روایت از واقعیت؛

گدایی ؛ حرفه ای فریبا با درآمد بالا

یکی از زوایای این پدیده منفی اجتماعی، ورود افرادی با فریبکاری به قصد کسب درآمد آسان است.

پرسش: گدایی و تکدی گری در جامعه پدیده ای قدیمی با ابعاد ناشناخته است که تحلیل آن هم بایستی به این بزرگ دقیقه و همه جانبه باشد یکی از زوایای این پدیده منفی اجتماعی، ورود افرادی با فریبکاری به قصد کسب درآمد آسان است. روایت عینی خبرنگار «پرسش» از یک مشاهد خود:   گدایان راست قامت! جمعه شب داخل ماشین روبروی بیمارستان بوعلی تهران به اتفاق خواهرم نشسته بودیم تا همسرم نسخه پزشک را از داروخانه تهیه کند. زن و مردی که می لنگیدند و قامتی نیمه خمیده و کودکی  هم در بغل داشتند به ما نزدیک شدند. زن گفت: خانم تو را به خدا کمک کنید. بچه ام مریض است و پول دوا دکتر ندارم. خدا بچه هایت را برایت نگه دارد. نگاه مرد نیز حاکی از بینوایی مالی می کرد. کودک نیز چهره ای بی حال و وارفته داشت. دلم سوخت. یک اسکناس ده هزار تومانی درآوردم و به زن دادم. زن پول را روی قلبش گذاشت و دستش را بالا برد و به جان من و بچه ام دعا کرد. داروخانه شلوغ بود و کار همسرم طول کشید. دقیقه ای طول نکشید که زن و مرد جلوی مراجعه کننده دیگری به بیمارستان را گرفتند و از آن ها نیز درخواستی مشابه داشتند. مراجعه کننده اول بی اعتنا به داخل رفت ولی ناله های زن را که شنید برگشت و یک اسکناس درشت در دستان زن گذاشت. زن دوباره اسکناس را روی قلبش گذاشت و دستش را به آسمان برد و مرد احسان کننده را دعا کرد. حدود 20 دقیقه جلوی درب بیمارستان بودم. در این مدت زن و مرد راه حدود ده نفر را سد کردند و از هر کدام اسکناس هایی که بیشترشان پنج تا ده هزار تومانی بود گرفتند. همسرم که آمد اتفاق غیرمنتظره ای افتاد. زن و مرد که گویی کارشان تمام شده بود یک مرتبه کمر راست کردند و قد کشیدند. هر دو تنومند و سرحال بودند. کودک بی رمق نیز از بغل زن پایین برید و شاداب شروع به دویدن کرد. هر سه با سرعت خود را به کنار خیابان دماوند رساندند. و تقاضای ماشین دربست کردند. راننده اولی اعتنایی نکرد اما سواری دوم آنها را سوار کرد. آنها دور شدند و نگاه هاج و واج من به خواهرم و خواهرم به من روی هم قفل شد.     ###