پیامدهای هشداردهنده تداوم جنگ اوکرائین و راهکارهای عقلایی برای پایان دادن به آن  
*عبدالله شهبازی

حل ماجرا از طریق مذاکره در کوتاه مدت می‌تواند مانع از پیروزی غافلگیرانه پوتین شود و در درازمدت ایالات متحده، که خواستار ثبات و صلح در داخل و در پیرامون اوکرائین است، می‌تواند مطمئن شود که مسکو بهای تجاوزش را خواهد پرداخت بدون آن که در جهان مطرود شود. کشتار پوتین خشمی قابل فهم برانگیخته است ولی برای مواجهه با آن به خونسردی نیاز است تا بتوان به این اهداف کوتاه و بلندمدت ایالات متحده دست یافت.

پرسش: ساموئل شاراپ، محقق ارشد مؤسسه راند، مقاله مهم و قابل تأملی در فارن افرز منتشر کرده با عنوان «بازی طولانی خطرناک در اوکرائین»‌ و طی آن پیامدهای هشداردهنده تداوم جنگ اوکرائین را برشمرده و تنها راه معقول برای پایان دادن به این بحران خطرناک را مذاکره آمریکا با روسیه دانسته است. یادداشت زیر گزارشی است از مقاله شاراپ. طبعاً مواضع شاراپ نظر اینجانب نیست.  شاراپ می‌نویسد: زمانی که پوتین اعلام کرد به اوکرائین حمله خواهد کرد، هسته اصلی سیاست ایالات متحده آمریکا پیشگیری از این تهاجم از طریق افزایش هزینه‌های آن برای پوتین بود، مانند تهدید به تنبیه بطور عمده مالی. این تهدیدها شکست خورد و پوتین حمله کرد. آمریکا و متحدان و شرکایش به همان رفتار ادامه دادند و تحریم‌های بی‌سابقه‌ای را علیه روسیه اعمال کردند، ذخایر بانک مرکزی روسیه را مسدود و صدها میلیون دلار به ارتش اوکرائین کمک کردند. سرانجام، شنبه ۲۶ مارس ۲۰۲۲ بایدن در ورشو گفت: «به خاطر خدا، این مرد [پوتین] نمی‌تواند در قدرت بماند.» هر چند کاخ سفید انکار کرد که سیاست ایالات متحده تغییر رژیم در روسیه است ولی سخنان بایدن بدان معنا بود که اولویت آمریکا تنبیه پوتین است. این سخنان در فضایی بیان شد که واشنگتن همچنان باید نگران پیامدهای سیاست‌های تغییر رژیم در گذشته باشد؛ سیاست‌هایی که در آغاز مؤثر می‌نمودند ولی،‌ چنانکه تجربه عراق و لیبی و سایر جاها نشان داد، تقریباً هیچگاه به نتیجه مطلوب نینجامیدند.  معضل عمده کنونی این است که مقاومت شجاعانه اوکرائین، حتی در پیوند با فشار بزرگ فزاینده غرب بر مسکو،‌ به شدت نامحتمل است که بر دستاوردهای نظامی روسیه فایق آید چه رسد به سرنگون کردن پوتین. بدون نوعی توافق با کرملین بهترین نتیجه احتمالاً جنگی طولانی و سخت است که بهرروی در نهایت روسیه پیروز خواهد شد. چنین درگیری طولانی خصومت افراطی روسیه و غرب را تثبیت می‌کند و منافع درازمدت ایالات متحده در منطقه و جهان را به مخاطره می‌اندازد.  اگر جنگ ماه‌ها به درازا کشد، دستیابی ایالات متحده به اهداف کوتاه یا درازمدتش اگر غیرممکن نشود دشوار خواهد شد. هر چند مصالحه با پوتین، پس از کشتاری که به راه انداخت، ممکن است نامطبوع باشد ولی ایالات متحده باید تلاش کند تا هر چه زودتر راهکاری برای حل مناقشه از طریق مذاکره بیابد.  پوتین در محاسبه خود اشتباه کرد که گمان ‌برد به پیروزی آسان دست می‌یابد. علاوه بر شجاعت اوکرائینی‌ها، سیاست‌های ایالات متحده در این عدم توفیق نقش محوری داشت از جمله ارسال کمک‌های نظامی و بسیج بین‌المللی و تحریم‌های مالی علیه روسیه. ولی این نبردهای اولیه روسیه بدان معنا نیست که جنگ را خواهد باخت. بنظر می‌رسد که پوتین از تلاش برای تغییر رژیم به استراتژی تحمیل هزینه روی آورده است. او با ایجاد درد و رنج هر چه بیشتر برای اوکرائین می‌خواهد زلنسکی را وادار به پذیرش شروط صلح‌اش کند از جمله به رسمیت شناختن مناطق دونتسک و لوهانسک در شرق اوکرائین بعنوان دولت‌های مستقل. طی هفته‌ها و ماه‌های آتی، روسیه هنوز نیز می‌تواند پیروزی را، حداقل با یک تعریف، از درون آرواره شکست، برباید. بی‌تردید، این پیروزی وحشیانه، خونین و در نهایت بسیار پرهزینه خواهد بود ولی ارتش روسیه،‌ حتی پس از متحمل شدن تلفاتی که بر او وارد آمده، هنوز توانایی دستیابی به این پیروزی را دارد.  اگر پوتین، پس از کارزاری طولانی و پر ستیز، به صلح منطبق با خواست‌های خود دست یابد، شکست استراتژیک بزرگی است برای ایالات متحده. جنگ طولانی موجب مرگ و تخریب فاجعه‌بار بیشتر در اوکرائین خواهد شد، جابجایی انبوه جمعیت و مهاجرت را تشدید خواهد کرد که می‌تواند کشورهای همسایه را از پناهندگان اوکرائینی لبریز کند، مصائب انسانی بیافریند و در اتحادیه اروپا بحران سیاسی پدید آورد. مخاطره بزرگ جنگ روسیه و اوکرائین تقابل مستقیم میان روسیه و ایالات متحده و متحدانش است که در مجموع بیش از ۹۰ درصد سلاح‌های هسته‌ای جهان را در اختیار دارند. این ریسک تا زمانی که جنگ ادامه یابد همچنان پرمخاطره خواهد بود. بعلاوه، در صورت تداوم جنگ پیامدهای اقتصادی آن مضاعف خواهد شد و شاید رکود بزرگ جهانشمول را بیافریند. برای پرهیز از این عواقب، ضرور است که جنگ فی‌الفور از طریق مذاکره پایان یابد. اوکرائین و روسیه در مذاکرات دوجانبه پیشرفت‌هایی داشته‌اند بویژه در زمینه امکان بی‌طرف ماندن کی‌یف در آینده. بنظر می‌رسد زلنسکی به پذیرش بی‌طرفی دائم اوکرائین و چشم‌پوشی بر بلندپروازی پیوستن به ناتو تمایل دارد. ولی طرفین با موانعی غیرقابل عبور مواجه هستند. مسکو مصر است که اوکرائین بالاجبار دو منطقه دونتسک و لوهانسک را بعنوان دولت‌های مستقل به رسمیت بشناسد. کی‌یف هیچگاه این شرط را نخواهد پذیرفت.  واشنگتن می‌تواند به شکستن این بن‌بست کمک کند. ایالات متحده و شرکای اروپایی‌اش می‌توانند از اهرمی که از طریق تحریم ایجاد کرده‌اند استفاده کنند برای مجبور کردن مسکو به رها کردن خواست‌های حداکثری‌اش؛ و برخی تحریم‌ها را به سود چنان توافق صلحی حذف کنند که از خط قرمز‌های کی‌یف عبور نمی‌کند. این اقدام ممکن است برای واشنگتن خوردن داروی تلخ باشد، زیرا بخشی از فشارهای وارده بر پوتین را بنحوی مؤثر کاهش می‌دهد، ولی گزینه جایگزین به یقین بدتر است:‌ جنگ سهمگین، تخریب شهرهای اوکرائین، فرار میلیون‌ها نفر از شهروندان اوکرائین به اروپا، رکود اقتصاد جهانی، و خطر بسیار محتمل تشدید تنش.  برخی ناظران از چشم‌انداز جنگ طولانی استقبال می‌کنند بعنوان فرصتی برای تضعیف چشمگیر روسیه و رژیم پوتین. ولی درواقع پوتین هم‌اکنون صدمات حیرت‌انگیزی بر قدرت، اعتبار و چشم‌انداز اقتصادی کشورش وارد کرده است. جنگ طولانی در اوکرائین ممکن است این روند افول و انزوا را سرعت بسیار بخشد، روسیه را به نمونه‌ای عظیم از کره شمالی بدل کند، و به این ترتیب سه هدف اصلی بلندمدت ایالات متحده را مورد تهدید قرار دهد:  اول، واشنگتن برای دوران پس از جنگ به ثبات و صلح بلندمدت در اوکرائین و سایر مناطق پیرامونی روسیه علاقمند است بنحوی که احتمال وقوع چنین تعارضاتی را در آینده کاهش دهد. تحقق این سیاست، علاوه بر کمک‌های عظیم انسان‌دوستانه و اقتصادی برای ایجاد ثبات در اوکرائین، نیازمند رایزنی با تمامی طرف‌های ذیربط است:‌ روسیه، اوکرائین، سایر همسایگان روسیه و غرب. این مذاکرات باید با هدف نیل به توافقی باشد که ریسک جنگ آینده میان روسیه و همسایگانش را به حداقل رساند. این فرایندی طولانی است شبیه به مذاکراتی که به انعقاد منشور هلسینکی انجامید؛ توافق اروپایی سال ۱۹۷۵ که طیفی از مسائل امنیتی و انسان‌دوستانه را پوشش می‌داد. جنگ اوکرائین این واقعیت را آشکار کرد که رقابت بر سر نفوذ در این منطقه از کنترل خارج شده است. این جنگ می‌تواند، مثلاً، در بلاروس تکرار شود اگر رهبر بعدی بلاروس بخواهد از آغوش روسیه خارج شود، مگر اینکه برای مدیریت رقابت ژئوپلیتیک و حل مسالمت‌آمیز مناقشات ساختار امنیتی وجود داشته باشد.  دوم، هر چند آمریکا و متحدانش باید روسیه را بعنوان مسئول جنگ پاسخگو بدانند ولی مهم است که از تبدیل روسیه به یک موجود علیل و نامتعادل و یک تخریب‌گر بین‌المللی اصلاح‌ناپذیر، یا هر دو، اجتناب کنند. این رویه لاجرم نیازمند توازنی دشوار است. احتمالاً باید برخی تحریم‌ها و سایر اقدامات تنبیهی علیه روسیه، به دلیل تجاوزش، باقی بماند اما وارد کردن یک شوک بزرگ اقتصادی می‌تواند این کشور را بی‌ثبات کند و سناریوی کابوس‌گونه دهه ۱۹۹۰، روسیه آشوب‌زده، را بازگرداند. ایالات متحده در آن زمان به این نتیجه رسید که روسیه ضعیف قادر به کنترل قلمرو و زرادخانه هسته‌ای بزرگ خود نیست و تهدیدی خطرناک برای امنیت ملی ایالات متحده خواهد بود و آشفتگی در روسیه تعدادی از جمهوری‌های سابق شوروی را در آسیای میانه، که از نظر پیوندهای اقتصادی به شدت وابسته به مسکو مانده بودند، نابود می‌کند.  روسیه، حتی اگر به کشوری علیل بدل نشود، کاملاً محتمل است به بازیگری سرکش تبدیل شود. پیش از جنگ اوکرائین، آنگونه که در الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ و دخالت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ دیده شد، روسیه برخی گرایش‌های شبیه به سرکشی ‌بروز داد. اگر روسیه تمامی انگیزه‌هایش را برای رفتار معتدل از دست دهد احتمالاً این گرایش‌ها به رفتار متعارف تبدیل خواهد شد. و اگر روسیه به یک ویران‌گر مصمم بین‌المللی تبدیل شود می‌تواند بسیاری از آنچه از نظام چند جانبه باقی مانده است را نابود کند از جمله رژیم عدم گسترش هسته‌ای و شورای امنیت سازمان ملل را. بعلاوه، اگر اقتصاد روسیه بطور گسترده از سیستم مالی بین‌المللی جدا باشد، مسکو دلیل اندکی خواهد داشت برای خویشتن‌داری از ضربه متقابل به بانک‌ها، مؤسسات و نهادهای مالی غرب از طریق توانمندی‌های قابل توجه سایبری‌اش. سوم، بدیهی است که تهاجم روسیه او را بسیار بیشتر به چین وابسته می‌کند. ایالات متحده منافع بلندمدتی در پرهیز از پیدایش نظام دوقطبی جهانی دارد. روسیه کاملاً وابسته به چین، و چین مایل به حفظ رژیم پوتین، می‌تواند این دو کشور را به اتحادی بالفعل برای مقابله با ایالات متحده و متحدانش سوق دهد. چنین پیامدی می‌تواند چالش‌های واشنگتن را در رقابت درازمدت با پکن تشدید کند.  این سه اهداف بلندمدت (دستیابی به ثبات منطقه‌ای، ممانعت از تبدیل روسیه به یک قدرت سرکش بین‌المللی، جلوگیری از پیدایش دوقطبی جدید در جهان) نباید سیاست‌گذاران آمریکا را از تحمیل هزینه‌های جنگ اوکرائین بر پوتین و رژیم او بازدارد. مذاکره برای صلح در هفته‌های آینده امکان رفع برخی تحریم‌ها را فراهم می‌آورد و می‌تواند نخستین گام ضرور برای نیل به اهداف سه گانه فوق باشد. در غیراینصورت،  تداوم تعارض‌های منطقه‌ای و منفجر شدن اقتصاد روسیه و بی‌نظمی فزاینده جهانی و اتحاد بالفعل میان مسکو و پکن پیامدهای محتمل درازمدت خواهد بود.  تعداد فزاینده‌ای از تحلیل‌گران و سیاستمداران در واشنگتن از دولت بایدن می‌خواهند که تغییر رژیم در روسیه را به هدف اصلی آمریکا تبدیل کند. این رویکرد قابل درک است. ولی سیاست رسمی تغییر رژیم، یا حتی تأیید تلویحی آن، می‌تواند برای ایالات متحده و متحدانش، برای اوکرائین و حتی برای مردم روسیه نتیجه معکوس وخیم داشته باشد. استراتژیست‌های روسی مدت‌هاست این نظر را مطرح می‌کنند که تلاش غرب برای سرنگونی دولت روسیه ترکیبی از تهدیدهای حاشیه‌ای و جنگ اقتصادی و برافروختن ناآرامی‌های داخلی و سرانجام حمله مستقیم نظامی خواهد بود. اگر کرملین به یقین برسد که سیاست ایالات متحده معطوف به تغییر رژیم در روسیه است احتمالاً به پاسخ متقابل شدید دست خواهد زد. بعید است پوتین بدون جنگ با دشمنان داخلی یا خارجی‌اش سقوط کند. دولت روسیه همچنان قادر است به سرکوب شدید خشونت‌آمیز داخلی و فراتر از آن به تجاوزهای بیشتر در خارج از مرزهایش دست زند حتی بیش از آنچه در ماه‌ گذشته نشان داد.  حل ماجرا از طریق مذاکره در کوتاه مدت می‌تواند مانع از پیروزی غافلگیرانه پوتین شود و در درازمدت ایالات متحده، که خواستار ثبات و صلح در داخل و در پیرامون اوکرائین است، می‌تواند مطمئن شود که مسکو بهای تجاوزش را خواهد پرداخت بدون آن که در جهان مطرود شود. کشتار پوتین خشمی قابل فهم برانگیخته است ولی برای مواجهه با آن به خونسردی نیاز است تا بتوان به این اهداف کوتاه و بلندمدت ایالات متحده دست یافت.   ###