ماجرای «اعتراف» رئیس زندان اوین در سال ۶۷ به اعدام زندانیان، چیست؟

«مرتضوی را هر چه قدر بخواهند با آب زمزم غسل بدهند و پاکش کنند پاک نمی‌شود، این را صریح می‌گویم، بنویسید. چرا؟ [چون] بالاخره ما قبول کردیم و این مسئولیت را داشتیم و زندانیان را نگه داشتیم، اگر چه در اجرای حکمشان [اعدام] دخیل نبودیم. ولی نگه داشتیم، من غلط می‌کردم، باید ترک می‌کردم آنجا را.»

پرسش: چند روزیست اظهاران فردی معمم که خود را حسین مرتضوی زنجانی به عنوان رئیس زندان اوین در سال های میانی دهه شصت شمسی معرفی کرده و به اعدام انبوه زندانیان اذعان کرده، در شبکه های اجتماعی بازتاب یافته است.  

«مرتضوی را هر چه قدر بخواهند با آب زمزم غسل بدهند و پاکش کنند پاک نمی‌شود، این را صریح می‌گویم، بنویسید. چرا؟ [چون] بالاخره ما قبول کردیم و این مسئولیت را داشتیم و زندانیان را نگه داشتیم، اگر چه در اجرای حکمشان [اعدام] دخیل نبودیم. ولی نگه داشتیم، من غلط می‌کردم، باید ترک می‌کردم آنجا را.»

این جملات حسین مرتضوی زنجانی، رئیس زندان‌های اوین تهران و گوهردشت کرج در دهه شصت است که به تازگی در شبکه‌های اجتماعی درباره عمکرد خودش گفته است.

او در سلسله جلساتی که در یک اتاق کلاب‌هاوس برگزار شده، حضور یافته و ضمن بازگو کردن خاطراتی از دوران فعالیتش در زندان‌های کشور، به پرسش‌های حاضران پاسخ داده است.

تاکنون پنج جلسه از این جلسات برگزار شده و اظهارات مطرح شده در آنها واکنش‌های گسترده‌ای داشته است.

متن حاضر بر اساس اظهارات مرتضوی زنجانی در اولین جلسه در روز جمعه پنجم خرداد تنظیم شده است.

این مقام پیشین قوه قضائیه در ابتدا در معرفی خود می‌گوید که سال ۱۳۴۸ وارد حوزه‌های علمیه مشهد شد و در درس‌های تقسیر قرآن آیت الله خامنه‌ای نیز شرکت داشت.

او می‌گوید که چند بار پیش از انقلاب دستگیر شد و در درون و بیرون از زندان با چهره‌هایی آشنا شد که بعداً از مقام‌های بلندپایه جمهوری اسلامی به ویژه مقام‌های امنیتی و قضایی شدند.

 

 

 

مرتضوی زنجانی حتی مدتی پیش از انقلاب در زندان اوین که بعدها رئیسش شد، محبوس بود.

او درباره چگونگی ورود خود به زندان اوین در دوران پس از انقلاب، می‌گوید که در سال ۱۳۶۰، فردی به نام «شفیعی» که بعداً معاون وزارت اطلاعات شد، جمعی از طلبه‌ها از جمله او را در قم فراخواند تا برای «کار فرهنگی» به زندان‌ها اعزام شوند.

او می‌گوید که به دلیل «علایق» و «سوابق» خود، برای انجام «کار فرهنگی» وارد زندان اوین شد، اما اولین حضورش در اوین یکی دو هفته بیشتر طول نکشید.

یکی از وجوه مهم اظهارات مرتضوی زنجانی، خاطراتی است که او به عنوان یک شاهد دست اول، از وقایع اوین به ویژه اعدام‌ها در دهه شصت بازگو می‌کند.

او می گوید که در همان روزهای اول حضورش در زندان اوین، به دلیل ازدحام زندانیان، «جا برای راه رفتن» نبود و اکثریت زندانیان را جوانان تشکیل می‌دادند.

او می‌گوید که به دلیل فضای موجود در اوین، پس از چند روز اوین را ترک می‌کند، ولی چند ماه بعد با عنوان «مسئول فرهنگی زندان‌» به اوین باز می‌گردد. در آن زمان، برای مدتی فردی به نام «فکور» از طرف لاجوردی رئیس زندان اوین شده بود.

مرتضوی زنجانی پس از مدتی رئیس زندان اوین شد. از او به عنوان «سومین رئیس زندان اوین» پس از محمد کچویی و اسدالله لاجوری نام برده‌اند، اما خودش می‌گوید که پس از لاجوردی، فکور و سپس یک فرد دیگری به طور غیررسمی ریاست زندان را عهده‌دار بودند.

او می‌گوید که در همان سال‌ها ریاست زندان گوهردشت (رجایی‌شهر) کرج را هم بر عهده گرفت؛ در آن زمان دادستان انقلاب ایران علی رازینی و معاون او ابراهیم رئیسی بود. رازینی در سال‌های ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۶ دادستان انقلاب تهران بود.

حسین مرتضوی می‌گوید که در مجموع در سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ در زندان‌های اوین تهران و گوهردشت کرج فعالیت کرده است.

رئیس پیشین زندان اوین، خود را فردی رک و صریح‌الهجه معرفی می‌کند و مدعی است که حتی در دوران ریاستش در اوین بارها مورد مواخذه از جمله مواخذه محمد محمدی ری‌شهری وزیر وقت اطلاعات قرار گرفته بود.

مرتضوی می‌گوید که در سال‌های اخیر نیز «بارها هم مرا برادران آقا امام زمان [مأموران وزارت اطلاعات] خواستند و سوال کردند ولی من هرگز حاضر نیستم از مسئله اعدام عبور کنم. دلیل این که اصرار دارم [این است که] چون مسئولیت زندان‌ها را داشته‌ام. باید پاسخگو باشم و باید فریاد بزنم.»

او ادامه می‌دهد: «اگر آن روز [سال ۶۷] با ترک مجموعه فریاد زدم، الان هم وظیفه دارم به نوبه خودم به عنوان یک شهروند، به عنوان یک انسان...»

مرتضوی زنجانی در این جلسه، گاهی موقع بازگو کردن خاطراتی گریه می‌کند و گاهی هم تلاش می‌کند که تصویری مهربان و رئوف از خود ارائه کند.

در این زمینه، به خاطره‌ای اشاره می‌کند و می‌گوید که یک روز خودش شخصا با علی گلزاده غفوری تماس می‌گیرد و می‌گوید که این منتقد جمهوری اسلامی می‌تواند با دخترش، مریم گلزاده غفوری که در آن زمان در زندان اوین محبوس بوده، ملاقات کند.

علی گلزاده غفوری (۱۳۰۲ – ۱۳۸۸) روحانی و از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی بود که به اصل ولایت فقیه رای منفی داد و در همان سال ها سه فرزند از جمله دخترش و همچنین دامادش را اعدام کرد.

او در خلال بازگو کردن این خاطره، تأکید می‌کند که در آن زمان «معتقد به نظام» بوده وگرنه مسئولیت «چنین جای حساس و کلیدی»، یعنی زندان اولین را به او نمی‌سپردند.

مرتضوی زنجانی در ادامه خاطره خود، به دلیل اصلی فراهم کردن این ملاقات اشاره می‌کند و می‌گوید که از مریم گلزاده غفوری در حضور پدرش درباره عقایدش پرسیده بود و این که آیا «تغییر موضع» داده و «کمونیست» شده یا نشده؟

این اقدام او با واکنش تند مریم گلزاده غفوری مواجه می‌شود.

اما مهم‌ترین بخش و در عین حال مبهم‌ترین و بحث‌برانگیزترین اظهارات حسین مرتضوی زنجانی، بخشی است که او از چگونگی اعدام‌های تابستان ۶۷ در زندان اوین می‌گوید.

او در این زمینه می‌گوید: «من اطلاع داشتم و دلیل اطلاعم هم این بود که با اقای [ابراهیم] رئیسی، معاون دادستان وقت، ارتباطم خوب بود.»

مرتضوی زنجانی ادامه می‌دهد: «برای اولین بار است می‌گویم: ایشان [ابراهیم رئیسی] آمدند دفتر بنده، (من رئیس زندان بودم)، و گفتند که ما امروز رفتیم و حکمی را از امام گرفتیم برای مجموعه اعدام زندانی‌ها. من تا آن لحظه نمی‌دانستم. یک مرتبه جا خوردم. ولی چیزی به ایشان نگفتم.»

او مدعی است که در مقام ریاست زندان در آن دوره «درها را باز کرده بود» و «بچه‌های زندانی احساس می‌کردند که همین امروز و فرداست که بناست آزاد شوند.

همچنین او مدعی است که اولین نفری است که موضوع تصمیم برای اعدام زندانیان سیاسی را به اطلاع آیت الله منتظری رسانیده است: «آیت‌الله منتظری جلسه گذاشتند که من به عنوان مسئول زندان رفتم پیش ایشان.»

رئیس وقت زندان اوین اضافه می‌کند که این موضوع «کاملا بسته» (محرمانه) بود تا این که از کانال‌هایی این مسئله «باز شد» و یکی از این «کانال‌ها» خود او بوده که به دیدار آیت الله منتظری رفت:

در آن جلسه که تاریخ برگزاری‌اش را ذکر نمی‌کند، می‌گوید وقتی که همه خداحافظی کردند، به صورت خصوصی با آیت الله منتظری گفت‌وگو کرد و از ترس «شنود» در گوش منتظری گفت: «حاج آقا، تصمیم گرفته‌اند که بچه‌ها را اعدام کنند. [منتظری] گفت یعنی چه؟ گفتم رفتند از امام خمینی حکم گرفتند و هیاتی تشکیل شده و بناست بیاید اوین و آنجا افراد را شروع کنند به اعدام. گفت مگر می‌شود؟ گفتم نمی‌دانم، فقط وظیفه داشتم به شما بگویم. گفت حالا می‌گویی چه کار کنیم؟ من آمده‌ام از شما اجازه شرعی بگیرم برم به یک شکلی به زندانی‌ها بفهمانم که آقا وضعیت عوض شده است. این شرایط که ما درها را باز کردیم، دیگر تمام شده است. اشتباه نکنید.»

مرتضوی زنجانی می‌گوید که در دیدار با منتظری به او «اصرار کرد» که «اجازه دهد» به زندانیان این موضوع را بفهماند که شرایط تغییر کرده، و او در جواب گفت که «برو هر چه می‌فهمی عمل کن.»

او مدعی است در بازگشت به زندان اوین، اول به سراغ بند زنان اوین رفت و در آن جا «داد و فریاد» زد و «به این شکل اطلاع‌رسانی» کرد که «دارد اتفاقی می‌افتد». او می‌گوید که به دیگر بندها رفت و «به شکلی» به آنها نیز «فهماند» اما نمی‌داند که «آنها متوجه شدند یا نشدند».

رئیس پیشین زندان اوین می‌گوید که اولین جلسه هیات مرگ در اوین و در دفتر او تشکیل شد: «این هیات آمد و دفتر من تشکیل جلسه داد. من در آن جلسه هنوز رئیس زندان بودم. کسی جرات نمی‌کرد در آن مقطع خلاف جریان آب شنا کند... ایستادگی کردم و گفتم این حکم امام خمینی نیست. درست طرف راست من یکی از معاونین اطلاعات بود که اسمش یادم نیست الان. به من گفت که خیلی داری چرت و پرت می‌گویی. اینجا مرتضوی زیاده، تو را هم قاطی مرتضوی‌ها می‌کنیم می‌روی... من آنجا استعفای شفاهی دادم آقای شوشتری [محمداسماعیل شوشتری رئیس وقت سازمان زندان‌ها] هم استعفای مرا پذیرفتند».

مرتضوی ادامه می‌دهد که فرد دیگری به نام «زمانی» را که جزو نیروهای اطلاعات بود به عنوان رئیس زندان تعیین کردند و مدعی است که او دیگر از آنجا به بعد اطلاع دقیقی از اعدام‌ها ندارد.

او مدعی است نه تنها اطلاعات دقیقی از اعدام‌ها ندارد بلکه این ادعای بحث‌برانگیز را هم مطرح می‌کند که تلاش داشته برخی را از اعدام نجات دهد اما موفق نبوده است.

با این حال، در بخش دیگری از اظهاراتش، این را که اجساد اعدامی‌ها با کامیون به بیرون از زندان برده می‌شد «کاملا درست» دانست و تایید کرد.

او گفت: «اتاق من مشرف به خروجی زندان بود و کامیونی را که آنجا ایستاده بود می‌دیدم که اینها [ماموران] دارند جنازه‌ها را می‌آوردند و می‌اندازند داخل کامیون.»

او در جایی از سخنانش می‌گوید که شش هفت طناب دار را در اوین برای این کار آویزان کرده بودند.

او اطلاعات ناقضی درباره تعداد اعدام‌شدگان و محل دفن آنان می‌دهد و می‌گوید «اکثریت افراد» اعدام شده در گورستان خاوران دفن شدند.

در مجموع، او درباره اعدام‌های زندانیان سیاسی مدعی شد که به عنوان رئیس زندان اوین نقشی در کفن و دفن اعدامی‌ها نداشته و «دادسرا» بود که این کارها را انجام می‌داد.

 

###

 




نظرات کاربران

آخرین اخبار
از پرسش به شما 1
از پرسش به شما 2
یادداشت و نظر
از پرسش به شما
تماشا و نشست
© تمامی حقوق برای شرکت ایده بکر مبین محفوظ است.