ادعای دبیرکل نهضت آزادی در مورد تصور شهید بهشتی در مورد امام

آقای بهشتی گفتند: شما تصور درستی از آقای خمینی ندارید. ایشان با آقای شریعتمداری که شما می شناسید بسیار متفاوت است. آقای شریعتمداری اهل مذاکره و گفت و گو بودند و شما و دوستانتان می توانستید راحت با ایشان صحبت کنید. اما آقای خمینی این طور نیست.

پرسش: محمد توسلی دبیرکل نهضت آزادی ایران گفته است که در سالهای پیش از انقلاب و درست در ایام تبعید امام به ترکیه شهید بهشتی نسبت به امام تصور فردی به دور از گفتگو و مذاکره داشت. این اظهارات وی در کتاب « شصت سال ایستادگی و خدمت(خاطرات مهندس #محمدتوسلی)، جلداول، نشر کویر ۱۳۹۸ »منعکس شده که عین آن در اینجا ذکر می شود:   از مسائل عمده آن زمان در جامعه و پرسش های بسیاری که درباره آن مطرح می شد موضوع مرجعیت بود. پرسش هایی مانند اینکه مرجعیت چیست؟ مرجع چگونه انتخاب می شود؟ چه وظایف و جایگاهی دارد؟ جریان روشنفکری دینی مطابق رسالتی که برای خود قائل بود سعی می کرد برای این پرسش های تازه، پاسخی پیدا کند‌. نتیجه این تلاش برگزاری سمینار و انتشار کتابی با عنوان" بحثی درباره مرجعیت و روحانیت" در سال ۱۳۴۱ شد. این کتاب حاوی مقالات متعدد چهره های سرشناسی چون علامه طباطبایی، مرتضی مطهری، سیدابوالفضل زنجانی، مهندس بازرگان، دکتر بهشتی، سیدمحمود طالقانی، سیدمرتضی جزایری بود و همان سال به عنوان "کتاب سال" انتخاب و معرفی شد و بارها و بارها چاپ شد. این سمینار را انجمن اسلامی مهندسین تدارک دید. آنچه برای من در این جلسات تاثیرگذار بود و هست، شخصیت و منش علامه طباطبایی بود که برای اولین بار ایشان را می دیدم. ایشان علیرغم جایگاهی که به عنوان شخصیت علمی داشتند و یکی از مدرسین برجسته قم به حساب می آمدند رفتار بسیار متواضعانه ای داشتند. لحن صحبت و تواضعشان و غنی بودن صحبت هایشان برای من بسیار جذاب و موثر بود که همواره شخصیت برجسته ایشان را برای من تداعی می کند و این یکی از دلایلی است که همیشه با علاقه کتاب تفسیرالمیزان و سایر آثار ایشان را با دقت دنبال می کردم.   ????ملاقات مجدد با بهشتی   (سال ۱۳۴۴) به آلمان رفتم تا علاوه بر رسیدگی به کارهایم، اوضاع را عادی سازی کرده و سپس به عراق بروم. با دکتر محمدحسین بهشتی در هامبورگ دیدار کردم. سابقه آشنایی من با ایشان به بازدید انجمن اسلامی دانشجویان از دبیرستان دین و دانش به مناسبت چهلم آیت الله بروجردی بود. مرا به گرمی پذیرفت و در منزل شخصی از من پذیرایی کرد. مهم ترین صحبت ما این بود که از ایشان خواستم معرفی نامه ای برای آقای خمینی بنویسد تا اگر توانستم در بورسای ترکیه، محل تبعید آقای خمینی با ایشان دیدار کنم. آقای بهشتی گفتند: شما تصور درستی از آقای خمینی ندارید. ایشان با آقای شریعتمداری که شما می شناسید بسیار متفاوت است. آقای شریعتمداری اهل مذاکره و گفت و گو بودند و شما و دوستانتان می توانستید راحت با ایشان صحبت کنید. اما آقای خمینی این طور نیست. آقای بهشتی توضیح داد که آقای خمینی به لحاظ سیاسی، بسیار فعال و به اصطلاح رادیکال هستند، اما به لحاظ فقهی دیدگاههای سنتی دارند و نظرات فقهی ایشان با آقایانی مثل شریعتمداری و خویی متفاوت است. ایشان بارها گفت شما تصور نکنید که می توانید با آقای خمینی ارتباط فکری نزدیکی داشته باشید و در نهایت قبول نکرد معرفی نامه ای بنویسد. به هرحال از صحبت های آقای بهشتی درباره آقای خمینی این طور متوجه شدم که نگاه خوبی به ایشان ندارد و حرکت ایشان را یک حرکت مفید و تاثیرگذار قلمداد نمی کند. در سالهای انقلاب و بعد از آن هیچگاه فرصت نشد که در این زمینه با آقای بهشتی صحبت کنم و دلیل تغییر نگاهشان به آقای خمینی را جویا شوم.   *به نقل از کانال تاریخ شفاهی     ###