قاتل دوچرخه سواری که جمجمه زنان مورد هدفش بود

مردم آبادان بین سال‌های ۸۳ تا ۸۷، شاهد وقوع قتل‌های زنجیره‌ای بود که در آن دختران و زنانی فقط از ناحیه سر و شکستگی جمجه کشته می‌شدند. قاتل سریالی آن سال‌های جنوب کشور فرید بغلانی بود که جنایاتش را در شهرهای بهمنشیر، آبادان و خرمشهر علیه دختران و بانوان از همه جا بی خبر انجام داد.

پرسش: فرید که کارگری ساده بود پس از انجام کار بر دوچرخه اش سوار می‌شد و در نخلستان‌های اطراف پرسه می‌زد و هر زن و دختر تنهایی را که می‌دید با ضربه‌ای بر سرش آن‌ها را به قتل می‌رساند و جسدشان را سر به نیست می‌کرد.   جزئیات پرونده قاتل دوچرخه سواری که جمجمه زنان مورد هدفش بود را می‌توانید در این گزارش بخوانید. مردم آبادان بین سال‌های ۸۳ تا ۸۷، شاهد وقوع قتل‌های زنجیره‌ای بود که در آن دختران و زنانی فقط از ناحیه سر و شکستگی جمجه کشته می‌شدند. قاتل سریالی آن سال‌های جنوب کشور فرید بغلانی بود که جنایاتش را در شهرهای بهمنشیر، آبادان و خرمشهر علیه دختران و بانوان از همه جا بی خبر انجام داد.   فرید بغلانی در بخشی از اعترافاتش گفته بود: «زن‌ها را می‌کشتم، چون از آن‌ها بدم می‌آمد و کینه داشتم، اگر کتکشان می‌زدم دستگیر می‌شدم به خاطر همین تصمیم گرفتم آن‌ها را بکشم تا دستگیر نشوم». قاتل دوچرخه سوار آبادانی طی این سال‌ها ۱۵ زن، دختر و یک پسربچه را به قتل رسانده است. لقب دوچرخه سوار از کجا آمد؟ فرید که کارگری ساده بود پس از انجام کار بر دوچرخه اش سوار می‌شد و در نخلستان‌های اطراف پرسه می‌زد و هر زن و دختر تنهایی را که می‌دید با ضربه‌ای بر سرش آن‌ها را به قتل می‌رساند و جسدشان را سر به نیست می‌کرد. کامله زن ۵۰ ساله‌ای که توسط فرید کشته شد تراژدی هولناک قتل‌های فرید از تاریخ ۱۴ فروردین ماه سال ۱۳۸۷ جدی‌تر دنبال شد و در این روز مردی با مراجعه به اداره آگاهی اعلام کرد که مادر ۵۰ ساله اش به نام کامله از روز قبل که از خانه خارج شده دیگر بازنگشته است. با وجود اینکه خانواده کامله همراه پلیس تمامی مکان‌های احتمالی را برای یافتن اثری از او جست‌وجو کردند، اما اثری از او پیدا نشد تا اینکه عصر روز ۱۵ فروردین خبری مبنی بر پیدا شدن جسد برهنه زنی میانسال در یک جوی آب به پلیس گزارش داده شد. بعد از بررسی‌ها مشخص شد که جسد مذکورمتعلق به کامله است که در اثر وارد شدن ضربات سخت به سرش به قتل رسیده بود. در ادامه تجسس‌های پلیس مشخص شد که کامله در نیزارهای اطراف به قتل رسیده و توسط قاتل یا قاتلان بر روی زمین کشیده شده تا به نهر آب انداخته شود. پرونده کامله مفتوح بود تا اینکه حدود یک ماه بعد خبر کشته شدن دختر بچه‌ای به نام فاطمه در مقابل درب خانه شان اهالی بهمنشیر را متاثر کرد. ۶ اردیبهشت ماه فاطمه در مقابل درب خانه شان واقع در شهرک مروارید بازی می‌کرد که به طرز مرموزی ناپدید شد، زمانی که خانواده فاطمه نتوانستند اثری از او پیدا کنند موضوع را به پلیس گزارش دادند. تیم بررسی هنوز در راه بود که خبر رسید جسد برهنه فاطمه در فاصله ۱۵۰ متری خانه شان پیدا شده است. در این مورد نیز قاتل با زدن ضربات سنگین جمجمه فاطمه را له کرده بود و جسدش را با خاک مالی کردن از انظار دور نگه داشته بود. پلیس به دو نفر از بستگان فاطمه مظنون شد و آن‌ها را دستگیر کرد، هر دونفرشان همزمان به قتل فاطمه اعتراف کردند. اما نکات گفته شده از سوی آن‌ها در زمان بازسازی صحنه قتل نشان از آن داشت که قاتل فرد دیگری است. ۳۱ خرداد ماه همان سال کشته دختری به نام خدیجه بغلانی باز هم مردم این شهر را به شوک فرو برد، با ناپدید شدن خدیجه، برادر و خواهرش به جست و جویش پرداختند و پس از ۱۰ دقیقه دمپایی دختربچه را بالای پل خاکی روی نهر پیدا کردند. خانواده خدیجه زمانی که خود را به بالای سر دختر بچه رساندند، سر و صورت او را خون آلود دیدند، خدیجه نیمه جان بود و بخش‌هایی از لباس‌هایش پاره شده بود؛ وقتی دختر بچه به بیمارستان منتقل شد، اما به خاطر ۱۱ ضربه‌ای که به سرش وارد شده بود فوت کرد. سناریو کشته شدن خدیجه مانند دیگر مقتول‌ها به خوبی انجام نشده بود چرا که جای گوشواره‌های کنده شده در گوش‌های خدیجه گواه این بود که قاتل با سر رسیدن خانواده خدیجه نتوانسته با خونسردی موارد قبلی کارش را تمام کند. قاتل آزادانه در حال پرسه زدن در شهر بود و هیچ اثری از او پیدا نشده بود تا اینکه زنی با مراجعه به پلیس اعلام کرد که از سوی یک مرد مورد حمله قرار گرفته است. این زن ۳۳ ساله که فوزیه نام داشت در شکایتش اعلام کرد در منطقه بهمنشیر از سوی مردی مورد آن هم به چاقو مورد حمله قرار گرفته و مرد بعد از زدن ضربه به او در حالی که گمان می‌کرد او جان باخته است محل را ترک کرده است. فوزیه پس از دیدن تصاویر افراد سابقه دار عکسی را نشان داد که ادعا می‌کرد همان فرد ضارب است. عکس متعلق به مردی ۴۰ ساله به نام فرید بغلانی بود که پیش از این نیز به عنوان مظنون دستگیر شده، اما به دلیل نبود شواهد و مدارک کافی آزاد شده بود. قاتل دوچرخه سوار تحت تعقیب پلیس قرار گرفت در کارنامه فرید چندین سابقه از جمله گذراندن ۵ سال حبس در زندان که از قرار معلوم و با توجه به اعترافات بعدی او انگیزه قتل‌ها در همان زمان زندان در فرید شکل گرفت، دیده می‌شد. او توسط پلیس دستگیر شد و تا مدت‌ها پس از دستگیری لب به سخن باز نکرده و هیچ یک از اتهاماتش را قبول نکرد تا اینکه پس از مواجهه حضوری با فوزیه لب به اعتراف باز و به زدن ضربه به او اعتراف کرد. فرید بغلانی به حرف آمد و در اعترافاتش عنوان کرد که ۱۵ زن را زمانی که پس از کار با دوچرخه در نخلستان‌های اطراف گردش می‌کرده گیر می‌انداخته و با ضربات متعدد به سرشان آن‌ها را به قتل می‌رسانده است. او در اعترافاتش می‌گوید: «اولین قتلم را اواخر سال ۸۳ در خرمشهر انجام دادمف زن ۶۰ ساله‌ای به نام نوریه پورعلی را زمانی که در نخلستان تنها در حال قدم زدن بود، به قتل رساندم و پس از قتل درحالی که به شدت ترسیده بودم، از آنجا متواری شدم». پس از این جنایت تا چند روز عذاب وجدان داشتم تا این که برای آرام کردن آتش کینه وجودم، تصمیم به قتل‌های دیگر گرفتم؛ بنابراین اول شهریور۸۴ در حال عبور از نخلستان‌های نزدیک شط دختربچه تنهایی را دیدم که همان موقع دختر ۱۰ ساله به نام ایران دریس را با ضربه سنگین میله آهنی از پا درآوردم. هنگام فرار از آنجا متوجه حضور حسین پسرعموی ایران شدم و به همین خاطر شاهد جنایت را نیز به قتل رساندم و بعد از آن اجساد آن‌ها را در محل خلوتی مخفی کرده و متواری شدم. دو ماه پس از این جنایت در تاریخ ۶ آبان همان سال دختر ۱۳ ساله‌ای به نام خدیجه مقدم را از پا درآوردم، بعد از آن بود که کشتن افراد برایم راحت شده بود و پس از غافلگیر کردن طعمه‌هایم با اصابت ضربه‌ای سنگین به سرشان آن‌ها را از پا در می‌آوردم. پنجمین قربانی ام زن ۲۸ ساله‌ای به نام لمیعه سواری بود، هنگامی که وقتی او را تنها در منطقه بهمنشیر دیدم از دوچرخه پیاده شدم و با میله آهنی چند ضربه به او زدم؛ پس از قتل چند ضربه دیگر نیز به پیکر قربانیان می‌زدم تا از آن‌ها انتقام گرفته باشم. فرید ادامه داد: ۲۹ بهمن سال ۸۴ آخرین جنایت این سال را انجام دادم که قربانی ام زن تنهایی به نام مهین بود که در نخلستان‌های منطقه مشغول کار بود، وقتی از پشت سر به او نزدیک شدم، ضربه‌ای محکم به سرش کوبیدم و همان لحظه مرد. قاتل دوچرخه سوار ادامه داد: سال ۸۵ را با قتل دختری به نام فاطمه ناصری که ۱۲ سالش بود در خرمشهر آغاز کردم، هشتمین قربانی ام دختر ۱۱ ساله‌ای به نام مریم حدادی بود که ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه ۲۵ تیر ماه سال ۸۵ مریم را در حال بازی پشت ساختمان بیمارستان طالقانی آبادان دیدم و با ضربه میله آهنی او را از پا درآوردم که پس از سرقت گوشواره‌ها و النگوهایش، جسد او را کنار جاده انداختم. ۲۹ مرداد همان سال دختر ۹ ساله‌ای به نام سیده عاطفه پورمحمود را در آبادان کشتم و قربانی بعدی من دختر ۹ ساله‌ای به نام نرگس خلفی بود، او را هنگام دوچرخه سواری با ضربه میله به قتل رساندم و سپس با میله آهنی چند ضربه دیگر به بدنش کوبیدم. در آخرین روزهای سال ۸۵ نیز یازدهمین قتل را در اطراف نخلستان‌های آبادان انجام داده و زن ۴۰ ساله‌ای به نام ندیمه معارضه را با ضربه‌های مرگبار کشتم و ۱۵ فروردین سال ۸۶ زن ۴۵ ساله‌ای به نام امینه شفیعی را به قتل رساندم. پس از آن، ۱۶ شهریور همان سال زن ۵۰ ساله‌ای به نام خدیجه را به قتل رساندم، سال ۸۷ تصمیم گرفتم فاصله زمانی قتل‌هایم را کم کنم؛ بنابراین ۱۳ فروردین نخستین قتل این سال را در دفتر ذهنم ثبت کردم. قربانی‌ام زن ۵۰ ساله‌ای به نام خدیجه رئیسی بود که پس از قتل، جسدش را داخل رودخانه انداختم. ششم اردیبهشت ۸۷ دختر ۹ ساله‌ای به نام فاطمه کروشات را به ساختمان نیمه کاره‌ای کشاندم و او را نیز همان جا به قتل‌رساندم. آخرین قربانی ام نیز دختر ۱۲ ساله‌ای به نام خدیجه بغلانی بود که ۳۱ خرداد او را در آبادان از پا درآوردم. فرید در پایان اعترافاتش گفت: «هیچ کدام از طعمه‌هایم را از قبل نمی‌شناختم و آن‌ها را هنگامی که در حال کار کردن در نخلستان‌ها، چیدن علف در کنار رودخانه و یا دوچرخه سواری بودند، انتخاب کرده و به قتل می‌رساندم. میله آهنی را نیز پس از هر قتل در گودالی که ساخته بودم، مخفی می‌کردم». فرید بغلانی از زمان کودکی در خانواده‌ای بزرگ شد که روان پریشی را در او نهادینه شد، او در این باره می‌گوید: من با پدربزرگم زندگی می‌کردم، البته مادرم را می‌دیدم، اما تا ۱۲ سالگی نمی‌دانستم مادرم است و فکر می‌کردم او زن عمویم است. او در اعترافاتش گفت که مادرش او را به شدت آزار می‌داد و همین باعث شد تا او از همه زن‌ها کینه به دل بگیرد، اما این همه دلایل او برای نفرت از زنان نبود. پدر بزرگ فرید هم که نقش موثری در تربیت او داشت از زنان متنفر بود. به ادعای خود فرید، پدربزرگش در کوچه و خیابان به زن‌ها حمله می‌کرد و آن‌ها را کتک می‌زد. فرید دو بار به اتهام آزار زن‌ها دستگیر شد، به گفته خودش کارگری ساده بود و در خانه پولدارهای شهر باغبانی می‌کرد، آن دوران بود که به چند زن حمله کرده و به همین خاطر دستگیر شد. او می‌گفت: بار اول از مجازات در رفت، اما بار دوم به ۵ سال زندان محکوم شد. «در همان زندان بود که به این نتیجه رسیدم که باید زنان را بکشم. اگر آن‌ها را فقط کتک می‌زدم و اذیت می‌کردم دوباره به زندان می‌افتادم، اما با کشتن آن‌ها هیچ مدرکی از خودم بر جا نمی‌گذاشتم». به زعم خود بعد از هر قتل آرام می‌شد، البته بعضی مواقع هم احساس عذاب وجدان می‌کرد، ولی زود به آرامش می‌رسید. سن و سال طعمه‌هایش برای او اهمیتی نداشت، فقط به جنسیت آن‌ها فکر می‌کرد و می‌خواست از آنان انتقام بگیرد. در اولین جلسه دادگاه فرید بغلانی، بهرام رشته احمدی نماینده وقت دادستان اهواز، اعلام کرد کرد که فرید بغلانی، در جایی علت این جنایات را آزاری که از سوی مادرش دیده عنوان کرده و افزوده است که و از همان زمان تصمیم به آزار و اذیت زنان گرفته است. فرید بغلانی پس از محکوم شدن در دادگاه به ۱۳ بار قصاص نفس محکوم شد تا اینکه صبح روز شنبه، ۲۲ آبان ماه سال ۸۹ در محوطه زندان کارون اهواز به دار آویخته شد و پرونده قتل‌های زنجیره‌ای آبادن با مرگ او برای همیشه بسته شد.   ###