در یادداشت تحلیلی یک روانشناس مطرح شد؛
وجوه روانشناختی نامه "ویدا ربانی" و یک درخواست از آقای اژهای
با توجه به آنچه روی داده و انچه بازتاب یافته، من محمدرضا رئیسی دارای دکترای روانشناسی، حاضرم به شرط تشخیص(Psychiatric diagnosis) و نیاز و رضایت ۳ نفر زیر، به مدت یک سال هفته ای یک جلسه، تراپی را به صورت کاملا رایگان و زیر نظر استاد راهنمای تز دکترایم (دانشیار دانشگاه علوم پزشکی ایران)، انجام دهم: ۱- خانم ربانی؛ ۲- مامور زندان و ۳-خانم زندانبان.
پرسش: درپی انتشار خبر و حاشیه هایی در مورد ابتلای ویدا ربانی روزنامه مشهور زن زندانی به نوعی عارضه عصبی - روحی،یک روانشناس- روزنامه نگار در یادداشت تحلیلی به این موضوع پرداخته و ضمن رد قبح ابتلا افراد به بیماری روانی، خواهان رعایت حقوق این زندانی در شرایط مورد اشاره شده است.
یادداشت کامل محمدرضا رئیسی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انتشار نامه اخیر ویدا ربانی (روزنامهنگار زندانی)، بازتابهای مختلفی داشت که من قصد پرداختن به سویه سیاسی و قضایی آن را ندارم.
آنچه در این یادداشت میخوانید، حاوی سویههای روانشناختی ماجرا، یک درخواست از رئیس محترم قوه قضائیه، و یک پیشنهاد درمانی است که البته، مستند به ادعاهای خانم ربانی و جوابیه خبرگزاری میزان است و ممکن است، هیچکدام معتبر نباشند.
پس با اتکا به داده ها(ادعاها)، هدف من این است که هشدار،درخواست و پیشنهاد روانشناختی خود را مطرح کنم؛ با این امید که در این وانفسای گرانی و پریشانی "روان" بخشی از مردم، در حد توان، راه حلی ارائه کنم:
۱/ بر اساس نامه خانم ربانی، ایشان ۴ سال است که بعد از دستگیریهای پساآبان ۹۸، مبتلا به "آسیب روانی و اضطراب و افسردگی" شده اند.
خبرگزاری میزان هم در جوابیهای نوشته این فرد "سابقه استفاده از داروهای اعصاب و روان دارد و ...".
قضاوتی نسبت به نیت و انگیزه انتشار این جوابیه ندارم، فقط مایلم با صدای بلند، با تمام وجود و بارها و بارها فریاد بزنم: "به همه مقدسات سوگند بیماری روان ننگ و عار نیست و نباید باعث شرم یا خجالت شود."
بیماری روان هم مانند هر بیماری پزشکی دیگری ممکن است منشا ژنتیکی، محیطی، سبک زندگی و ...داشته باشد.
بنابراین شجاعت خانم ربانی که بارها تأکید کرده ابایی ندارد بگوید داروی روانپزشکی مصرف میکرده، ستودنی است
با توجه به متن نامه، حدس من این است که این همکار روزنامهنگار، "ممکن است" دچار درجاتی از اختلال استرس پس از حادثه ( ptsd) شده باشد باشد و افسردگی و اضطراب و سردرد ایشان، محصول همان بازداشتهای مکرر در منزل و نیز زمان زندان بوده و نیاز مبرمی به "دارو و تراپی" دارند.
با همین استدلال، آن مامور محترم و آن زندانبان گرامی هم "احتمالا" نیاز به رواندرمانی یا/و دارودرمانی دارند.
۲/نکته مهمتر، ادعای ویدا مبنی بر توزیع بیحساب و کتاب داروی "مسکن و آرامبخش" است. اگر این موضوع صحت داشته باشد متاسفانه باید گفت رفتاری به شدت غیرعلمی، غیراخلاقی، غیرشرعی، خطرناک و آسیبزاست. حتی اگر مسئولان زندان با نیت خیر و برای کمک و "آرام کردن" زندانیها، چنین گشادهدستانه، داروی روانپزشکی را توزیع کرده باشند، باید بدانند که بازی با داروی اعصاب به شدت خطرناک است و هرگونه زمان مصرف، دوز مصرفی و قطع یا ادامه مصرف آن، باید و باید و باید زیر نظر روانپزشک باشد تا تبعات آن کاهش یابد.
ما دقیقا نمیدانیم که دو سه نفر بازداشتی اعتراضات پائیز گذشته که چند روز بعد از آزادی، فوت کردهاند، متاثر از مصرف خارج از پروتکل دارو (در بازداشتگاه) و قطع ناگهانی آن بعد از آزادی بوده یا نه؛ یا به رفتارهای ایام بازداشت ربط داشته است یا نه.
اما حتی اگر از این "کیس"ها بگذریم، توزیع داروی روان در زندان بدون تجویز روانپزشک و همراهی روانشناس بالینی، خطای پزشکی بزرگی است که مستلزم پاسخگویی در نهادهای قانونی و البته سازمان نطام پزشکی و سازمان نظام روانشناسی است.
۳/ نکته دیگر، بحث افشای پرونده پزشکی/ روان خانم ربانی است. چنانچه خبر خبرگزاری میزان مستند به دستیابی به پرونده ایشان در خارج از زندان بوده باشد (و نه مستند به ویزیت و داروی داخل زندان)، لکه ننگ بزرگی بر دامن شبکه بهداشت و درمان کشور است و روانپزشک/ روانشناسی که پرونده را از محرمانگی خارح کرده، باید پاسخگو باشد. در غیر اینصورت، همین اندک اعتماد مردم به رازداری و امانتداری روانشناسان، دچار خدشه بزرگی خواهد شد و تبعاتی بزرگتر و ویرانگرتر برای بهداشت روان مردم خواهد داشت.
بنابراین از انجمنهای روانپزشکی و روانشناسی کشور مصرانه میخواهم که به وظیفه اخلاقی و انسانی خود عمل کرده، و در این باره واکنش مناسب نشان دهند.
من اگر چه عضو هیچ انجمن روانشناسی نیستم، اما شخصا از ویدا و خانوادهاش عذرخواهی و خواهش میکنم، این موضوع باعث بیاعتمادی به همه متخصصان بهداشت روان نشود و انشاءالله در ایام مرخصی یا پس از آزادی، به روند درمان خود ادامه دهند.
یک درخواست ۳بندی از آقای اژهای:
از ریاست محترم قوه قضائیه درخواست میکنم؛
۱- خبرگزاری میزان را انذار دهند که از انتشار جوابیه های اینچنینی تحت هر انگیزهای بپرهیزد؛ این رفتار علاوه بر غیراخلاقی و غیرشرعی بودن، بازتابهای وسیعی پیدا کرد که نه به صلاح زندانی است نه دستگاه قضا.
۲- موضوع بسیار مهم توزیع داروی روان در زندانها را بررسی و راستیآزمایی کنند و صلاحیت شخصیتی، علمی و روانی پزشک مورد اشاره خانم ربانی، مامور پرخاشگر و خانم زندانبان را ارزیابی کنند.
۳- اگر ماموری (که نقش ضابط قضایی را دارد) با هر روشی، مبادرت به دستیابی غیرقانونی به پرونده پزشکی محرمانهی ویدا در کلینیکهای خارج از زندان کرده، دستور دهید بررسی و جبران شود.
و یک خواهش :
آقای اژهای که هم روحانی از شما خواهش میکنم خانم ربانی را با توجه به معذوریتهای پزشکی که مورد تایید خبرگزاری و پزشک زندان است، یا آزاد کنید، یا حکمشان را تعلیق کنید، یا حداقل به ایشان به مدت چند ماه برای سردرد و سامان دادن به اعصاب آسیبدیدهاش مرخصی دهید.
من تمکن مالی آنچنانی برای ضمانت/وثیقه ندارم اما حاضرم برای ضمانت ایام مرخصی خانم ربانی، جای ایشان در بازداشت باشم، تا این همکار روزنامهنگار من، در ایام مرخصی به سلامتی نسبی بازگردند.
آقای اژهای باور کنید، زندانی دربندی که توأمان بیماری سردرد و اعصاب دارد، چنان رنجی میکشد که فقط ما روانشناسان، ژرفای آن را درک میکنیم.
یک پیشنهاد روانشناسانه:
با توجه به آنچه روی داده و انچه بازتاب یافته، من محمدرضا رئیسی دارای دکترای روانشناسی، حاضرم
به شرط تشخیص(Psychiatric diagnosis) و نیاز و رضایت ۳ نفر زیر، به مدت یک سال هفته ای یک جلسه، تراپی را به صورت کاملا رایگان و زیر نظر استاد راهنمای تز دکترایم (دانشیار دانشگاه علوم پزشکی ایران)، انجام دهم:
۱- خانم ربانی؛ ۲- مامور زندان و ۳-خانم زندانبان.
این حداقل کاری است که بنا بر وظیفه شرعی، انسانی، حرفهای و اخلاقی از دست من ساخته است.
إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَیْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (سوره فاطر/۳۸)
والسلام علیکم و رحمه الله
دکتر محمدرضا رئیسی(روانشناس و روزنامهنگار)
یکشنبه ۷ خرداد 1402- تهران
###
ویدا ربانی، روزنامهنگار که در زندان اوین به سر میبرد و چندی نیز در بیمارستان طالقانی برای بررسی دلیل سردردهایش بستری شده بود، بهتازگی نامهای سرگشاده منتشر کرده و به افشای اطلاعات خصوصی درمانی خود اعتراض کرده است. میزان در خبری اعلام کرد که ویدا ربانی، «سابقه استفاده از داروهای اعصاب و روان دارد و در زندان اوین توسط پزشک متخصص اعصاب و روان معاینه شده است».
ویدا ربانی در این نامه به تشریح وضعیت جسمانی، اتفاقاتی که این مدت پشت سر گذرانده و... میپردازد و همچنین به نحوه انتشار اطلاعات پزشکی اعتراض کرده است. او در تشریح وضعیت جسمیاش نوشت: «طی چهار ماه گذشته که من روزها با سردرد بیدار شده و شبها به این امید خوابیدهام که صبح فردا بدون سردرد بیدار شوم، انواع و اقسام حدس و گمانها را پزشکهای شما درباره سردرد من زدهاند و دارو هم تجویز کردهاند! از سینوزیت تا میگرن، بالارفتن شماره چشم، کلسترول بالا، نکشیدن دندان عقل و... همین هفته گذشته پزشک شما میگفت وقتی چهار ماه است که سردرد داری و اتفاقی نیفتاده، یعنی مسئله نیازی به رسیدگی اورژانسی ندارد». او در بخشی از نامه نوشته است: «طی چهار سال چهار بار مرا در خانهام بازداشت کردهاید، طوری که هر زنگ در خانه مرا از جا میپراند. میدانید بازداشت، انفرادی، بلاتکلیفی، بیخبری و... چه شکنجه آسیبزننده و در عین حال نامرئی است».
این روزنامهنگار در بخش دیگری از نامهاش اشاره کرد: «من شرمی ندارم که بگویم روان من آسیب دیده و داروهای اضطراب و افسردگی مصرف میکنم، این شرمآور نیست».
او همچنین درباره این روند افشای اطلاعات پزشکی در بخشی از نامهاش اشاره کرده است: «کاش حداقل انجمنهای روانپزشکی و روانشناسی به زیرپاگذاشتن پروتکلهای شغلی خود اعتراض کنند». این روزنامهنگار همچنین این سؤال را پرسیده که اگر بنا باشد دیگر در اتاق درمان بیمار نتواند همه حرفهایش را بزند، چه اتفاقی میافتد؟
ویدا ربانی روزنامهنگار آزاد و فعال مدنی است که همکاری با روزنامه «شرق» و هفتهنامه صدا را در کارنامه خود دارد. این روزنامهنگار در دوم مهرماه ۱۴۰۱ بازداشت شده و دادگاهش در ۲۹ آذر تشکیل شد. دهم دیماه علی مجتهدزاده، وکیل این روزنامهنگار، اعلام کرد که او به تحمل شش سال حبس بابت اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و 15 ماه حبس دیگر بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» محکوم شده است.
روز دوشنبه اول خرداد نیز حمیدرضا امیری همسر این روزنامهنگار در صفحه شخصی خود نوشته بود: «پرونده دوم ویدا ربانی بنا به ابلاغی که در زندان صورت گرفت، مشمول عفو شده است».
###