جان باختن بیش از 3 هزار نفر در تصادفات جاده ای یعنی فاجعه ملی

ضرورت دارد تا جامعه ایرانی توجه خود را حتی از پدیده های غیر ضروری بردارد و به مهمترین موهبت حیات که «جان» است عطف توجه مضاعف داشته باشد تا از این رهگذر «جان» آدمیان به عنوان مرکز مطالبات اجتماعی قرار گیرد و سیاست‌گذاری‌ها از سود و سودای گاهی کثیف به سمت و سویی هدایت شود که هم جان آدمیان در آن رعایت شود و هم صرفه‌های اقتصادی مشروع برای تولیدکنندگان و صنعتگران شریف تضمین گردد،

پرسش: مهدی اصل زعیم در پورتال جامعه شناسی ایران نوشت : « در کشور X به دلیل نقص فنی، عدم رعایت مقررات و ضوابط و بی توجهی کادر پرواز طی سه ماه گذشته در هر هفته 2 فروند هواپیمای مسافربری سقوط کرده و 350 تا 400 نفر در هر هفته جان خود را از دست داده اند.» خبر فوق می تواند شاخک‌های انسان دوستانه جهان را شاید قدری بجنباند. رسانه‌ها با حضور کارشناسان و مدیران زبده به تحلیل واقعه بپردازند و اخبار مربوط به چنین ضایعه‌ای بتواند تا چند وقتی تیتر اول نشریات و روزنامه‌ها باشد.

کشته شدن 350 تا 400 نفر در سال، سرشکن شدن تلفات 17 هزار نفری تصادفات جاده‌ای در ایران است که نه برای چند ماه بلکه برای چندین سال در این کشور فاجعه به بار می‌آورد و جز پلیس که در این سالها بارها آمار را اعلام کرده و از وضعیت سه عامل اصلی بی‌کیفیتی خودروها، پرخطر بودن راهها و بی توجهی عامل انسانی شکایت کرده از هیچ مرجع و مقام دولتی و غیر دولتی دیگری صدایی موثر بلند نشده است.

درکشوری که بنا به دلایل متعدد با مشکلات و تنگناهای شدید مالی و اقتصادی مواجه است، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی آن اعلام می‌کند که هر کشته تصادفات جاده‌ای به این کشور بطور مستقیم و غیر مستقیم 8 میلیارد تومان خسارت وارد می‌کند و حدود 9 تا 11 درصد بودجه کشور صرف تصادفات جاده‌ای می‌شود. [1] و رییس بیمه مرکزی ایران با اعلام تعداد 360 هزار مصدوم در سال پرده ای دیگر از این فاجعه ملی برمی‌دارد.[2]

فاجعه بارتر آنجاست که هادیانفر رییس راهور فراجا اعلام می‌دارد که 18 درصد از جانباختگان تصادفات جاده‌ای در سنین زیر 18 سال هستند.[3] یعنی بیش از 3 هزار کودک و نوجوان در تلفات جاده‌ای جان خود را از دست می‌دهند و در شادترین روزهای ایرانیان و تعطیلات پرنشاط نوروزی هم سایه شوم این پدیده بر سر ملت ایران گسترده است و رادان فرمانده کل انتظامی کشور آمار فوتی‌های تصادفات در نوروز 1402 را 470 نفر اعلام می کند.

[4]سازمان بهداشت جهانی در گزارشات خود اعلام کرده که حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر سالانه در جهان در تصادفات جاده ای جان خود را از دست می‌دهند که بیش از 90 درصد این تلفات مختص کشورهای فقیر و کم برخوردار جهان است. بالاترین نرخ تلفات متعلق به کشورهای منطقه آفریقا می باشد و پایین ترین نرخ تلفات متعلق به کشورهای اروپایی است.

[5] برابر گزارش تحلیلی « بررسی آمار حوادث و تلفات جاده‌ای» اسفندماه 1398 پژوهشکده آمار، گزارش سازمان بهداشت جهانی حاکی از این است که ایران با برآورد نرخ 5/20 مرگ در هر 100000 نفر جمعیت به لحاظ تلفات ناشی از تصادفات جاده‌ای، رتبه 113 از 175 کشور در جهان را دارا می باشد. در حالیکه کمترین نرخ مرگ و میر متعلق به کشورهای سن مارینو، مالدیو، ایالات فدرال میکرونزی، سوییس و نروژ در رتبه های 1 تا 5 می باشد. [6]

جامعه شناسان معمولا مسئله اجتماعی را وضعیت اظهار شده‌ای می‌دانند که با ارزشهای شمار مهمی از مردم مغایرت دارد و معتقدند باید برای تغییر آن وضعیت اقدام کرد.[7] با چنین تعریفی از مسئله اجتماعی آنچه مستفاد می‌گردد اینکه جان باختن هزاران نفر و معلولیت و مصدومیت دهها هزار نفر، پرداخت هزینه های سنگین درمان و نگهداری و ... آیا با ارزشهای ما ایرانیان سازگار است؟ آیا می توانیم بگوییم در کشورهای اسکاندیناوی که توانسته اند نرخ تلفات تصادفات جاده‌ای را در حداقل نرخ جهانی حفظ کنند، مرگ حتی یک انسان با ارزشهایشان ناسازگار است و جان باختن ناخواسته انسانها در ایران، آنهم در مقیاس هزاران نفر با ارزشهای ملی و دینی ‌مان سازگار است؟ آیا سیاست گذاری‌های ما در این حوزه معطوف به فرمایش خداوند رحمان است که می فرماید: هرکس کسی را زنده بدارد چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است.[8]

آیا نظام سیاسی ای که در پی جوانی جمعیت است و به درستی یکی از چالش های آتی این سرزمین را چالش جمعیتی تشخیص داده است، می فهمد جان باختن بیش از 3000 نفر نوجوان و کودک در سال یعنی فاجعه ملی برای جوانی جمعیت این سرزمین؟

آیا خودروسازان ما می‌توانند اندکی از سود و سودای خود فاصله بگیرند و صنعتی ایمن را در کشورمان ترویج دهند تا ارابه های مرگ، نوروز و روزهای خوش این مردمان و سفرهای آنها را به ماتم و عزا بدل نکند؟

آیا روانشناسان ما و جامعه شناسان ما به پیامدهای سوءعاطفی ، روانی، فردی و اجتماعی مرگ 17 هزار نفر و معلولیت و مصدومیت دهها هزار نفر در سال عطف توجه داشته اند که اینگونه بیصدا و ساکت نشسته اند؟

باید این ناقوس نحس مرگ چگونه به صدا درآید تا دولت ما ، نخبگان ما، ملت ما خواهان اقدام برای تغییر وضعیت اظهار شده باشند؟ زیرا این بی صدایی و بی تفاوتی نشان از آن دارد که نه مرگ دهها هزار نفر هموطن با ارزشهای ما ناسازگار است و نه خواهان تغییر وضعیت موجود می باشیم چرا که نه صدایی از دولت برمی آید و نه از ملت و این یعنی تصادفات جاده ای با چنین وضعیتی هنوز در ایران مسئله اجتماعی نیست.

از آنجا که «توجه» نیز مثل هر چیز دیگری در زندگی ، منبع کمیابی است. توجه به چیزی به معنای سلب توجه از چیز دیگر است. بنابراین باید توجه مان را نیز سهمیه بندی کنیم . هزینه توجه کردن به هر چیزی، ناکامی در توجه کردن به سایر چیزهاست.

[9] باید هوشیاری ملی را از خواب بیدار کرد که توجه به محیط زیست ، آلودگی هوا ، جنگل های بلوط زاگرس، سلامت حیوانات، آزادی، حق انتقاد و ... بسیار ارزشمند است اما توجه به جان باختن هزاران نفر انسان از هیچ یک از اینها کم اهمیت تر نیست.

ضرورت دارد تا جامعه ایرانی توجه خود را حتی از پدیده های غیر ضروری بردارد و به مهمترین موهبت حیات که «جان» است عطف توجه مضاعف داشته باشد تا از این رهگذر «جان» آدمیان به عنوان مرکز مطالبات اجتماعی قرار گیرد و سیاست‌گذاری‌ها از سود و سودای گاهی کثیف به سمت و سویی هدایت شود که هم جان آدمیان در آن رعایت شود و هم صرفه‌های اقتصادی مشروع برای تولیدکنندگان و صنعتگران شریف تضمین گردد، صدا و سیما و آموزش و پرورش با همکاری پلیس و سایر دستگاه های ذیربط با تدوین برنامه های جامع به آموزش همگانی در مسیر کاهش تلفات ناشی از خطاهای انسانی بپردازند و مهارت درست راندن را به ما بیاموزند، دولت با اهتمام بیشتر به اصلاح معابر و نقاط حادثه‌خیز بپردازد تا اگر به رویای کشورهای اسکاندیناوی نمی‌رسیم لااقل در رده کشورهای فقیر آفریقایی نباشیم که چنین وضعیتی شایسته ما نیست. این مهم محقق نخواهد شد جز با عطف توجه نخبگان و مسئله مند شدن تلفات جاده ای در ایران.

 

[1] https://bama.ir

[2] Ibid

[3] Ibid

[4] https://etemadonline.com

[5] https://WHO.INT

[6] https://srtc.ac.ir

[7]رابینگتن، ارل و مارتین واینبرگ، رویکردهای نظری هفتگانه در بررسی مسایل اجتماعی، ترجمه رحمت الله صدیق سروستانی، انتشارات دانشگاه تهران، 1391، چاپ هفتم ، ص 12

[8]آیه 32 سوره مائده

[9]پل دولان، طرح و نقشه ای برای شادکامی، ترجمه بهنام شهائی، انتشارات ترجمان علوم انسانی، 1401، چاپ دوم ، ص 73

 

 

###




نظرات کاربران

آخرین اخبار
از پرسش به شما 1
از پرسش به شما 2
یادداشت و نظر
از پرسش به شما
تماشا و نشست
© تمامی حقوق برای شرکت ایده بکر مبین محفوظ است.