مرگ خواجه‏‌ای «بزرگ» که «واقعه»‏ای است نه «خُرد»
*موسی اکرمی استاد فلسفه علم

ای‌کاش خانوادۀ دکتر طباطبایی و دلسوزان فرهنگ و اندیشۀ این مرزوبوم در ایران و بیرون از ایران، در دولت و بیرون از دولت، بکوشند تا آن پیکری که حامل جانی چنان سرشار از عشق به ایران و فرهنگ ایرانی بود، در خاک ایران بیارامد.

پرسش: چه آسان و باورناپذیرانه رخ داد وداع جسمانی دکتر سیدجواد طباطبایی، همان «سید جواد» موافقان و مخالفان در گفت‌وگوهایی از روشنفکری که بر محور راستی یا ناراستی زوال و امتناع و انحطاط اندیشه‌ورزی و مدنیت در ایران دور می‌زدند. باور کنیم که باید ایمان بیاوریم که «واقعه» سراغ همۀ ما نیز خواهد آمد تا جسم‌مان را برباید و به دیار دیگری ببرد.... ولی آفریده‌های فکری شهسواران سرزمین اندیشه، همچون آفریده‌های هنری خداوندان هنر می‌مانند.

 

 akrami moosa setareh kazemi 1

موسی اکرمی

استاد فلسفه علم

چه آسان و باورناپذیرانه رخ داد وداع جسمانی دکتر سیدجواد طباطبایی، همان «سید جواد» موافقان و مخالفان در گفت‌وگوهایی از روشنفکری که بر محور راستی یا ناراستی زوال و امتناع و انحطاط اندیشه‌ورزی و مدنیت در ایران دور می‌زدند. باور کنیم که باید ایمان بیاوریم که «واقعه» سراغ همۀ ما نیز خواهد آمد تا جسم‌مان را برباید و به دیار دیگری ببرد.... ولی آفریده‌های فکری شهسواران سرزمین اندیشه، همچون آفریده‌های هنری خداوندان هنر می‌مانند و اگر بهرۀ نورافشانی از جان سرشار و شیفتۀ آفرینندۀ خود برده باشند، شعله‌های رخشانی خواهند بود که دیگر هم‌روزگاران و آیندگان از آنها موسی‌وار قبس‌‌های جادویی اندیشه و هنر خواهند گرفت. دکتر سیدجواد طباطبایی که به نظر من در دوران پس از انقلاب 1357 تاکنون، درخشان‌ترین چهرۀ ایرانی در بررسی تاریخ اندیشۀ سیاسی و تأمل پیرامون سازمایه‌ها، شاخصه‌ها و چالش‌های سیاست و فرهنگ ایرانی است، آثار درخشانی از خویش به یادگار گذاشته که حتی اگر بخش‌هایی یا حتی بیشترین بخش‌های دستاوردهای فکری و انگاره‌پردازی‌های او را نپذیریم، انصاف حکم می‌کند که دقت‌نظر، نکته‌سنجی و ذوق‌ورزی او را در کاویدن شمار مهمی از مسئله‌ها و مشکله‌های فکری گذشته و حال ایرانی و حتی اسلامی، بستاییم. نگاهی گذرا به تحصیلات غیررسمی و رسمی دکتر طباطبایی، از تحصیل «شفا»ی بوعلی و «اسفار» ملاصدرا نزد بزرگان فلسفۀ اسلامی، تا رفت‌وآمد در محافلی که گرد آنری کربن تشکیل می‌شدند، تا تحصیل دانشگاهی در حقوق و فلسفۀ سیاسی و گشت و گذاری همراه با توقف و تأمل در مارکسیسم به روایت‌هایی از لنین تا آلتوسر، همراه با مطالعۀ ژرف و گستردۀ سیر اندیشه از کاتولیسیسم سده‌های میانه تا دین‌پیرایی پروتستانی اروپایی و کانت و هگل، سپس تأمل در مبانی فکری و دستاوردهای انقلاب فرانسه، او را آماده کردند تا در دوران اخراج از آکادمی به گونه‌ای برنامه‌ریزی‌شده سراغ معضل بود و نبود اندیشه‌ورزی در سیاست و فلسفۀ سیاسی ایرانی برود و میراث برجای مانده را با نگرشی غیرسنتی و از منظر راهگشایی برای خردورزی و آغوش‌گشایی برای نقد سنت و پذیرش مدرنیته بررسی کند. مجالی نیست که به اخراج دکتر طباطبایی جوان از دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران چونان زادگاه حقوق و سیاست مدرن -که طباطبایی از آن برآمده و بدان بازگشته بود- بپردازم. ولی دریغ که دانشگاه پساانقلابی یا انقلابی برآمده از «انقلاب فرهنگی»، ظرفیت تحمل وجود گرانقدری چون او را نداشت. ولی طباطبایی که نسب فکری از بسا بزرگان اندیشۀ دانشگاهی و غیردانشگاهی داشت، نه افسرده‌جان شد و نه آرام نشست، بلکه برای پیشبرد بزرگترین برنامۀ فکری پساانقلابی در حوزۀ اندیشۀ سیاسی کمر همت بست و با ذهنی جویا، جوشان و خلاق، آثاری بدیع را در پیوند با هم آفرید که مجالی اندک در اختیار است تا تنها شماری از برجسته‌ترین حوزه‌های اندیشه‌ورزی او را برشمرم: توجه به سنت و مدرنیته (همراه با ارج‌گذاری راستین برآمده از شناخت‌ درست آنها) و رابطۀ میان آنها، توجه به موانع نظری و ساختاری اندیشه‌ورزی به‌ویژه در فلسفۀ سیاسی ایرانی، توجه به ایران فرهنگی و یکپارچگی پویای آن طی قرون، ویژگی‌ها و توانایی‌های زبان پارسی چونان عنصر بنیادین پاسدارندۀ هویت فرهنگی، توجه به تداوم ایران و ایرانی متجلی در دولت ـ ملتی دیرین، توجه به عوامل مثبت و منفی اندیشه‌ورزی در مدرنیتۀ ایرانی که در نظر و عمل حول جنبش مشروطه‌خواهی شکل گرفت، توجه به نقاط قوت و ضعف آن اندیشه‌ورزی و کوشش برای بازشناسی و بازسازی ایرانشهر در انگاره‌پردازی کلان ایرانشهری. بزرگان خطرکنندۀ کارزار نقادی اندیشه، فرهنگ و تمدن که اندیشه‌های بدیعی را عرضه می‌دارند چه‌بسا خود در بخش‌هایی کوچک یا بزرگ از دستاوردهای فکری خویش قابل نقد باشند. بی‌گمان دکتر طباطبایی، استثنائی بر این قاعده نیست. بزرگداشت یک متفکر از نقادی دستاوردهای فکری او جدا نیست؛ ولی بدانیم که نقادی اندیشه دیگر است و خوارشمری یا ویرانگری شخصیت یک اندیشه‌ورز، دیگر. ای‌کاش خانوادۀ دکتر طباطبایی و دلسوزان فرهنگ و اندیشۀ این مرزوبوم در ایران و بیرون از ایران، در دولت و بیرون از دولت، بکوشند تا آن پیکری که حامل جانی چنان سرشار از عشق به ایران و فرهنگ ایرانی بود، در خاک ایران بیارامد.

 

 

###




نظرات کاربران

آخرین اخبار
از پرسش به شما 1
از پرسش به شما 2
یادداشت و نظر
از پرسش به شما
تماشا و نشست
© تمامی حقوق برای شرکت ایده بکر مبین محفوظ است.