درگذشت جلال الدین حقانی، پایان 'مرشد اشباح مرگ'
پرسش:گروه طالبان سه روز پیش با ارسال خبرنامهای اعلام کرد که جلالالدین حقانی از رهبران ارشد این گروه در گذشته است. پیشتر نیز خبرهایی درباره درگذشت وی منتشر شده بود اما این اولین بار بود که طالبان به طور رسمی درگذشت وی را اعلام کرد.
پرسش:گروه طالبان سه روز پیش با ارسال خبرنامهای اعلام کرد که جلالالدین حقانی از رهبران ارشد این گروه در گذشته است. پیشتر نیز خبرهایی درباره درگذشت وی منتشر شده بود اما این اولین بار بود که طالبان به طور رسمی درگذشت وی را اعلام کرد.
جلالالدین حقانی با پیوستنش در اواسط ۱۹۹۰ میلادی به طالبان به عبارتی مسیر افغانستان، منطقه را تغییر داد.
شاید اغراق نباشد و بتوان گفت که با این تحول طالبان در نزدیک به ۲۵ سال گذشته از یک مجموعه ناشناخته و نامنظم، به موثرترین نیروی سیاسی و نظامی مخالف آمریکا در افغانستان و البته دولت این کشور تبدیل شدند.
راز موفقیت این روحانیون سنتی در به ناکامی کشیدن برنامههای سیاسی و نظامی ائتلافی گسترده به رهبری آمریکا، به نوعی با نام جلالالدین حقانی گره خورده است.
از نظر سازمانهای اطلاعاتی غربی او مردی در سایه با تشکیلاتی نیمه مخفی خوانده میشد که توانی "اعجابانگیز" برای کشتار و تخریب داشت.
در نگاه طرفدارانش اما وی یک "مسلمان راستین" توصیف میشد که اعتقادی عمیق به "جهاد" داشت و آن را فعالانه به عنوان "آموزه ای قدرت آفرین از اسلام" ترویج میکرد.
افراد "شبکه حقانی" - گروهی که بعدها وامدار نام خانوادگی او و بویژه یکی از پسرانش (سراج الدین) شد - بارها شبحوار از حصارهای امنیتی گذشتهاند و عملیاتی مرگ آفرین با تلفات انسانی سنگین را اجرا کردهاند.
کسانی که جلالالدین حقانی را میشناختند میگویند که تشکیلات مخفی او به گونهای طراحی شده که با مرگش کارایی خود را از دست نمیدهد. به همین دلیل برعکس تاثیری عمیق که زندگی او گذاشت، مرگ او شاید چندان تغییری در معادلات دستکم نظامی ایجاد نمیکند. اگر چه در همین چارچوب عده ای نیز معتقدند که در چند سال گذشته دستکم این سراج الدین پسر وی بوده است که در عمل رهبری این گروه را برعهده داشته است؛ گروهی که از آن با نام "شبکه حقانی" یاد می شود و نیروهای آمریکایی و مقامات افغانستان پشت سر بسیاری از حملات مرگبار و پیچیده در افغانستان می خوانند.
حق نشر عکس Reuters Image caption جلال الدین حقانی حدود ۷۹ سال پیش در ولایت پکتیا در جنوب افغانستان به دنیا آمد
وزیر دربار "امیرالمومنین، عمر ثالث"
در ماه عقرب سال ۱۳۷۵ (اکتبر ۱۹۹۵) منابع گروه تازه تشکیل طالبان خبری را با هیجان بسیار اعلام کردند: جلال الدین حقانی به طالبان پیوست.
جلال الدین حقانی در جنگ گروههای موسوم به مجاهدین با دولت تحت حمایت شوروی در افغانستان چهرهای "افسانه ای" بود.
نیروهای او با حمایت مالی و تسلیحاتی بی دریغ مستقیم و غیرمستقیم آمریکا در سازماندهی سریع مردان قبیلههای عمدتا پشتون مهارتی ویژه یافته بودند.
قرارگاههای بیشمار وابسته به او در ولایتهای پکتیا، پکتیکا و خوست قابلیت تبدیل مردان روستایی و بادیه نشین را به چریک هایی جسور و پرتحرک داشتند. اگرچه مجاهدین در حمل ۱۳۷۱ (آوریل ۱۹۹۲) قدرت را از حکومت نجیب الله گرفتند ولی نتوانستند در میان خود به توافق برسند.
نیروهای وابسته به جلال الدین حقانی در کشمکشهای عمدتا خونین محلی نقش داشتند ولی شخص او هیچگاه به شکلی فعال در جنگ قدرت گروههای موسوم به مجاهدین وارد نشد.
طرفداران او میگویند که نارضایتی او از چرخه کور خشونت میان دو رهبر برجسته جهادی در آن زمان یعنی گلبدین حکمتیار و برهان الدین ربانی، جلال الدین حقانی را به طرف طالبان راند.
منابعی دیگری میگویند که به دلیل پیوندهای جریان او با آیاسآی (ISI) سازمان اطلاعات ارتش پاکستان، اسلام آباد توانست جریان حقانی را به طرف حمایت از طالبان هدایت کند.
پشت پرده این معامله هرچه بود، تاثیری فوری و عمیق بر شاکله سازمانی طالبان داشت. آنها کمتر از یک سال بعد از همراه شدن مغزهای عملیاتی نیروهای جلال الدین حقانی با طالبان، در حملاتی سازمان یافته پایتخت را تسخیر کردند و ورزیده ترین نیروهای نظامی وقت تحت فرماندهی احمد شاه مسعود را از کابل راندند.
طالبان حالا امارتی را تشکیل دادند که خود، رهبر آن - ملا محمد عمر - را "امیرالمومنین، عمر ِ ثالث" مینامیدند. بعد از عمر خطاب خلیفه سوم اسلام بعضی از اهل سنت عمربن عبدالعزیز خلیفه اموی را عمر ثانی مینامند.
جلال الدین حقانی در امارت ملا محمد عمر به وزارت سرحدات و قبایل رسید که رتق و فتق امور نواحی گستردهای از مناطق پشتون نشین میان افغانستان و پاکستان را برعهده داشت.
حق نشر عکس Getty Images Image caption آقای حقانی و قاضی حسین احمد، رهبر پیشین جماعت اسلامی پاکستان
پسر چشم آبی سازمان سیا
زمانی که مناقشه آمریکا با پاکستان بر سر طالبان بالاگرفت، در سال ۲۰۱۱ حنا ربانی کهر وزیر خارجه وقت پاکستان در اظهار نظری خشم آلود به رابطه تشکیلات حقانی با سازمان سیا اشاره کرد.
ظاهرا در حلقههای امنیتی پاکستان از جلال الدین حقانی به عنوان "پسر چشمآبی سازمان سیآیای" نام برده می شده است. سازمانی که در دوران جنگ با شوروی از طریق پاکستان و گاهی به شکل مستقیم امکانات مالی و نظامی گستردهای را در اختیار جلال الدین حقانی گذاشت.
جلال الدین حقانی در ابتدا همسو با حزب اسلامی تحت رهبری یونس خالص بود و پیوندهایی با حزب اسلامی گلبدین حکمتیار داشت.
ولی به گفته همکاران پیشین او، روحیه استقلال طلبی همزمان با یافتن منابع مالی مستقیم باعث شد که راه خود را از سازمانهای دیگر جدا کند و تشکیلاتی خانوادگی را بنیان بگذارد.
فرزندان او در مرکز اداره این تشکیلات بودند و فرماندهان و نیروهای پیاده هم عمدتا از تیره و تبار خود جلال الدین حقانی، قوم زَدران بودند.
او در همین دوره روابطی عمیق با جنگجویان عرب و حامیان ثروتمند مالی آنها در کشورهای حاشیه خلیج فارس پیدا کرد و به جمع بزرگی از دلالان بین المللی بازار سیاه اسلحه متصل شد.
بر اساس یک گزارش به سفارش کنگره آمریکا زمانی جریان حقانی بزرگترین شبکه انتقال سلاحهای سبک و نیمه سنگین را در منطقه لوی پکتیا (پکتیای بزرگ شامل سه ولایت پکتیا، پکتیکا و خوست) و مناطق وسیعی از پاکستان داشت.
همین ارتباطها از او چهره ای شناخته شده در میان شبکهای بین المللی از اسلامگرایان تندرو ساخت که گستره آنها از جهادیهای کشمیر، یمن، اردن، قفقاز، شمال آفریقا تا اروپای شرقی میرسید.
به نوشته یک ارگان تحقیقاتی وابسته به ارتش آمریکا مبارزانی از تمام این مناطق دوره ای در رده فرماندهی تشکیلات رزمی حقانی وارد شدند و دوشادوش مردان او جنگیدند. او در همین سالها با عبدالله عزام رابطه ای نزدیک پیدا کرد، اسلامگرایی فلسطینی که در پیشاور پاکستان ترور شد و از او به عنوان مرشد اسامه بن لادن و شبکه ساز اصلی جریانهای بین المللی جهادی یاد می شود.
حق نشر عکس AFP Image caption طالبان تایید کرده که جلال الدین حقانی (نفر وسط) برای مدت طولانی بیماری بوده است
فقط جنگ و دیگرهیچ
از جلال الدین حقانی نقل شده که در اوج جنگ با شوری گفته بود، به محض شکست دادن روسها، لوله تفنگهای ما به طرف آمریکا خواهد چرخید.
بعد از سقوط حکومت نجیب الله در کابل، مولوی حقانی به دنبال عملی کردن این وعده نرفت.
او سرگرم استحکام نظام طالبانی و اجرای برداشتهای قشری طالبان از اسلام در مناطق تحت نفوذ خود شد و به بسط و گسترش حکومت ملا محمد عمر کمک کرد.
ولی زمانی که حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ رخ داد و انگشت اتهام به طرف شبکه القاعده رفت، مرحلهای از تنش با آمریکا شروع شد.
جلال الدین حقانی به دلیل پیوندهایی که با القاعده داشت و به دلیل تفکر سنتی و قبیله ای نمی توانست با تقاضای استرداد اسامه بن لادن - یک همرزم ِ میهمان - به آمریکا موافقت کند.
سند روشنی در این باره وجود ندارد، ولی بعضی از مقامهای پیشین طالبان گفته اند که جلال الدین حقانی ملاعمر را از هر گونه پاسخی مثبت به چنین درخواستی از آمریکا نهی کرده بود.
حمله آمریکا به طالبان باعث به زیر کشیده شدن امارت ملا عمر از قندهار شد و بساط نظام طالبانی را از افغانستان جمع کرد ولی وضعیت جدید دقیقا شرایطی بود که تشکیلات جلال الدین حقانی برای سالهای سال آن را تجربه کرده بود و به آن خو گرفته بود.
فعال کردن شبکههای پنهان و نیمه پنهان، حمله های چریکی ممتد در جنگی فرسایشی و سازماندهی عملیاتهای پیچیده و پرتلفات شهری برای وارد کردن ضربه های روانی و در نهایت جلب سرخط خبرهای جهان.
او وارد معرکهای شد که یکبار با شوروی در همین نوع معرکه نبرد کرده بود و به طرف مقابل تاوانی سخت رسانده بود. ابعاد مصیبت بار باخت در آن معرکه تا سقوط کمونیسم گریبان کرملین را رها نکرد.
در تمام سالهای بعد از یازده سپتامبر پیچیدگی حملههای "شبکه حقانی" زبانزد حلقههای استخباراتی غربی و افغان بوده است.
شاید ارتش آمریکا برای سالها حملهای مهلک به ساختمان سفارت این کشور در کابل را فراموش نکند. تفنگداران آمریکایی در مقابل دوربینهای خبری جهان بر بام کوتاه یکی از ساختمانهای همجوار زیر آتش سنگین افراد تشکیلات حقانی گیر کرده بودند.
آمریکاییها در این مدت چه با عملیاتهای غافلگیرکننده زمینی و هوایی و چه با آتش هواپیماهای بدون سرنشین چهار پسر جلال الدین حقانی را کشتهاند.
ولی سراجالدین حقانی جانشین او بارها از مرگ گریخته است. سراج الدین حقانی در حالیکه رهبری گروه شبکه حقانی را برعهده دارد همزمان معاون هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان، است. سراج الدین در عمل در سالهای گذشته رهبری تشکیلات پدر را در دست داشته است.
مدتهاست که سیاستمداران در کابل، واشنگتن و بروکسل به این نتیجه رسیدهاند با انتخاب زبان زور نمیتوان گرهی از کار فروبسته افغانستان گشود.
اگر فرض را بر این گذاشت که جلال الدین که از مخالفان گفتگو صلح با دولت افغانستان بود هنوز در سالهای اخیر بر تشکیلات گروهش نفوذ داشته است از این منظر شاید مرگ وی را بتوان پایان یکی از سرسختترین رهبرانی تلقی کرد که چندان امیدی به دیدن او پشت میز مذاکره نبود.
###