نه شرقی، نه غربی - انسانی( به مناسبت ۲۴ شهریورسالگرد درگذشت دکتر عبدالحسین زرین کوب)
* ابراهیم جعفری

زرین کوب ضمن آین که تحت تاثیر آن گفتمان(بازگشت به خویشتن) قرار گرفت، در نهادینه کردن آن نیز کوشش فراوانی به عمل آورد. در این راستا عنصر انسانی را وارد جریان روشنفکری یاد شده که ابداع او بود، کرد و ناظر بر بهره گیری انسان از عناصر فرهنگی شرق و غرب بدون دنباله روی مقلدانه از آن ها بود.

پرسش: شادروان استاد عبدالحسین زرین کوب بی تردید یکی از مشاهیر تاریخ، ادب و فرهنگ معاصر ایران است که با نیم قرن پژوهش، آثار گوناگونی را در عرصه تاریخ، ادبیات و عرفان پژوهی پدید آورد و هویت ملی ایران را از طریق معرفی و تبیین تاریخ؛ به ویژه تاریخ فرهنگی و انسانی آن در ادوار مختلف زنده کرد. او در هر عصر به فراخور امکانات موجود به این مهم توجه کرده است. در دوره پهلوی بیشتر به واکاوی هویت ملی پرداخت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تحقیق در ادبیات عرفانی روی آورد. ویژگی مهم زنده یاد زرین کوب، انصاف علمی و شجاعت در اعتراف به خطاست که برای پژوهشگران جوان می تواند درس آموز باشد.  در تاریخ نگاریِ زرین کوب، فرهنگ ایرانی مهم ترین عنصر هویت ملی ایران به شمار می رود. او فرهنگ انسانی ایران را در دوران باستان، دوران اسلامی و عصر حاضر مهم ترین عامل هویت بخش و تداوم ایران می داند و معتقد است که با اشاعه آن در میان اقوام و ملل دیگر به فرهنگ جهانی راه یافته و جهان شمول شده است. آنچه در تاریخ نگاری زرین کوب؛ به ویژه عصر هخامنشی ارتباط دارد، نه به تاریخ پادشاهان؛ بلکه به ویژگی های انسانی و فرهنگی موجود در تاریخ این دوران مربوط است.   دکتر زرین کوب جهان را وام دار فرهنگ ایرانی می داند و می گوید: " اگر فرهنگ ایرانی آنچه را که در طول ۳۰ قرن تاریخ خود به بانک جهانی علم و دانش بشری وام داده و در آن سرمایه گذاری کرده، باز پس گیرد، دنیای دانش و فرهنگ دچا عسرت خواهد شد." به نظر وی این فرهنگ، میراث انسانی است. در هیچ یک از فرهنگ های بزرگ جهانی به قدر فرهنگ ایران صدای انسانیت، صدای عدالت و صدای محبت بلند نیست. این فرهنگ چند صدایی است. او معتقد است که فرهنگ تک صدایی، صدای روح نیست؛ بلکه صدای نفسانیت است و آن به معنای خاموشی است. دکتر زرین کوب روی آوردن به فرهنگ تک صدایی را حرکتی در جهت بازگشت به قرون وسطی می داند.  زرین کوب در ردیف معدود اندیشمندان معاصر ایران است که در نظریه هویتی خود، در مواجهه با جریان های روشنفکری غرب گرا یا شرق گرا، جریان سومی را به عنوان " انسانی " که کل بشریت در آن سهیم اند و فرهنگ ایرانی یکی از پرچم داران آن می باشد، مطرح کرده است.  او نظریه نه شرقی، نه غربی، انسانی را در شرایطی مطرح کرد که در سال های شروع دهه ۱۳۵۰، حکومت پهلوی در صدد نزدیکی و گرایش هر چه بیشتر به غرب بود و می خواست از کانال نخبگان؛ به ویژه استادان دانشگاه ها، این اندیشه را به جامعه انتقال دهد. این در حالی بود که جامعه روشنفکری ایران نیز شاهد ظهور و شکل گیری گفتمان سوم روشنفکری ایرانی موسوم به " بازگشت به خویشتن " بود. زرین کوب ضمن آین که تحت تاثیر آن گفتمان قرار گرفت، در نهادینه کردن آن نیز کوشش فراوانی به عمل آورد. در این راستا عنصر انسانی را وارد جریان روشنفکری یاد شده که ابداع او بود، کرد و ناظر بر بهره گیری انسان از عناصر فرهنگی شرق و غرب بدون دنباله روی مقلدانه از آن ها بود.  به نظر زرین کوب، میراث مشترک تمدن انسانی نه صرفاً نشات گرفته از غرب است و نه همه آن از شرق ناشی شده است. به عبارت دیگر این میراث اساساً نه شرقی است و نه غربی؛ بلکه چیز مشترکی است که هریک از انسان ها به قدر ممکن در ایجاد و توسعه آن نقش داشته اند.  در یک کلام راه غرب و شرق هیچ‌کدام قابل پیروی نیست؛ مگر مشترک آن که #انسانی است.  زرین کوب هیچ تعارضی میان فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی نمی بیند؛ بلکه آن ها را مقوم همدیگر می داند و برای ایران پس از اسلام، فرهنگ تلفیقی ایرانی، اسلامی را در نظر می گیرد و تمدن ایران پس از اسلام را از دستاوردهای ارزنده عقل و وحی می داند که در آن میراث منطق و برهان با آنچه از وحی و ایمان حاصل شده، درهم آمیخته است. او اسلام را در همه جا به دلیل برخورداری از ویژگی هایی چون عدالت جویی، اخلاق، تسامح و اعتدال ارج می نهد و بر این مبنا کارنامه اسلام و تمدن اسلامی را به عنوان یک فصل درخشان تاریخ انسانی به تصویر می کشد. دکتر زرین کوب رسالتی برای تاریخ قائل و معتقد است که در صورت ارائه و فهم‌ تاریخ می توان بسیاری از مشکلات جامعه را رفع و از پیشامدهای ناخوشایند در آینده جلوگیری کرد و خود نیز بر این نکته اذعان دارد که پاسخ همه سوال های زندگی اش را از تاریخ می گیرد. برای او تاریخ تبلور تمام اندیشه ها و تجربه های انسانی است. به نظر او تاریخ برای جوانان این فایده را دارد که آنان را زودتر از معمول به سطح عصر خویش می رساند و به انسان کمک می کند تا خود را بشناسد و از دیگران تمیز دهد. از نگاه او تامل در احوال انسان های گذشته و تجربه های زنده برای مسائل زندگی را تاریخ در دسترس انسان قرار می دهد. نام و یادش گرامی باد.     ###