به یاد «البرز» که فدایی «زاگرس» شد

او جان داد تا درختان تا جانوران تا سرسبزی تا شادی تا آب تا باران تا سرزندگی و حیات تا ایران و مردم ایران زنده بمونن و بدونن که طبیعت،زمین و ایران هم هدیه آفرینش به ماست هم امانت برای دیگران و آیندگان...اگر جان او درسی برای ما داشته باشه»، « نامش با آتش می رقصد بود، اما به او البرز می گفتند و به تنهایی به اندازه زاگرس غیرت داشت»

پرسش: همه از او و فداکاری بی‌مثالش حرف می‌زنند. کسی که سوخت و بی‌جان شد تا زاگرس بماند. داستان قهرمانانه‌اش در فضای مجازی که حالا سیاه پوش اوست در حال چرخیدن است. به احترامش کلاه از سر برداشته‌اند و غمگینانه برایش سوگواری می‌کنند. این ناجی زاگرس، «البرز زارعی» نام دارد و قصه جوانمردی‌اش از این قرار است؛ زمانی که آتش به جان جنگل‌ها و مناطق منطقه «دیل» در شهرستان گچساران می‌افتد، داوطلبانه راهی این منطقه می‌شود تا تن درختان و مراتع گر گرفته از آتش را خاموش کند آنهم بدون ترس و با دستان خالی. البرز به همراه دوستانش مشغول خاموش کردن آتشی می‌شوند که دو دامدار به خاطر اختلاف بر سر چرای دام آن را رقم زده بودند اما در محاصره آتش قرار می‌گیرند، به صخره‌ای پناه می‌برند، دوستانش موفق می‌شوند از صخره بالا بروند اما البرز که به خاطر سقوط از ناحیه کمر آسیب دیده بود، نتوانست از شعله‌های بی‌امان و بی‌رحم آتش فرار کند و متاسفانه می‌سوزد. بعد از این اتفاق البرز با سوختگی 60درصد راهی بیمارستان می‌شود اما عفونت ناشی از سوختگی امانش را می‌برد و در نهایت روز جمعه 30 خردادماه و در 28 سالگی برای همیشه پلک‌های سوخته‌اش را می‌بندد. > استقبال از پیکر «البرز زارعی» پیکر البرز زارعی، با استقبال مردم یاسوج روبه رو و در بهشت زهرا(س) گچساران به خاک سپرده شد. وحید محمدی تبار، مدیرکل مدیریت بحران استانداری کهگیلویه و بویراحمد در حاشیه مراسم خاکسپاری او گفت:« از مسئولان و متولیان امر انتظار داریم با کسانی که جنگل‌ها، طبیعت، محیط زیست و منابع طبیعی استان را آتش می‌زنند و به استان و کشور خیانت می‌کنند، برخورد شدید قانونی شود.البرز زارعی نامش همیشه ماندگار خواهد ماند.» همچنین وی با ارسال متنی به مناسبت درگذشت البرز زارعی، از شوراهای اسلامی یاسوج، گچساران و دهدشت خواست تا یکی از معابر عمومی را به یاد نام و فداکاری‌های او نامگذاری کنند. > پیام تسلیت استاندار کهگیلویه و بویراحمد بعد از در گذشت «البرزِ زاگرس»، حسین کلانتری، استاندار کهگیلویه و بویراحمد طی پیامی درگذشت او را تسلیت گفت. به گزارش ایسنا، در این پیام آمده است:«خبر درگذشت جوان دلیر و فداکار هم استانی که در جریان حادثه آتش سوزی در کوه دیل جانانه برای حفاظت از سرمایه ملی و حراست از عرصه‌های جنگلی، منابع طبیعی و حیات وحش به مصاف آتش رفت و جان شیرین خویش را به خطر انداخت، موجب تاسف و تالم همه مردم استان، دوست داران طبیعت و حافظان محیط زیست شد. بی‌تردید حرکت فداکارانه البرز عزیز همیشه در اذهان و تاریخ زاگرس نشینان جاودانه خواهد ماند.اینجانب ضایعه دردناک از دست دادن البرز عزیز را به خانواده داغدار، مردم غیور و شریف گچساران، هم استانی‌های عزیز، دوستداران و حافظان طبیعت، جامعه ورزشکاران و کوهنوردان تسلیت و تعزیت عرض کرده و از خداوند سبحان برای آن انسان شریف و شایسته رحمت و غفران الهی و برای بازماندگان صبر و اجر عظیم مسالت می‌کنم.» گفتنی است که نماینده استان کهگیلویه و بویر احمر و رئیس سازمان جنگل‌ها طی پیام‌های جداگانه ای، درگذشت البرز زارعی را تسلیت گفتند. > بلوط‌ها برای تو می‌گریند «البرز»! اما عصرایران طی یادداشتی به قلم احسان محمدی در مورد البرز نوشته است:« در روزی که همه سرها به طرف رومانی چرخید و خبر مرگ یک قاضی تیتر تمام خبرگزاری‌ها شد، از اصفهان خبر دادند البرز زارعی کوهنورد و فعال محیط ‌زیست در بیمارستان جان باخت. دو مرگ در یک روز. اما این کجا و آن کجا؟ «خدایا آخر و عاقبت ما را به خیر کن» فقط یک دعای زیر لب نیست که بسیاری اوقات تکرار کرده‌ایم. یک التماس به خالق هستی است. اینکه پروردگارا «عاقبت» ما را در این دنیا آبرومند قرار بده. تجربه می‌گوید برای قضاوت در مورد مرگ‌های چند بعُدی از جنس قاضی منصوری نباید شتاب کرد حتی اگر خود او در صدور حکم شتاب می‌کرد. اما چیزی که امروز در فضای جامعه تکرار می‌شود این است که تا این لحظه عاقبت خوبی نداشت. سرانجامی که هیچ کس آرزویش را ندارد. برخلاف عاقبت «البرز» که حالا به یک نام و نماد تبدیل شده است، گرچه تن‌اش خاکستر شد و ذره ذره وجودش با خاک وطن گره خورد. 18 روز روی تخت بیمارستان رنج کشید، در اوج جوانی دست از زندگی شست اما مایه مباهات است. خانواده و دوست‌دارانش اشک‌آلود اما با غرور سرشان را بالا می‌گیرند. به احترام یک قهرمان. درست مثل احسان عزیزی، محمد پژوهی، رحمت حکیمی نیا، شریف باجور و امید حسین‌زاده و... لقب‌ها برای آنها که جان‌شان را در طبیعت فدا کردند «زندگی» نمی‌شوند و اگر حق انتخاب داشتند «زنده بودن» را حتی در این روزهای دشوار انتخاب می‌کردند اما نام‌شان با افتخار تکرار می‌شود. و هیچ واژه‌ای برای تحسین کسانی مثل البرز کافی نیست. این زمانی است که واژه‌ها لال و تهی از معنا می‌شوند. در عصری که نام اختلاس‌گران، دلقک‌ها، تشنگان شهرت و قدرت و... در فضای مجازی بیش از دیگران تکرار می‌شود، خوشا «البرز» بودن. خوشا عاشقان بی‌نشانی که پسران و دختران وفادار این سرزمین رنجور هستند. البرز زارعی مقدم تا زنده بود نه قلمی برای حکم راندن داشت و نه داغ و درفشی برای سرزنش دیگران، نه پولی از بیت‌المال به جیب خودش ریخت و نه جایی گریخت. اتفاقاً وقتی آتش به جان زاگرس افتاد، نه رمید، نه گُسست. به میان معرکه رفت تا از بلوط‌ ها، از سرزمین مادری و از وطن‌اش دفاع کند. در روزگارِ «به تو چه؟» و «کلاه خودت را بچسب» چقدر به قهرمان‌هایی مثل او نیاز داریم که پشت شجاعتش پنهان شویم. او یکی از کوهنوردان انجمن کوهنوردی زاگرس و از اعضای فعال تشکل زیست‌محیطی سبزگامان کهگیلویه و بویراحمد بود. سهمش از این سرزمین 60درصد سوختگی شد. هنگام تقلا برای خاموش کردن آتش در مناطق دیل و کوه‌های خامی واقع در ارتفاعات گچساران دچار سوختگی شدید شد. علیرغم انتقال به بیمارستانی در اصفهان و در حالیکه امیدها برای نجات جانش رو به فزونی بود، عفونت‌ها امانش را برید و برای همیشه پلک‌های سوخته‌اش را بست. بدون لالایی. بدون قصه. گفته شد به دلیل اختلاف دو دامدار ساکن در حاشیه کوه خائیز، آتش به جان مراتع و جنگل‌ها این کوه افتاد. اگر این ماجرا حقیقت داشته باشد، آنها مرتکب قتل نشده‌اند؟ جان بلوط‌ها پیشکش، تن البرزها هم در زاگرس سوخت. خاکستر شد. البرز رشته کوهی در شمال ایران است و زاگرس رشته کوهی در مرکز. هیچ اسطوره‌ای اینطور دو رشته کوه را به هم گره نزده بود. انگار «البرز زارعی» آفریده شد که با بخشش تن‌اش به شاعرانه‌ترین و دردناک‌ترین شکل ممکن به ما بگوید مراقب «البرز» و «زاگرس» باشید. او حالا به خاک سپرده می‌شود و ما چند روزی در شبکه‌های اجتماعی ناله و شیون می‌کنیم. عاشقان طبیعت ایران امیدوارند این فاجعه تلخ، این فداکاری پردرد دستکم خیلی‌ها را از خواب بیدار کند تا راه تکرار را ببندند. به فکر تجهیز امکانات برای جلوگیری از آتش سوزی مجدد یا مهار سریع آن شوند. این طور شاید از باقیمانده تن «البرز» بلوطی بروید. شاید آتش دوباره عاشقان طبیعت ایران را سوگوار نکند. ما یک عمر بر بیهودگی اشک ریختیم. اشکی نمانده، اما بلوط‌ها برای تو سیاه پوشیده‌اند «البرز».» > برای اسطوره زاگرس اما در این میان کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز متاثر از اتفاق رخ داده برای زاگرس هستند. آنها با واکنش هایشان از این قهرمان ملی به خاطر شجاعتش تقدیر و تشکر کردند اگرچه دیگر البرز در میان ما نیست. یکی از کاربران در این مورد نوشته است: «سرنوشت البرز زارعی به سرنوشت درخت‌های سوخته بلوط در زاگرس پیوند خورد. خبر فوت البرز جامعه زیست محیطی ایران رو سوگوار کرد. تلاش داوطلبانه‌اش برای فرونشاندن آتش در زاگرس به قیمت جونش تموم شد. مرگ او نمادیست از بی‌توجهی دولت به حفظ جنگل‌های ایران و دستان خالی نیروهای مردمی» کاربر دیگری نوشته است:« مفهوم جاودانه شدن این است، البرز زارعی رفت تا زاگرس زنده بِماند» دیگری نوشت:« چه کسی گفت کوه به کوه نمی‌رسد؟ البرز به زاگرس رسید» یکی دیگر از کاربران اینطور می‌نویسد: «‌ای تاریخ قلمت بشکند اگر ننویسی درشهری جوانی جان داد تا جان یک درخت را نجات دهد» کاربران دیگر نوشته اند:« البرز سوخت تا زاگرس نسوزد تو را به بلندای زاگرس میستایم»، «البرز زارعی جان داد، در دفاع از جان های زنده در زاگرس جان داد، در دفاع از این خاک و این مرز و بوم هم جان داد. او بی‌صدا و بی دفاع جان داد چون مرگ او مرگ برای شعارها نبود»، « عادت زاگرس این است که هرسال بهار سوگوار غم یک تازه جوان خواهد شد عکس‌ها و فیلم‌های البرز زارعی نشون میدن او چه علاقه‌ای به ایران داشت که با فتح هر قله‌ برای وطن می‌خواند‌ه؛ چو ایران نباشد تن من مباد...»، «زاگرس با داشتن فرزندی چون تو (البرز زارعی ) مثل همیشه، با غرور و با صلابت روسفید شد. چه مظلومانه، چه غیرتمند، چه با شرف و چه عاشقانه در راه وطنت جان دادی»، «رفت تا شاید قامت بلوط‌ها خم نشود...»، «البرز نامت عاشقانه بر قامت زاگرس می‌ماند! کبک‌های خاییز، سرزمین اهورایمان، بانگ تنهاییت را مستانه می‌خوانند، امشب زنان ایل شروه می‌خوانند و دختران گیس می‌برند! و بلوط‌های سوخته این دیار، رویای رنگین بهارانت را به انتظار می‌نشینند»، « البرز زارعی هم رفت... او جان داد تا درختان تا جانوران تا سرسبزی تا شادی تا آب تا باران تا سرزندگی و حیات تا ایران و مردم ایران زنده بمونن و بدونن که طبیعت،زمین و ایران هم هدیه آفرینش به ماست هم امانت برای دیگران و آیندگان...اگر جان او درسی برای ما داشته باشه»، « نامش با آتش می رقصد بود، اما به او البرز می گفتند و به تنهایی به اندازه زاگرس غیرت داشت»   ###