واقعیت و فرجام ثبت نام احمدی نژاد
*حبیب الله معظمی
پرسش: دکتر حبیب الله معظمی کارشناس سیاسی فرهنگی در یادداشتی به تحلیل واقعه ثبت نام محمود احمدی نژاد پرداخته و با اشاره به روحیه عدم سیاست ورزی و علاقمندی شدید وی به بازگشت به قدرت، رد صلاحیت او و نیز در صورت تقابل بیشتر با نظام ، حصر او و جابه جایی در حصر را پیش بینی کرده است.
پرسش: دکتر حبیب الله معظمی کارشناس سیاسی فرهنگی در یادداشتی به تحلیل واقعه ثبت نام محمود احمدی نژاد پرداخته و با اشاره به روحیه عدم سیاست ورزی و علاقمندی شدید وی به بازگشت به قدرت، رد صلاحیت او و نیز در صورت تقابل بیشتر با نظام ، حصر او و جابه جایی در حصر را پیش بینی کرده است.
متن کامل این یادداشت از این قرار است:
شگفت سازترین وغیرقابل پیش بینی ترین واقعه انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری و شاید همه دوره های آن، متعلق به کسی است که خود یک دهه است مرد غیرقابل پیش بینی سیاست ایران نام گرفته است؛ محمود احمدی نژاد.
محمود احمدی نژاد در دومین روز ثبت نام انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری، اقدام به ثبت نام داوطلبی کرد. اقدامی که کسی تصور آن را نمی کرد بخصوص که خود او گفته بود و رهبری هم نهی کرده بود.
احمدی نژاد تا قبل از سال 1384 سابقه ای در عرصه سیاست ایران نداشت اما رجل سیاسی ساخته شد و به این خاطر آن طور که سر آمد و هشت سالی که ایران و جهان را با سخنانش تحت تاثیر قرارداد، چنان مشتاقش ساخته که به راحتی از این عرصه کناره گیری نمی کند. او برای خود در قبال ایران و حتی جهان رسالت متصور است و تصور می کند که کارهای نکرده بسیاری برزمین مانده که هنور انجام نشده است و باید انجام شود، به این خاطر او عرصه قدرت را هرگز فراموش نکرده ونمی کند.
با این شرایط است که او خود را آمادۀ بازگشت به قدرت کرده بود و شرکت کردنش در انتخابات سال 96 نخستین گامی بود که سال گذشته با اقدام به سفرهای استانی متعدد، برداشت. او مصمم بوده است که خود شخصاً به عرصه قدرت بازگردد و خود قدرت را در دست گیرد و شخصا نامزد انتخابات شود ونه مشایی و نه بقایی و نه دیگران یاران مطیعش. اما اتفاقی افتادکه فکرش را نمی کرد و برنامه بازگشتش به قدرت و کاندیدا شدنش را برهم زد و بر رفتارکنونی و ثبت نام اخیرش تاثیر عمیق گذاشت.
او شهریورماه سال گذشته با رهبر انقلاب نه به قصد کسب تکلیف از ایشان برای ورود به عرصه انتخابات، دیداری انجام داد.هدف او از این دیدار تسهیل امکان ورودش به این عرصه، فراموش شدن برخی مسائل مربوط به دولت دومش بخصوص وقایع سال 90 به بعد و نیز آرام کردن فضای سیاسی و حکومتی درقبال خود بود. اما سخنان رهبر انقلاب در این دیدار در نهی احمدی نژاد از کاندیدا شدن و متعاقب آن عدم تمکین وی به این سخنان، و مجدداً سخنان ابن بار علنی و صریح رهبر انقلاب در پنجم مهرماه سال گذشته و نهی آشکار وی از کاندیداتوری او در انتخابات ریاست جمهوری، احمدی نژاد را کاملاً غافلگیر کرد و نقشه هایش را برای بازگشت به قدرت کاملاً برهم زد و مایوسش ساخت. رفتار اخیر احمدی نژاد و نامزد شدنش، در واقع واکنشی به این سخنان و نهی است.
بنابراین به زعم احمدی نژاد تنها راهی که برایش مانده بود استفاده از شگرد کاندیداسازی با جلو فرستادن یکی از پیروان مطیع کاملش به نام حمید بقایی بود تا اگر معاون سابقش هم به قدرت رسید، در واقع این خود او باشد که فرمان راهبری قوه مجریه را در اختیار دارد.
با این حال او فضا را بعد از این و بعد از کاندیداسازی، سنجید و زمزمه هایی که به گوشش می رسید که بقایی احتمال رد صلاحیت دارد،کاملا زیر نظر داشت تا اینکه در کنفرانس خبری خود قبل از ثبت نام این پیام را به صراحت و محکم داد که:1- بقایی فردی پاک و بیگناه است (که معنایش اینست که نباید رد صلاحیت بشود) 2- حمایت کامل از بقایی حتی اگر نیاز باشد دست به «اقداماتی» بزند.
او اما در این فاصله پاسخی مطمئن دریافت نکرد که بقایی صددرصد تایید صلاحیت می شود بنابراین بهترین راه را در این دید که خود نیز همراه با بقایی ثبت نام کند که هدف اولیه اش نیز این بود یعنی ثبت نام خودش. اما در این میان توصیه و نهی رهبری مساله جدی برایش به وجود می آورد.
احمدی نژاد می داند که کاندیدا شدنش با صراحت رهبر انقلاب برایش گران تمام می شود و او را بیشتر به سمت اپوزیسیون سوق می دهد. بنابراین دو سناریو برای این وضعیت طراحی کرده است:1- بقایی کاندیدای اصلی است و در صورت تایید صلاحیت او در کنارش می ماند و البته از انتخابات کناره گیری می کند و خود را مطیع رهبری هم نشان داده و فقط به رای مردم چشم می بندند که خودش بخصوص مشایی بشدت اعتقاد دارند که رای اول دارد.
2-درصورت رد صلاحیت بقایی او بعنوان جایگزین او خواهد آمد، که در این صورت به زعم مغایرت ثبت نامش در انتخابات ریاست جمهوری با نظر رهبری ، این توجیه و دلیل را دارد که برای حق خواهی و ایستادن برابر ظلم وارد این عرصه شده است چرا که همانطور بارها گفته؛ «بقایی فردی پاک و بی گناه است» کما اینکه در اسفند ماه هم و در فروردین هم برای دوبار این را گفته بود.
اما این تنها سوی مانور احمدی نژاد است. در سوی دیگر یعنی حاکمیت چه خواهد کرد. بعید است که مقام معظم رهبری در این خصوص ورود کنند و اظهار نظر داشته باشند.نتجه این وضعیت درنهایت رد صلاحیت هردوی احمد نژاد و بقایی است. آنگاه احمدی نژاد را باید دید که در سخنانش که مدام بروز چنین شرایطی را تهدید به واکنش کرده بود، چه خواهد کرد. او هرچه کند بعید است دیگر به داریره نظام برگردد . او اینک بنی صدری از جنس اصولگرایی است . بنی صدر اپوزیسیونی از جنس لیبرال ها بود.
اما هرچه شود همین اندازه که احمدی نژاد ثبت نام کرده حاوی نکات مهمی برای آینده نگری آینده نظام است . یکی اینکه؛ هیچکس در قدرت و هیچ نهادی نباید اقدام به رییس جمهور سازی کند.این مردم هستند که«به طور طبیعی» مبادرت به انتخاب می کنند. نه مصنوعی و با ساختن و چهره سازی.
مصطفی میرسلیم بعد از کاندیداتوری احمدی نژاد گفت: که احمدی نژاد آرای خود را در سال 88 غیر شرعی کسب کرد. اما این بخشی از ماجراست. مساله اینست که بسیاری از مقامات و شخصیت ها و نهادهای رسمی و سیاسی این آرای شرعی را حلال و موجه و قانونی جلوه دادند و در بر آمدن او در قدرت سهم داشتند و آیا این خود قلب رای نیست.
احمدی نژاد دستکم در یک مورد، عمیقاً فاقد صلاحیت و شرط سیاستمدار بودن یا رجل سیاسی بودن (که یکی از شرایط پذیرش نامزد انتخابات ریاست جمهور توسط شورای نگهبان مطابق با قانون اساسی است) در تراز رییس جمهور قرارگرفتن است و افسوس و واسفا که نظام دیر به این نکته رسیده است چرا که ویژگی اصلی و اولیۀ یک سیاستمدار، داشتن قدرت و نیز تمایل به سنجش تمام جوانب کنش خود قبل از بروز دادن آن است. این مهمترین خصلت یک سیاستمدار است در هر جای جهان چه نظام های دموکراتیک چه غیر آن، چه شرقی و چه غربی، و چه انقلابی و چه لیبرال .او بدون این ویژگی بود که در سال های 84 و 88 با پیشینیان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و معاصران آن در افتاد تا اینک با خود نظام در بیفتد همچنان که با جهان در افتاد، راهی که تقریباً هیچ فایده جمعی و ملی دستاورد نداشت.
او اکنون روبروی نظام ایستاده است و قطعا هم او و هم بقایی رد صلاحیت می شوند( با همۀ عوارض منفی که رد صلاحیت او دارد که البته بیشتر از پیامدهای ریاستش درصورت به قدرت رسیدن احتمالی است) اما از آنجا که رجل سیاسی نیست و صبر پیشه نمی کند تا در شرایطی مناسب به قدرت بازگردد بازهم به تقابل بیشتر از جمله با دست زدن به آن «اقداماتی» که وعده اش را داده است،رو خواهد آورد که در این صورت و چه بسا خود را به حصر اندازد که اگر این اتفاق رخ دهد، علی القاعده بایستی در حصر جابجایی صورت بگیرد.
###