واکنش هنرمندان به درگذشت ناصر ملک مطیعی؛
تبریک به مسئولان که نادیده‌اش گرفتند/ناصرخان دیگه ممنوع‌التصویر نیستی

پرسش:پرستویی در فقدان ملک‌مطیعی نوشت: قیصر؛ داداش فرمونت رفت. ناصرخان دیگه ممنوع‌التصویر نیستی. تبریک به صداوسیما...تبریک به مسئولین ارشاد اسلامی و تبریک به هنرمندانی که در طول این سال‌ها سکوت کردند ولی حتماً در مراسم تشییع در صف اول حضور خواهند داشت.

پرسش:پرستویی در فقدان ملک‌مطیعی نوشت: قیصر؛ داداش فرمونت رفت. ناصرخان دیگه ممنوع‌التصویر نیستی. تبریک به صداوسیما...تبریک به مسئولین ارشاد اسلامی و تبریک به هنرمندانی که در طول این سال‌ها سکوت کردند ولی حتماً در مراسم تشییع در صف اول حضور خواهند داشت.

 به گزارش ایلنا، بسیاری از هنرمندان عرصه‌های مختلف با انتشار پیام‌های متعدد، فقدان و درگذشت ناصر ملک مطیعی را تسلیت گفتند.

پرویز پرستویی در صفحه اجتماعی خود نوشت: انالله و اناالیه راجعون با نهایت تأسف و تأثر، دقایقی پیش ناصر ملک مطیعی، بعد از تحمل مدت‌ها بیماری و نامهربانی، ستاره ماندگار سینمای ایران دار فانی را وداع گفت درگذشت این هنرمند عزیز را به خانواده محترمش و جامعه هنری بخصوص هنرمند در غربت بهروز وثوقی تسلیت می‌گویم.

قیصر؛ داداش فرمونت رفت. ناصرخان دیگه ممنوع‌التصویر نیستی. تبریک به صداوسیما...تبریک به مسئولین ارشاد اسلامی و تبریک به هنرمندانی که در طول این سال‌ها سکوت کردند ولی حتماً در مراسم تشییع در صف اول حضور خواهند داشت.

سام قریبیان (بازیگر سینما و فرزند فرامرز قریبیان) نوشت: خدانگهدار ستاره. با نهایت تأسف تسلیت می‌گم درگذشت اسطوره سینما، شادروان جناب ناصر خان ملک مطیعی رو هم به خانواده محترمشون، هم به خانواده سینما و هم به تمامی سینما دوستانی که از ایشون خاطره دارند. اولین سوپراستار (به معنای واقعی) در سینمای ایران هم متأسفانه رفت. بزرگ‌مردی که با تمام ناملایمات و سختی‌ها هیچوقت وطنش رو ترک نکرد و ماند و ماندگار شد. او بود که راه را برای بقیه بازیگران نسل بعد از خود باز کرد. غیر از من که خیلی دوستشون داشتم، پدر من هم، جناب قریبیان بزرگ، ارادت خاصی به ایشون داشتند و از دو فیلمی (صلات ظهر و سرباز) که کنار هم بازی کردن همیشه خاطرات جذابی نقل می‌کنند. عکس اول در صحنه‌ای از فیلم سرباز (تولید ١٣٥٤ ساخته مرحوم رضا فاضلی) و عکس دوم در دیداری که با هم در منزل یکی از دوستان داشتند (پس از حدود ٤٠ سال) گرفته شده. به قول پدرم که می‌گن ستاره یعنی وقتی حدود ٤٠ سال بازی نکنی ولی هنوز مردم تو رو بشناسن و دوستت داشته باشند؛ نسلی که فیلم‌هات رو روی پرده ندیده باشن ولی بشناسنت و ازت خاطره داشته باشن. ممنون ستاره پرفروغ سینمای ایران برای تمام خاطرات خوب.

علی روئین تن (کارگردان سینما) در مطلبی نوشت: همه می‌میریم. ناصر سینمای ایران هم روح به دادارش تقدیم کرد. اما ناصر ملک مطیعی اینک نمرد. که دیرزمانی بود کشته شده بود و به کشتنش برآمده بودند. اما زهی خیال باطل. یکی نیست به اینان بگوید که تاریخ و باور تاریخی مردم را نمی‌توان زدود. و ممنوعیت؛ محبوبیت را سبب می‌شود. این بزرگان خاطره‌سازان مردم‌اند. تمام که نمی‌شوند هیچ. بلکه هرروز جاودان‌تر می‌شوند.آن‌ها با هنرشان مرگ را هم بی‌اثر کرده‌اند. بدا به حال ناکسانی که هنر و هنرمند را دربند می‌کنند و نمی‌دانند آنان هستند و زنده‌اند تا عشق زنده است. کاش رفتن ناصرملک مطیعی درنگی بشود تا بگذارند مانده‌ها مانند او و فردین در وطن خود غریب نمانند. اگر که چنین باید ناپاک زیست. نه بر مرده که بر زنده باید گریست.

مونا زاهد (پژوهشگر و مستندساز) نیز نوشت: سالها پیش بهمن مقصودلو از نیویورک اومد ایران تا یه سرى مستند پرتره از تاریخ سینما و هنر بسازه، منم شدم مدیر برنامه‌ریز و دستیارش، نزدیک صد نفرى و ازشون فیلم گرفتیم، از کیارستمى تا بیضایى و تقوایى و کیمیایى از ایرن تا فخرى خوروش از نعمت حقیقى تا نظام کیایى از نصرت‌الله کریمى و وحدت تا آقا ناصر ملک مطیعى. مى‌گفتن بعد انقلاب یه شیرینى فروشى زده و دیگه نتونسته بازى کنه، ازش پرسیدم چطورى بهتون گفتن اجازه بازى ندارین؟ براتون حکم دادن یا جایى خواستنتون (مى‌خواستم اگه حکمى هست تو فیلم بذاریم) گفت: نه کسى من و خواست نه حکمى بهم دادن؛ فقط کسى من و نخواست که برم بازى کنم بعد فهمیدم ممنوع‌الکارم. یواشکى به بهمن گفتم: مى‌دونى من بچه بودم عاشق ناصر ملک مطیعى بودم، بهمن گفت: خب بهش بگو گفتم: زشت نیست بگم؟ گفت: نه، فکر کنم خوشحالم بشه. بهشون گفتم: آقاى ملک مطیعى من بچه بودم عاشق شما بودم، با لحن لوتى گفت: عه چه دیر بهم رسیدیم. همه خندیدن. وقتى جلوى دوربین نشست گفت: تا صبح از استرس نخوابیدم هیجان اینو داشتم که بعد سالها قراره جلوى دوربین برم، عرق صورتش و پاک کرد و گفت: کلاه مخملى رو من مد کردم، بعدم کلاهى رو برداشت و گذاشت سرش و خودش و تو آینه نگاه کرد، ابرویى بالا انداخت و سرش و پایین، آهى کشید و کلاهش و از سرش به علامت اداى احترام برداشت. هرگز فراموشت نمی‌کنیم چون فراموش شدنى نیستى. به خاک ایران مى‌سپاریمت.

مجید برزگر (کارگردان و تهیه‌کننده سینمای مستقل) نیز نوشت: شمایل مهم سینماى ایران، تشخص ِ با اعتبار سینماى مردم، خداحافظ. با شما عاشق سینما شدیم. بابت این چهل سال به سهم خودم شرمنده‌ام. ملک مطیعی گفته بود: بهتر بود مودبانه کنار بروم. چون افراد جدید نمی‌خواستند نامشان زیر نام من باشد و من نمی‌خواستم به ته صف بروم و کسی من را صدا کند. کسی از دوستان من هم نمانده بود. بهروز که به خارج رفت، فردین هم مدتی تقلا کرد تا بتواند کار کند، ایرج قادری هم خواست که کار کند و کار کرد. ولی من از کسی تقاضای کار نکردم و خودم را کنار کشیدم.

فریبرز عرب‌نیا که مدتهاست خارج از کشور زندگی می‌کند، نوشت: ناصرخان ملک مطیعی هم از میان ما پرکشیدند! روان ایشان شاد شد و شماری فراوان از مردم اندوهگین، اما من به آن کسانی می‌اندیشم که نگذاشتند بر پرده‌ی سینما و صفحه‌ی تلویزیون دیده شود. آقایان، روی سخنم با شماست! حالتان چطور است؟ خوب هستید؟ مردم را می‌بینید؟ جای بزرگ "ناصرخان ملک مطیعی" و "ناصرخان حجازی" را در دلهاشان می‌بینید؟ چیزی شما را به فکر آن دنیا و آخرین سفر ما آدم‌ها نمی‌اندازد؟ "وجدان" چند بخش است؟

روزبه بمانی (شاعر و ترانه‌سرا) نیز با انتشار ترانه‌ای نوشت: این روزا گوزنُ سر نمی‌برن، می‌شکنن شاخشُ می‌فرستن تو باغ، این روزا طاقُ نمی‌ریزن سرش، سر گل‌شونو می‌کوبن به طاق. ‌‌#قیصر کجایی که #فرمونُ کشتن.

جمشید هاشم‌پور نیز نوشت: مردمان هر اقلیمی با خصوصیاتی شناخته می‌شوند, ویژگی اقلیم ما هم حسرت و حسرت و حسرت است, بزرگ‌مرد روحت شاد. دلتنگت می‌شویم.

امیریل ارجمند با انتشار شعری نوشت: شرابی مردافکن در جام هواست،،، شگفتا که مرا بدین مستی شوری نیست. سبوی سبزه پوش در قاب پنجره ... آه چنان دورم که گویی جز نقش بی‌جانی نیست. خدا رحمت کند اسطوره سینمای ایران. مرد ریشه و گیشه.

سعید سهیلی (کارگردان سینما) نیز نوشت: یا خدااااااااا .... چه مى‌توان گفت جز یا خدا، جز وااااااى، جز دااااااد، جز حسرتا، جز دریغا، جز افسوس، جز اشک، جز سکوت، جز نفرین بر کسانى که بغضش را ندیدند و حرف‌هایش را نشنیدند، ... شما کوتوله‌هایى که قامت بلندش را باور نکردید، جایگاهش را نفهمیدید، شما پنداشتید "هر آنکه از دیده رود ... از دل رود"، چهل سال انکارش کردید و او همچنان در قلب‌ها ماند، مگر مى‌شود امیر سینما ... کبیر سینما ... امیرکبیر سینما را فراموش کرد؟ مگر مى‌شود فرمان سینما را حذف کرد؟ مگر مى‌شود آمدن او را در راهرو بیمارستان از یاد برد، مردم ... شما .... کوتوله‌ها... را نخواهند بخشید، نه مردم و نه خداى مردم، همه شمائى که در خانه‌نشینى او مسئول بودید، قیافه هر کدام از شما را چهار روز مردم نبینند انگار که هرگز و هیچگاه نبوده‌اید، اما "کاکوى" ما چهل سال غایب چشم‌ها بود و حاضر دل‌ها، سرزمینى که بهترین‌هاى خود را قدر نداند ... چه را قدر بداند؟ او اولین سوپراستار و یکى از بهترین‌هاى سینماى ما بود، چرا قدرش ندانستیم؟ فردا صداوسیما خبر رفتن او را خواهد خواند، همان صداوسیمایى که مردم را در حسرت گذاشت ... در یک حسرت بزرگ ... در حسرت صداوسیماى او، آرى، قد و قامت او بلند بود و قاب تلویزیون کوچک، اشک‌ها و حرف‌هایش را در دو روز قبل از هجرتش از یاد نخواهد برد، او بسیار گریست و گفت: از مرگ نمى‌ترسم، اما دلم براى مردم تنگ خواهد شد، مردمى که مرا بسیار دوست داشتند و من نتوانستم و نگذاشتند با آنها خداحافظى کنم، پدر ... ما هم با تو خداحافظى نمی‌کنیم ... چون تو نرفته‌اى و نمى‌روى، تو در قلب و خاطر یک ملت زنده‌اى ... همیشه، همیشه، همیشه.

امین حیایی نوشت: درد تنها واژه‌ای‌ست که با نگارش عمقش مشخص نخواهد شد بلکه از راه که می‌رسد خاطره‌هایت را زنده می‌کند و به یکباره در قلبت سوزش آن را حس می‌کنی و امشب با نهایت دردی که در سینه داریم به سوگ هنرمندی خواهیم نشست که با رفتنش به ما ثابت کرد قدر آنها را نمی‌دانیم و یکی پس از دیگری در کنج دلتنگی‌هایشان آسمان هنر را ترک می‌کنند. ناصرخان ملک مطیعی اسطوره بی‌تکرار آرامشت ابدی!روحت شاد.

 سالار عقیلی نوشت: از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل باورش سخت است و دردناک. ولی دیگر سینما و هنر ایران نام بزرگت را با زنده‌یاد خواهد نوشت. نام بزرگ‌مردی که اسطوره مردانگی و عشق به مردمانش بود. آری سخت است ... با نهایت تاسف و اندوه فراوان لحظاتی پیش بزرگ‌مرد سینمای ایران استاد ناصر ملک مطیعی، بعد از تحمل مدت‌ها بیماری و نامهربانی از میانمان پرکشید. این ضایعه دردناک را به خانواده محترم ایشان و سینمای ایران و مردم بزرگوار ایران تسلیت عرض می‌کنم .. هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ثبت است بر جریده عالم دوام ما.

 بهرنگ علوی  با انتشار شعری نوشت: بلند شو مَرد، بلند شو دوباره بریم، شمال بلند شو دوباره از ته دل بخند، بلند شو برامون حافظ و سعدى بخون، بلند شو برامون درد و دل کن، بلند شو برامون از خاطره سالها خون دل خوردن بگو، بلند شو فرمون که قیصر برادرت تنهاست، بلند شو که صداى پاى مهدى پاشنه طلا هنوز توو کوچه‌هاى این شهر داره میاد، بلند شو قرصاتو برامون بشمار، بلند شو برامون غزل بخوووون اما نه غزل خداحافظى ...اى وااااااى دلم.

رضا درمیشیان نوشت: در دهه سى که در لاله‌زار راه مى‌رفت، با انگشت او را نشان مى‌دادند به عنوان اولین سوپراستار سینماى ایران و در دهه نود او را به عنوان یکى از نمادهاى ممنوع‌الکارى در سینماى ایران. او را از پرده‌هاى سینما پائین کشیدند اما تصویرش در قلب مردم جاودانه شد: ناصر ملک مطیعى در سکوت، تنهایى و غریبانه اما سربلند رفت.

 کورش سلیمانی نوشت: قدیمى‌ترین ستاره‌ى سینماى ایران خاموش شد ... او بازیگرى بود که با نخستین تجارب جدى سینماى ایران (چهارراه حوادث _ ساموئل خاچیکیان ١٣٣٢) به عنوان ستاره معرفى شد و بخش مهمى از خاطره‌ى جمعى سینماىِ ما و مردم سینما دوستِ ایران بود که با وجود ممانعتِ بى‌دلیل طولانى بر سر راهِ فعالیت بازیگرى‌اش هرگز از خاطره‌ها و خاطر مردم نرفت ... به نظر من از مهمترین هنرنمایى‌هاى ایشان در سالهاى طولانى دورى از بازیگرى که براى هر هنرمندى بزرگترین اندوه همین دور بودن از فعالیت هنرى است، "صبر" شان بود ... ناصر ملک مطیعى در کنار محمدعلى فردین، دو شمایل ماندگار مرام و مردانگى در سینماى ما نزد مردم چه در زمان فعالیت و چه بعد از آن بسیار محبوب بودند، روحشان شاد و در پناه رحمتِ خداوند مهربان.

 سهیل محمودی نوشت: در سرنوشت گل دو حقیقت رقم زدند روزی به باغ آمد و روزی به باد رفت. همین چند سال پیش بود و تو گویی همین دیروز بود انگار. روبوسی و همراهی و همنشینی با هنرمند دانای روزگار ناصرخان ملک مطیعی. فرزانه‌ای با حافظه‌ای سرشار از شعر و حکمت و اندیشه‌ای آشنا با رمز و راز زندگی. با همه‌ی بی‌مهری‌های زمانه، خوب می‌دانست که مردم سرزمینش قدرشناس هنرمندان اثرگذار و خاطره ساز بوده‌اند و خواهند بود.

مهتاب کرامتی نوشت: دل شکوندن تقاص داره بی‌تردید،،،، ناصر ملک مطیعی عزیز همیشه تو قلبمون بوده و هست، چه وقتی که روی پرده سینما می‌درخشید و چه وقتی که به ناحق دلش رو شکوندن و خونه‌نشینش کردند و چقدر مرد بود و صبوری کرد، بزرگی کرد و بزرگ موند و جاودانه .....روحتون شاد که شما تا ابد زندهاید.

 سامان مقدم نوشت: واقعا گوینده خبر چی می‌خواد بگه؟ ناصر ملک مطیعی بازیگر پیش از انقلاب که چهل سال ممنوع‌التصویر بوده؛ درگذشت!؟؟ شرم‌آوره .. بهتره سکوت کنید و این مرگ را هم نادیده بگیرید. آنهایی که در دل مردم جای دارند نیازی به تبلیغ و فاتحه‌خوانی شما ندارند.

 گوهر خیراندیش بازیگر سینما نیز نوشت: فراموش نمی‌کنم لحظه‌اى را که در مقابل‌ات نشستیم و تو بجاى دیالوگ فیلم حرفِ دلت را زدى و همه را شگفت‌زده کردى و اشکِ که امانِ همه را بریده بود. و همین صحنه بى‌تکرار ثبت شد. ناصر عزیز پیشکسوتانى چون شما، فردین، بهروزِ وثوقى، و به قولِ پرویزِ پرستویی عزیز پنج تنِ سینما: عزت‌الله انتظامى، جمشیدِ مشایخى، على نصیریان، داودِ رشیدى و محمدعلى کشاورز اساتیدِ بى‌تکرارى هستید که تا همیشه در قلب مردم خواهید بود.

حمید فرخ‌نژاد، منصور لشگری‌قوچانی، هلیا امامی، رامبد جوان، پوری بنائی، ماهیا پطروسیان، عبدالله اسکندری، ‌عبدالرضا اکبری، کتایون ریاحی، سحر دولتشاهی، عزت‌الله انتظامی، مصطفی کیایی، سروش جمشیدی، علی شادمان، شهرام عبدلی، مهدی قربانپور، پژمان بازغی، احمد مهرانفر، آزیتا موگویی، گلاره عباسی، مهناز افشار، کورش سلیمانی، نگین صدق‌گویا، مریم امیرجلالی، اسداله یکتا، کامران تفتی، نازنین بیاتی، احمد اطراقچی، کورش نریمانی، سامان احتشامی، جمشید مشایخی، مجید مظفری، مهوش وقاری، ستاره اسکندری، مهران احمدی، رضا حداد، حمیرا ریاضی، مهدی سلطانی، مهران رجبی، بهنوش بختیاری، سینا رازانی، مریم بوبانی، جعفر پناهی، لعیا عباس‌علی میرزایی و بسیاری دیگر ازجمله هنرمندانی دیگری هستند که با پیام‌های کوتاه یا بلند؛ فقدان ناصر ملک مطیعی را تسلیت گفتند.

 

###




نظرات کاربران

آخرین اخبار
از پرسش به شما 1
از پرسش به شما 2
یادداشت و نظر
از پرسش به شما
تماشا و نشست
© تمامی حقوق برای شرکت ایده بکر مبین محفوظ است.