کیمیا علیزاده؛ از شیاپ چانگ تا مانیفست سیاسی

پرسش: به همان میزان غافلگیری ناشی از رفتن یا مهاجرت کیمیا علیزاده برنده مدال برنز المپیک ریودوژانیرو، اظهارات به غایت سیاسی او، غافلگیرکننده بود. غافلگیری از سخنان او بخاطر اینکه آن دختر 21 ساله کم حرف و ماخوذ به حیا به یکباره در قامت یک شورشی درآمد، بسان فرد سیاسی که در میدانی خطاب به جمعیت، مانیفست سیاسی می خواند. موج مهاجرت ورزشکاران از ایران سرعت گرفته است که همۀ دلیل آن نمی تواند شرایط زیست متاثر از تصمیم گیری ها و سیاست های صاحبان قدرت در ایران کنونی باشد بلکه انگیزه های فردی هم در پس آن نهفته است اما به آن رنگ سیاسی و مبارزۀ اجتماعی می دهند. همین ورزشکاران مدال آور با امکانی که قاب های رسانه ای رسمی گسترده و تریبون ها و مجامع رسمی برای آنها فراهم می سازند و با نفوذ دادن به آنها در بین خانه ها و خانواده های ایرانی، به سلبریتی تبدیل می شوند، آن گاه از برخورداری های آن بهره مند می شوند. ما خود به برخی سیاست های کلان در حوزه های متفاوت کشور و از جمله زنان و مشخصاً و مثالاً حجاب نقد داریم که با اجباری کردن آن (خلاف نص صریح قرآن مجید که می فرماید در دین اکراهی نیست)، عمل می شود و در همین امر ضمن سلب اختیار از زنان، سالانه کلی منابع صرف حفظ وجهۀ اجتماعی حجاب و جلوه عمومی و ترویج آن می شود.   رضاعطاران که خود سلبریتی است در مراسم اپلیکیشن «آپ» که برای تجلیل و دادن هدایایی به کیمیا علیزاده برگزار شد، تصویر او را امضا می کند   اما خانم علیزاده شما بخشی از این ماشین بوده اید حالا نمی توانید برای اقامت سریعتر و رفاه و راحتی و آرزوی شخصی خود ( که در سایت شخصی خود به آن اشاره کرده و زندگی در هلند را آرزوی فردی خود دانسته اید) ژست سیاسی و غیرقابل باور بگیرید. شما و افراد و تریبون های رسمی زمانی با هم تعامل داشتید بسان یک معامله که شما مدال آورده بودید و آنها هم در محافل و تریبون های رسمی حضورتان می دادند و البته دستمزدتان را هم می گرفتید. از دستمزد حرف زدیم در حالی که شما در سن 17 سالگی صاحب خانه و ماشین آن هم از نوع خوبش و پول نقد و چه بسیار سکه های فراوان و انبوه نقدینگی شدید( که اینک به پشتوانه آن رحل اقامت در هلند افکنده اید) و باعث چنان ذوق زدگی شما شدکه در کنار مصدومیت دیگر انگیزه ای برایتان نمانده بود تا آن مدال ها را تکرار کنید چون به آن رفاهی که می خواستید رسیده بودید فقط مانده آرزوی رفتن به هلند که به آن هم نائل شدید فقط یکی دیگر مانده ( براساس سایت شخصی اتان) که خودروی ب ام و است که امیدواریم هرچه زودتر به این منزل آخر رفاهتان هم برسید اما لطفا حرف سیاسی نزنید و به این ترتیب به صف فعالان سیاسی و مدنی داخل وارد نشوید و آن را آلوده نسازید.     فعالان سیاسی و مدنی را در ایران می شناسیم که هم اکنون در زندان و یا بیرون آن، زندگی را به سختی می گذرانند. می دانید چرا؟ چون در خانه مستاجری بسر می برند و با حقوق بازخریدی بخور و نمیر گذران می کنند اما حاضر نشده اند به خارج از ایران بروند تا زیست همراه با رفاه داشته باشند. چون خود این مانع فعالیت سیاسی ناب و موثر آنها می شود  چون درکنار مردم ماندن و با آنها هم نفس بودن را برگزیده اند. شما حق دارید هرجا زندگی کنید و هر سخنی بگویید و هر سبک زندگی که می خواهید داشته باشید اما لطفا حریم قدرت و سیاست و نقد آن را به کسانی بسپارید که پرهیزکاری آن را دارند و در سودایی شخصی نیستند.   کیمیا علیزاده در ورزش ایران کاری بس بزرگ کرد اما درهمان چهار سال پیش ماندید چون انگیزه شخصی رفاهی  داشتید. بعد از برنز المپیک ریو شما هیچگاه حتی درسطح ملی ندرخشیدید و بعید است در هلند هم بدرخشید چون در آنجا اگرچه زندگی آرام شخصی خواهید داشت اما شوروشوق مردم و احترام عمومی که خود به غایت انگیزه سازند، ندارید. بخشی از ماشین تبلیغاتی رسمی که به نفع شما راه افتاد نه به خاطر ذات مدال شما بود که بیش از یک برنز المپیک در چهار سال پیش نبود ه هستند ورزشکارانی که دو طلای المپیک دارند و به زندگی معمول خود در اینجا مشغولند اما شما با برنز در حد چندین برنده پیاپی طلاهای المپیک بالا برده شدید. علت آن عنصر زمان بود. خیلی از القاب و افتخارات و رکوردها که به شما داده شد ناشی از این عنصر بود چرا که مثلا در ورزش و یا در تکواندو کسی از بانوان قبل از شما به مدال نرسیده بود و یا بازهم عنصر زمان که آن سن شما بود که دختری در این سن پایین قبل شما به این مدال نرسیده بود. اینها همه تاثیر عنصر زمان است که به شما افتخارات و رکوردها داد و گرنه بالاترین مدال شما همان برنز المپیک ریو بود که دیگر حتی در سطح آسیا هم تکرار نشد. اما نامی برای شما آورد که بتوانید اقامت بگیرید. کیمیا علیزاده دختری که 21 سال سن دارد و هنوز کارشناسی فیزیوتراپی تمام نکرده است، به گونه ای در قامت یک فعال کهنه کار سیاسی و حقوق زنان در می آید و چنین مانیفستی را می نویسد. ضمن احترام به شخص ایشان به مانند هر شخص دیگر، اما گویا کسان دیگری یا از نزدیکانش یا احتمالاً فعالانی که در دوره ترامپِ ضد ایرانی تحرک پیدا کرده اند و در این مواقع شکارچی خوبی اند، این متن را نوشته و به او داده اند.   ###