یادداشت انتقادی هوادار پرسپولیس؛
آقای گل محمدی فوتبالی هستی یا کنشگر سیاسی؟!

باید دید عتاب و تضعیف و قضاوت بازیکنان تیم ملی از سوی سرمربی سیاسی تیم محبوب من تا چه اندازه در ناکام گذاشتن تیم ملی ( که امیداورم چنین پیش نیاید) موثر خواهد بود.منتظر آن زمان می مانیم اما تا آن زمان به ایشان توصیه می کنم اگر آقای گل محمدی قصد کنشگری سیاسی دارد که در انتخاب آن آزاد است، لطفاً از حرفۀ ورزشی سرمربیگری تیم پرسپولیس کنار برود.

پرسش: یحیی گل محمدی در این هفته ها به یک عنوان یگانه و بی بدیل در میان سرمربیان باشگاه های فوتبال ایران نائل آمده و آن اینکه تنها نفر در میان آنهاست که درمورد ناآرامی های اخیر اظهارنظر نامتعادل کرده  و اگر ریخت و ظاهر او را که درمیانۀ این ناآرامی ها به یکباره و خبرساازنه تغییر کرد و شکل غمگینانه و سوگوارانه به خود گرفت به این ناآرامی ها ربط دهیم، در این مورد هم او تنها سرمربی فوبتال ایران است که اینچنین بطور عملی با معترض و ناآرامی ها همراهی و همدلی می کند. آقای گل محمدی مثل آحاد مردم حق اظهارنظر در بارۀ همه مسائل که به زندگی خود و جامعه اش مربوط می شود، دارد اما این اظهارنظر وقتی مکرر شد و با تحولات ناآرامی ها و با تشویق و تحریک ها و محکومیت ها همراه شد دیگر او را از هیئت یک ورزشکار و مربی خارج می سازد و ردای یک اکتیویست ، یک کنشگر و یک حرفه ای سیاست به تن او و امثال او می پوشاند که البته این فضای جدید، الزامات خود را دارد و دیگر به او به عنوان یک ورزشکار( محبوب) و یک بیطرف نگاه نمی شود بلکه فردی است که با قدرت ربط می یابد که مسلم است شرایط ویژه و نه چندان راحتی است. بخصوص که اگر این اظهارنظرها و واکنش ها و نظرات از جنبۀ تعریض به حقوق حاکمیت تا تشویش اذهان و تعرض ( به حیثیت) و توهین به افراد جهت گیری پیدا می کند، دیگر از جنبه اظهار نظر برحق یک فرد عادی جامعه خارج می شود و جنبه غیر شخصی و اجتماعی و حقوق عمومی پیدا می کند کما اینکه استوری روز گذشته او این چنین بود که بازیکنان تیم ملی را قضاوت و توهین کرد.   تازه اگر هم این اظهارنظرات تک موردی باشد مثل فوتبالیستهایی که یکی دو سه مورد دربارۀ ناآرامی ها اظهارنظر کردند، بحث دیگری است اما چون حاشیه ساز می شود ماجرا پیچیده تر می شود. از آنجا که گل محمدی علاوه بر شخصیت حقیقی بعنوان سرمربی باشگاه از شخصیت حقوقی نیز برخوردار است و فالوورهایش نیز به این خاطر است، او باید ملاحظات شخصیت حقوقی را بخاطر سامانه و سازمانی به نام باشگاه پرسپولیس که اعطاکنندۀ این شخصیت است، را داشته باشد تا این سامانه و سازمان لطمه نبید آن چنانکه اظهارنظر دیروز گل محمدی موجب دردسر باشگاه و صدور بیانیه ای در نقد و رد این اظهارنظر گل محمدی و نیز حمایت از تیم ملی شد. همین استوری دیروز گل محمدی که مشحون از تخریب و تضعیف تیم ملی ( همان کاری که براندازان و تحریم کنندگان ورزش ایران سالهاست بدنبال آن هستند) است ، دیگر او را در مقام یک فوتبالی و دلسوز تیم ملی قرار نمی دهد و او را با کنشگران سیاسی که نمی خواهند با همین فوتبال مردم اندکی شاد باشند، همسو می سازد. حال باید دید عتاب و تضعیف و قضاوت بازیکنان تیم ملی از سوی سرمربی سیاسی تیم محبوب من تا چه اندازه در ناکام گذاشتن تیم ملی ( که امیداورم چنین پیش نیاید) موثر خواهد بود.منتظر آن زمان می مانیم اما تا آن زمان به ایشان توصیه می کنم اگر آقای گل محمدی قصد کنشگری سیاسی دارد که در انتخاب آن آزاد است، لطفاً از حرفۀ ورزشی سرمربیگری تیم پرسپولیس کنار برود. در مباحث علمی مربوط به مقولۀ«فساد»، بحثی از «فلسفه اخلاق» به میان می آید، آنجا که فرد برای انجام وظیفه ای که برعهده اش گذاشته شده و آن را پذیرفته و آن را به درستی و در امانت ادا می شود، اشاره می شود که اگر به آن عمل نکند و انحراف وظیفه داشته باشد، فساد رخ داده و او هم فاسد است مثل پزشکی که وظیفه (نقش) مداوا و سلامت بخشی مردم برایش تعریف شده است. حال اگر او به جای این نقش تعریف و پذیرفته شده، به دنبال پول اندوزی و سوداگری از طریق پزشکی باشد، دچار فساد شده است. یک مربی ورزشی وظیفه (تعریف و پذیرفته شدۀ عام) دارد که تیم را راهبری و به موفقیت رهنمون سازد تا موجب خرسندی و شادمانی هواداران و مردم و کامیابی باشگاه شود. او وظیفه ندارد که در قامت یک اکتیویست سیاسی ظاهر شود. در این میان وظیفه انسانی هم که باید ادا شود، حد و حدودی(در حد چند مورد ابراز همدردی) دارد که با فعالیت گری و کنشگری تفاوت دارد.        ###