براندازی روی دیگر سکه رادیکالیسم داخلی
*صادق زیباکلام

بدون تردید افرادی در سپاه، اطلاعات، مجلس، دولت، قوه قضاییه و… هستند که معتقدند این رویکرد‌ها، ساده‌انگارانه است و نباید به راحتی تصور کرد که موضوع تمام شده است. آنها متفاوت می‌اندیشند و در درون خود پرسش‌های بدون پاسخ فراوانی دارند. سوال اساسی این است که افرادی که در نظام صاحب نفوذ هستند و عمیق‌تر موضوعات را دنبال می‌کنند و در واقع نگران تداوم سیاست‌های اشتباه حاکمیت و نگران آینده کشور و آینده ایران هستند، چقدر قدرت دارند که تغییرات اصلاحی را از نظام مطالبه کنند تا نارضایتی‌ها کاهش پیدا کند؟ در کل، اگر هیچ تغییر و اصلاحی به وجود نیاید و نظام کماکان همان سیاست‌های گذشته را دنبال کند، راه به جایی نخواهیم برد. من از الان برای آینده نظام دچار ترس و وحشت هستم.

پرسش: از دید حاکمیت، وقتی به رخدادهای روزهای اخیر نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که بسیاری از چهره‌های بانفوذ نظام، مدام «خواص» و «عوام» را مخاطب قرار می‌دهند که چرا سکوت کرده‌اید؟ چرا به جای اغتشاش از واژه اعتراض استفاده می‌کنید؟ چرا از تصمیمات نظام دفاع تمام‌قد نمی‌کنید؟ و… امروز به نظر می‌رسد حالا که حداقل در ظاهر کمی از شدت اعتراضات میدانی کاسته شده، هسته سخت قدرت در ایران به دنبال آن است که سیاست‌های گذشته را با قدرت و صلابت بیشتری ادامه دهد. بنابراین می‌گویند هر کاری قبل از ماجرای فوت مهسا امینی دنبال می‌شده، باید با قدرت بیشتر ادامه پیدا کند. اولین فقره این سیاست‌های اعمالی، تداوم برخوردهای سلبی با حجاب است که می‌گویند آن را رها نخواهند کرد. بسیاری از مدیران کشور، اساسا اعتقاد به وجود بحران در کشور ندارند. دوستان معتقدند چالشی بود که تمام شد و رفت. این چالش هم نه از درون کشور بلکه توسط ایران اینترنشنال و بی.بی.سی و فضای مجازی و امریکا و… راه افتاد؛ مثل همه توطئه‌هایی که طی بیش از ۴۳ سال گذشته تدارک دیده شده بود، این‌بار هم به جایی نرسید. مثل آبان۹۸، دی‌ماه ۹۶، اعتراضات سال۸۸ و ماجرای۷۸ و… من معتقدم اسباب و دلایلی که اعتراضات اخیر را شکل دادند تمام نشده‌اند. به عکس معتقدم که تداوم سیاست‌های اشتباه همیشگی، ابعاد و زوایای تظاهرات بعدی را بسیار گسترده‌تر خواهد کرد. بدون تردید افرادی در سپاه، اطلاعات، مجلس، دولت، قوه قضاییه و… هستند که معتقدند این رویکرد‌ها، ساده‌انگارانه است و نباید به راحتی تصور کرد که موضوع تمام شده است. آنها متفاوت می‌اندیشند و در درون خود پرسش‌های بدون پاسخ فراوانی دارند. سوال اساسی این است که افرادی که در نظام صاحب نفوذ هستند و عمیق‌تر موضوعات را دنبال می‌کنند و در واقع نگران تداوم سیاست‌های اشتباه حاکمیت و نگران آینده کشور و آینده ایران هستند، چقدر قدرت دارند که تغییرات اصلاحی را از نظام مطالبه کنند تا نارضایتی‌ها کاهش پیدا کند؟ در کل، اگر هیچ تغییر و اصلاحی به وجود نیاید و نظام کماکان همان سیاست‌های گذشته را دنبال کند، راه به جایی نخواهیم برد. من از الان برای آینده نظام دچار ترس و وحشت هستم. هر اندازه که به عقب باز می‌گردیم، بیشتر متوجه خطرات می‌شویم. وقتی اعتراضات سال ۸۸ راه افتاد، هیچکس نگران آینده نظام نبود. در واقع آن زمان، شعارهای ساختارشکنانه مانند امروز، اصل نظام را هدف قرار نداده بودند. چرا؟ چون سال۸۸ این امیدواری وجود داشت که بتوان اصلاح کرد به همین دلیل است که بحث براندازی در آن برهه مطرح نشد. از سال ۹۶ زمزمه‌هایی در خصوص اصلاحات به جایی نمی‌رسد شنیده شد و شعار، اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا سر داده شد. سپس به آبان ۹۸ می‌رسیم، زمانی که شعارها بسیار رادیکال‌تر شدند.  در ۱۴۰۱ برای نخستین‌بار، گفتمان براندازی با تهاجم گسترده ظهور پیدا کرد. وقتی به این پروسه نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم اصرار بر سیاست‌های متعصبانه و مخالفت با اصلاحات، باعث شد اعتراضات هم به سمت رادیکالیزه شدن، سوق پیدا کند. یعنی از سال ۹۸ به بعد، ایده براندازی فرصت بیشتری برای عرضه خود پیدا کرد. به همین دلیل است که طی ۴ماه اخیر، بغض و کینه فراوانی عیله اصلاحات و اصلاح‌طلبان مطرح شد. کوچک‌ترین صدایی در خصوص اصلاح و اصلاح‌طلبی با فحش و کینه و بغض فراوانی توسط اپوزیسیون روبرو می‌شود. دلیل این امر هم، عملا ناامیدی از هر نوع تغییر و اصلاحی بود.     ###