دین را نمی‌شود با زور به کسی تحمیل کرد
*روانشاد دکتر داوود فیرحی

هرکس دین را تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است. هیچ قومی نیست که نیروی مسلح احتیاج نداشته باشد، اما داشتن نیروی مسلح با جهادی کردن اسلام تفاوت دارد. داشتن نیروی دفاعی با اینکه جهان را انسان خصم خودش بداند متفاوت است.

پرسش: فرق اسلام جهادی با اسلام قراردادی این است که قرارداد در دل‌ها جاری می‌شود اما در اسلام جهادی، کسانی که مغلوب می‌شوند، دچار نفاق می‌شوند. دلشان با اسلام نیست. به ضرب شمشیر مسلمان شده‌اند و هر روز این شمشیر نباشد، اعتراض‌ها شروع خواهد شد. این منطق تاریخ است: دین را نمی‌شود با زور به کسی تحمیل کرد و هر کسی هم تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است. در آیات قرآن و روایات، پیامبر رحمت را به‌عنوان خلق عظیم و به‌عنوان پیامبر صلح معرفی کرده‌اند. پیامبر دو معجزه بزرگ دارد؛ یکی قرآن و دیگری که برای ما کمتر شناخته شده است، نظام گفتگو، قرارداد و صلح است. او از ذره‌ذره فرصت‌ها برای برقراری صلح استفاده می‌کرد. در قرآن و روایات ما، بیش از بحث از جنگ و دفاع، بحث از صلح است.  کسی که تفنگ در دست دارد، ذهن دموکراتیک و حوصله‌ای برای گفتگو ندارد. این در علم سیاست تجربه شده است که هر کجا نظامیان در قدرت یا در نفوذ بوده‌اند، ما شاهد شکل‌گیری اقتدارگرایی و تخاصم بوده‌ایم. شیعیان گشودگی به جهان را از دست دادند و نتوانستند جهانی فکر کنند و چون نتوانستند جهانی فکر کنند، چند تکه شدند. هر فرقه‌ای دیگری را تکفیر و علیه آن شمشیر کشید.  چنین شد که ما پیامبر اسلام را که پیامبر رحمت بود، پیامبر جنگ معرفی کردیم و آن‌قدر تکرار کردیم که خودمان هم باورمان ‌شد که اسلام دین جنگ است و پیامبر، رسول شمشیر. نتیجه این شد که بسیار سخت است که عادت به گفتگو با مخالفان پیدا کرده و آنها را تحمل کنیم.  پیامبر؛ آزادی مذهبی غیرمسلمانان را به رسمیت می شناخت و بالای ۱۳۰ پیمان و قرارداد دارد که سه تای آن بسیار مشهور است، یکی از آن‌ها قرارداد تأسیس دولت  مدینه است.  قراردادی ۴۸ ماده‌ای که اساس دولت مدینه را به‌صورت دموکراتیک شکل می‌دهد.   اولین نکته این بود که این قراردادی است بین مهاجرین مسلمان قریش و مردم یثرب و کسانی که هم‌پیمان مردم یثرب‌اند. در بند دوم آمده، چه مسلمان و غیرمسلمان که قرارداد بسته‌اند امت واحد هستند.  پیامبر نه‌تنها اصرار نمی‌کرد که آن‌ها مسلمان شوند، بلکه آزادی مذهبی آن‌ها را به رسمیت می‌شناخت.  در بند ۲۵ این قرارداد می‌گوید: یهود امتی هستند به همراه مؤمنان؛ یعنی آن‌ها شهروندان مدینه هستند و تفاوت مذهب آن‌ها هیچ ربطی به حقوق شهروندی آن‌ها ندارد. آزادند که عرف و دین خودشان را داشته باشند. پیامبر می‌گوید هیچ‌کس حق ندارد به دین دیگری تعرض کند. هیچ‌کس حق ندارد اختلاف خود را با شمشیر حل کند و باید از طریق داوری حل کند.  اگر مسیحیان چنین قراردادی از عیسی مسیح داشتند، ذوق می‌کردند. ولی ما هرگز به این قرارداد عمل نکردیم. دومین قرارداد مهم پیامبر قرارداد حدیبیه است. ما هیچ گاه به این قرارداد به عنوان معیار زندگی خودمان و روابطمان با جهانیان توجه نکردیم. دستگاه‌های فقه و سیاست خارجی ما هم از آن استفاده نکرده است.  پیامبر همواره از هر شرایطی برای ایجاد گفتگو و برقراری شرایط صلح استفاده می کرد،  اکنون وظیفه ما است که دوباره پیامبر را از نو بخوانیم. پیامبری که به‌عنوان اسوه حسنه است. مسلمان‌ها به‌رغم سیره و سنت پیامبر، مسیر متفاوتی را طی کردند.  هرکس دین را تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است. هیچ قومی نیست که نیروی مسلح احتیاج نداشته باشد، اما داشتن نیروی مسلح با جهادی کردن اسلام تفاوت دارد. داشتن نیروی دفاعی با اینکه جهان را انسان خصم خودش بداند متفاوت است. پیامبر به هیچ‌کس در ۱۳۲ قراردادی که بسته به هیچ‌کدام اصرار نکرده مسلمان شوند. می‌توانست اصرار کند، اما مخیر کرد و گفت اگر مسلمانی، مکلفی و وظایفی داری و اگر مسلمان نیستی باید بر اساس قرارداد عمل کنی.     ###