دختر آیت الله منتظری چادر را کنار گذاشت
در حقیقت چون من با حجاب چادر بودم، مرا هم موافق خود و موافق این حکومت ... میپنداشتند(!) و چون میفرمایند: «کسی که خود را در مواضع تهمت قرار دهد، نباید کسی را ملامت کند که به او سوء ظن پیدا میکند؛ بلکه باید خود را سرزنش کند که اسباب سوء ظن را فراهم کرده است» از آبانماه تصمیم گرفتم حجاب چادر را کنار بگذارم.
پرسش: سعیده منتظری دختر آیت الله مرحوم حسینعلی منتظری در ضمن یادداشتی منتشر شده، گفته است که بعد از وقایع اخیر و بروز اتفاقی، دیگر چادر به سر نمی کند.
متن کامل این یادداشت :
انتهای بنبست اصلاحات
سعیده منتظری
واژه اصلاحات و اصلاحطلبی در دوره معاصر از سال ۱۳۷۶ بهصورت رسمی در ادبیات سیاسی ایران رایج شد. بانیان آن شاید در مقام نیت، اصلاحات اساسی در ساختار حکومت را مد نظر داشتند؛ اما در مقام عمل، حاکمیت از همان ابتدا نشان داد که اصلاحات را پذیرا نیست، و پروژه اصلاحات وارد بنبست شد.
نمونه آشکار آن حصر ظالمانه آیتالله منتظری است که از همان سال [آبان ۱۳۷۶] آغاز شد و بیش از پنج سال به درازا کشید. وه که در آن روزها چه سکوت مرگباری حاکم بود، و چه آسان مهر تـأیید بر تمامیتخواهی قدرتسواران زده شد!
مرور بسیاری از رخدادهای پس از ۱۳۷۶ هم نشان میدهد که اصلاحطلبی در جامعهای که مبتلا به استبداد دینی است ره به جایی نمیبرد.
ااین مقدمه کوتاه را نوشتم تا با شرح واقعهای که برایم اتفاق افتاده است، بگویم که من انتهای بنبست اصلاحات را هم با چشمان خود دیدم.
با آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» در شهریور ۱۴۰۱ خیابانهای بسیاری از شهرها از یگانهای ویژه پر شد؛ من بارها و بارها با فرماندهان یگان ویژه در خیابانهای قم همکلام شدم و بنا بر وظیفه خود به آنها میگفتم: "وقتی من و شما از دینداری دم میزنیم و از قرآنی که میفرماید: «لا اکراه فی الدین» [در دین هیچ اجباری نیست] چگونه میتوانیم حجاب را بر مردم اجبار کنیم(؟!) و شما که حجاب زنان را بهانه قرار دادهاید و چنین بر جامعه میتازید، بدانید که «المأمور معذور» خلاف عقل و شرع است و در معصیت خدا، اطاعت مخلوق جایز نیست."
عجیب این که قریب به اتفاق این فرماندهان میگفتند: ما فکر کردهایم شما توقف کردهای برای تشکر از زحمات ما!
در حقیقت چون من با حجاب چادر بودم، مرا هم موافق خود و موافق این حکومت ... میپنداشتند(!) و چون میفرمایند: «کسی که خود را در مواضع تهمت قرار دهد، نباید کسی را ملامت کند که به او سوء ظن پیدا میکند؛ بلکه باید خود را سرزنش کند که اسباب سوء ظن را فراهم کرده است» از آبانماه تصمیم گرفتم حجاب چادر را کنار بگذارم.
اما انتهای بنبست اصلاحات را اسفندماه گذشته با چشمان خود دیدم، وقتی که برای تمدید بیمه به سازمان تأمین اجتماعی مراجعه کردم. طی چندماه گذشته یکی دوبار بهعنوان ارباب رجوع مراجعه کرده بودم و مشکلی نبود؛ ولی این بار در نگهبانی سازمان برای خانمهای بدون چادر ممنوعیت گذاشته شده بود(!) و وقتی من بدون توجه به تذکر نگهبان وارد محوطه شدم، نیروی انتظامی را خبر کرد و اعلام کردند که از هفته قبل قانون جدید این است که برای ورود به سازمان تأمین اجتماعی، داشتن چادر اجباری است!
در جنبش «زن، زندگی، آزادی» حاکمیت همانند همیشه بهجای این که مردم را ببیند و صدای آنان را بشنود و به خواستههای معقول و مشروع آنها تن دهد، محدودیتهای بیشتری اعمال کرده است که نه با عقل سازگار است و نه با شریعت موافق.
در نگهبانی سازمان تأمین اجتماعی، شاید آنها فضایی دیگر را میدیدند و خرسند از این که در موضع قدرت هستند، اما من به عیان انتهای بنبست اصلاحات را میدیدم.
ای کاش مسئولین امر در این بهار طبیعت و در این بهار قرآن به خود آیند و خواستههای قانونی مردم شریف ایران را به رسمیت بشناسند؛ ای کاش!
###