میردامادی: امید به آینده هیچ گاه تا این اندازه پایین نبوده است- مردم تکیه گاه اصلی اصلاح طلبان هستند

ما در دو انتخاباتی که بعد از بیانیه گام دوم انقلاب داشتیم، هر دو اقلیتی بودند و برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی، اکثریت مردم در آنها شرکت نکردند. رویکرد حاکمیت نیز در این دو انتخابات نسبت به قبل تغییر کرد. رهبری که در ادوار گذشته انتخابات به ویژه ریاست جمهوری مردم را تشویق به شرکت در انتخابات می کرد و به آنها می گفت شما حتی اگر نظام و من را هم قبول ندارید، به خاطر کشورتان به پای صندوق رای بیایید؛ برای اولین بار در انتخابات ۱۴۰۰ اعلام کردند که رای مردم در وهله اول رأی به نظام و بعد رای به کسی است که انتخاب می کنند.

پرسش: محسن میردامادی فعال اصلاح طلب و نائب رئیس اسبق مجلس در نشست شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها گفت ؛ امید به آینده هیچ گاه تا این اندازه پایین نبوده است و مردم تکیه گاه اصلی اصلاح طلبان هستند. گزیده سخنرانی میردامادی: به عنوان مقدمه بحث می خواهم عرض کنم که آیا قانون اساسی موجود قابل دوام است یانه؟ آیا می توانیم همه اصول آن را احصاء کنیم و یا اینکه می توانیم به سمت اصلاح آن با حفظ نظام رویم یا خیر؟ برای این مقدمه خوب است به شرایط محیطی که در آن قرار گرفته ایم اشاره کنیم. فکر می کنیم همه روی این نکته اشتراک نظر داشته باشیم که در نظامی قرار داریم که این نظام در قانون اساسی خودش مولفه هایی دموکراتیک در کنار مولفه های یک نظام اقتدارگرا را دارد. و در دوره چهل ساله جمهوری اسلامی، در شرایطی ابعاد و مولفه های دموکراتیک پررنگ تر شده و در دوره هایی هم ابعاد اقتدارگرایی رنگ و بوی بیشتری پیدا کرده اند. ولی در سالهای اخیر تقریبا و تحقیقا، نظام به سرعت به سمت اقتدارگرایی بیشتر سوق پیدا کرده است. به ویژه از سال ۹۸ و به دنبال صدور بیانیه گام دوم، تقریبا مسیر حاکمیت نسبت به قبل تغییر کرد. یعنی معنایی که می توان از گام دوم انقلاب برداشت کرد این است که دیگر تکیه بر اکثریت مردم چندان اولویت ندارد یا موضوعی نیست که حاکمیت خود را نیازمند آن بداند. ما در دو انتخاباتی که بعد از بیانیه گام دوم انقلاب داشتیم، هر دو اقلیتی بودند و برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی، اکثریت مردم در آنها شرکت نکردند. رویکرد حاکمیت نیز در این دو انتخابات نسبت به قبل تغییر کرد. رهبری که در ادوار گذشته انتخابات به ویژه ریاست جمهوری مردم را تشویق به شرکت در انتخابات می کرد و به آنها می گفت شما حتی اگر نظام و من را هم قبول ندارید، به خاطر کشورتان به پای صندوق رای بیایید؛ برای اولین بار در انتخابات ۱۴۰۰ اعلام کردند که رای مردم در وهله اول رأی به نظام و بعد رای به کسی است که انتخاب می کنند.     امروز ما با حاکمیتی مواجه ایم که از هر زمانی نسبت به ۴ دهه گذشته بعد اقتدارگرایی بیشتری دارد و به تعبیر خودش، حاکمیت یکدست نیروهای انقلابی تشکیل داده است. و برایش هم چندان اهمیتی ندارد که مردم در این باره چه فکری می کنند. البته این بدان معنا نیست که تحت فشار افکار عمومی قرار نمی گیرند. ولی نسبت به گزینه های سیاسی مورد نظر مردم کمتر بهایی قائل هستند. ما بیش از گذشته به سمت قدرت مطلقه سوق پیدا کرده ایم. و شاید نتوانیم بگوییم که با قدرت مطلقه مواجه هستیم. چرا که از نگاه علوم سیاسی، قدرت مطلقه با دموکراسی قابل جمع نیست. درواقع می توان گفت که ما هرچه به سمت قدرت مطلقه سوق پیدا می کنیم امکان برقراری یک نظام دموکراتیک برایمان سخت تر خواهد شد. مردم تکیه گاه اصلی اصلاح طلبان هستند و این جریان فقط می تواند با تکیه و رای مردم قدرت اظهار وجود داشته باشد. مردم هم بعد از تجربه های مختلفی که در گذشته داشته اند و بارها به دعوت چهره های تاثیرگذار اصلاح طلب پای صندوق آمدند، حضور پیدا کردند تا شاید گشایشی در امور ایجاد شود. اما متاسفانه اکثرا به شرایطی رسیده اند که کلیت نظام از جمله اصلاح طلبان را در حل مشکلات مربوط به خود ناکارآمد می بینند. در ادوار مختلف، حتی در زمان جنگ و یا در دوره آقای احمدی نژاد، امید به آینده هیچگاه تا این اندازه نازل و یا پایین نبوده است. مردم در آینده، تغییر مطلوبی را پیش روی خود نمی بینند. اینکه ما باید چه کاری برای تغییر این ذهنیت انجام دهیم موضوع دیگری است که باید به آن بپردازیم. بعد از بررسی وضعیت حاکمیت و مردم، باید نگاهی هم به وضعیت اصلاح طلبان انداخت. به نظرم اصلاح طلبان همانند نظام که امروز کمترین سرمایه اجتماعی را دارد، در شرایط خوبی به سر نمی برند و بسیاری از جوانان اصلاح طلب به این باور رسیده اند که نظام اصلاح پذیر نیست و انگیزه چندانی که در عرصه اصلاح طلبی فعال باشند، وجود ندارد. در این شرایط، با توجه به تجربیات گذشته اگر بخواهیم بحث قانون اساسی را داشته باشیم، کمتر کسی است که تردیدی درباره مشکلات و ضعف های جدی این قانون داشته باشد. به نظرم اگر تجربه این چهاردهه در ابتدا وجود داشت و قانون اساسی به رای گذاشته می شد، اکثریت مردم به آن رای نمی دادند. برداشتم از نارضایتی هایی که وجود دارد این است که این قانون اگر چنین تجربه ای وجود داشت، پذیرفته نمی شد. شاید اگر بنیانگذاران جمهوری اسلامی و تهیه کنندگان قانون اساسی هم این تجربه را داشتند، قانون متفاوتی می نوشتند. مطلوب این است که ما یک قانون اساسی منطبق با اصول دموکراتیک داشته باشیم طبیعتاً اگر بخواهیم در نظامی که با حاکمیت اقتدارگرای جدی مواجه است، قانون اساسی را اصلاح و یا تغییر دهیم، عاملی که باعث موفقیت تغییرخواهان می شود پتانسیل اجتماعی شان است.     ###