به نام آقای مهندس بازرگان، فرمان نخست وزیری ایشان هفت، هشت، ده مورد را ذکر کردند که شما اینها را انجام بدهید. آخرین موردش تشکیل مجلس مؤسسان است.  آقای بازرگان می گفتند: چون این فرمان منتشر شده است و مردم هم اطلاع پیدا کردند، در واقع ما یک نوع وعده ای به مردم داده ایم که مجلس مؤسسان تشکیل خواهد شد. حالا اگر بخواهیم مجلس مؤسسان تشکیل ندهیم و بخواهیم آنطور رفراندومی انجام بدهیم، این خلف وعده می شود و خوب نیست. بر سر این مسأله بحث زیاد و حاد و داغی شد، پدر من و مرحوم بازرگان اصرار زیادی داشتند. آقای اردبیلی مرحوم طالقانی و بنی صدر؛ اینها هم موافق رأی آنها بودند، بالاخره چون بحث خیلی حاد و داغ شده بود، پدر من یک مقداری متاثر شده بود. تقریبا گریه اش گرفته بود. می گفت: آقا این برای جمهوری اسلامی بدنامی می آورد که امام یک وعده ای به مردم بدهند و بعد انجام نشود. حالا من بر اساس وظیفه اخلاقی و شرعی خودم آنچه را که در آن جلسه دیدم می گویم، حالا ممکن است بعضی ها خوب و یا بعضی از آنها تلخ باشد، آقای هاشمی گفت: آقای دکتر، آقای مهندس باور کنید اینها عین جملاتش بود: این قدر روی تشکیل مجلس مؤسسان اصرار نکنید. ما با تجربه ای که در همین یک سال اخیر پیدا کرده ایم و با حال و هوای امروز کشور مطمئن هستیم که اگر انتخابات مجلس مؤسسان بشود ۷۰ تا ۸۰ درصد آن آخوند خواهد بود، این را باور کنید. همین طوری می گفت: آن وقت یک مجلسی با چنین ترکیبی یک قانون اساسی ارتجاعی تصویب می کنند که شما از پشیمانی انگشت خودتان را گاز بگیرید. این عین جملات آقای هاشمی است. منظورم این است که آقای هاشمی روحانی بود، از روحانیت می ترسید. بنده که آن موقع کراوات می زدم، مثلا اسم من روشنفکر هم بود. من از روشنفکران می ترسیدم. حمایت ما از این که رفراندوم قانون اساسی بگذرد از دو موضع مختلف بود. ولی یک نتیجه داشت. بالاخره در آن جلسه به تفاهم نرسیدند و قرار شد که بالاخره برویم پیش امام و با ایشان تکلیف قطعی را روشن کنیم. به این جهت پس از یک هفته ای قرار شد که هیئت دولت با اعضای شورای انقلاب کلا به محضر امام بروند و یک روز بعد از ظهر رفتیم در قم در دفتر ایشان، آنجا جلسه مفصلی بود. آنجا هم از این بحث ها زیاد شد. خیلی بحث شد و تقریباً بحث آنجا هم به بن بست رسیده بود. امام هم حرفی نمی زدند تا این که بالاخره مرحوم آقای طالقانی پیشنهاد کرد که خوب این که اگر مؤسسان تشکیل بشود، طولانی می شود و به علت تعداد زیاد آن چند سال طول می کشد. خوب ما بیائیم وسط آن را در نظر بگیریم و یک مجلسی تشکیل بدهیم که اعضای آن کم باشند. آن موقع جمعیت ایران ۳۴ میلیون نفر بیشتر نبود، ایشان گفتند که: مثلاً هر یک میلیون نفر، یک نفر یا دو نفر آدم که هم به فقه و هم سیاست وارد باشند انتخاب کنیم. این کار را بکنیم به این ترتیب آن مجلس به مثلاً ۶۰ تا ۷۰ نفر تبدیل می شود. عده کم می شود و خوب با عده کمتر، تصمیم گیری زودتر انجام می شود. این پیشنهادی که آقای طالقانی کردند اول خود امام قبول کردند، گفتند: این بد نیست، این یک حد وسطی است، خطر کمتری دارد. ایشان که موافقت کردند، دیگران هم رضایت دادند و قرار شد مجلسی از کارشناسان فقهی ـ که نام خبرگان آنجا مطرح شد ـ اسم آن مجلس خبرگان باشد نه مجلس مؤسسان، تشکیل بشود و این قانون اساسی که پیش نویس آن را شورای انقلاب تنقیح کرده است و پیشنهاد دولت و دکتر حبیبی را کاملاً اسلامی کرده است رسیدگی کنند. این تصویب شد و در اوایل تیرماه بود که قرار شد این طور باشد. وزارت کشور مأمور شد که به دنبال تهیه آئین نامه انتخابات مجلس خبرگان برود و انتخابات را اجرا کند که اجرا شد و تا اوایل مرداد نتیجه انتخابات هم معلوم شد.  حالا تا اینجا را ببینید، شما روزنامه های آن زمان را چون هست می توانید مطالعه بفرمائید. در مقالات در بحث ها چه روحانیون چه غیر روحانیون هیچ کس از ولایت فقیه تا این زمان بحثی نکرده است. قانون اساسی هم که از تصویب شورای انقلاب گذشته بود. شورای انقلاب هم که بالاخره اکثریت اعضای اصلی آن شاگردان دست اول امام خمینی بودند، مرحوم بهشتی و آقای هاشمی اینها نزدیکترین افراد به امام بودند. * با تاریخ در صحنه (گفتگو با مهندس عزت‌ الله سحابی)، به کوشش: دکتر حمید بصیرت منش، ناشر: موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ اول: ۱۳۹۹، ص ۳۸۷ ـ ۳۸۹   ###