زیباکلام: آیا راهپیمایی ۲۲ بهمن به معنای درست بودن سیاستهای نظام است؟
در تمام مدتی که اعتراضات در جریان بود، بجای پرداختن به اسباب و علل نارضایتیها و ریشهیابی عمیقتر مشکلات، نصف توجه نظام به «جمع کردن» بود، و نصف دیگر، همانطور که گفتم، به اینکه «چند درصد آمدهاند و چند درصد نیامدهاند».
پرسش: صادق زیباکلام تحلیلگر سیاسی نوشت: جناب رئیسی، گیریم که خیلیها در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کرده باشند، آیا این بمعنای درست بودن سیاستهای نظام است؟
«حضور مردم در صحنه»، همواره اصلیترین دغدغۀ نظامهای ایدئولوژیک بوده است. همۀ ملاحظات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، زیستمحیطی، بلندمدت و غیره یکطرف، اینکه مردم از آنها طرفداری کنند، یکطرف دیگر.
این قاعدۀ کلی، شامل نظام ما هم میشود. در تمام چهارماهی که اعتراضات جریان داشت، مهمترین مسئله برای نظام این بود که «چند درصد آمدهاند و چند درصد نیامدهاند».
علیالدوام ضرب و تقسیم میکردند که کل تظاهرکنندگان «هفتحوض» و «فلکۀ صادقیه»، یکدهم درصد جمعیت ۱۴میلیون نفری تهران هم نمیشدند. یا مجموع دانشجویانی که در دانشگاههای تهران، شریف یا علامه تظاهرات میکردند، به ده درصد کل دانشجویان هم نمیرسید.
در جریان راهپیمایی ۲۲بهمن امسال هم، همۀ توش و توانشان آن بود که با بنمایش گذاردن جمعیت، نشان دهند که «ببینید، مردم بعد از ۴۳سال، چگونه از ما دارند طرفداری میکنند».
ملاک درستی سیاستها و عملکرد نظام، جمعیت است و بس. همینقدر که مردم در طرفداری از آنها به خیابان بیایند، برایشان کفایت میکند.
در تمام مدتی که اعتراضات در جریان بود، بجای پرداختن به اسباب و علل نارضایتیها و ریشهیابی عمیقتر مشکلات، نصف توجه نظام به «جمع کردن» بود، و نصف دیگر، همانطور که گفتم، به اینکه «چند درصد آمدهاند و چند درصد نیامدهاند».
همۀ تلاشها و کانون توجه جناب رئیسی هم در جریان سخنرانیشان در ۲۲بهمن، آن بود که بگویند «ای مردم دنیا»، «ای مخالفین بیبصیرت ما»، «ای اقلیت کوچک معترض ما»، این جمعیت انبوه را ببینید، این مردم مخلص و فداکار که بعد از ۴۳سال همچنان اینگونه پرشور بخیابانها آمدهاند را ببینید، و دست از عناد و فکر مبارزه با ما بردارید.
بنیان نظامهای ایدئولوژیک اقتدارگرا بر روی پوپولیسم، تکرار تبلیغات ایدئولوژیک و جلب حمایت مردم قرار گرفته. اما مشکل از اینجا شروع میشود که بتدریج، بجای آنکه مردم آن ادبیات را باور کنند، خود نظام آنها را باور میکند.
مشکلی که نظام ما پیدا کرده. بسیاری از دهۀ هشتادیها، حتی آنهایی که مذهبیتر هم هستند، نه به دشمنی با آمریکا یا غربستیزی باور دارند، نه به رسالت نابودی اسرائیل، نه ترهای برای بشار اسد، حزبالله لبنان یا حوثیهای یمن خرد میکنند، و نه اساساً پایبندی به بسیاری از ارزشهای نظام دارند. و شوربختانه نظام همچنان از واقعیتهای جامعه بدور مانده و نتوانسته از درون برج عاج تصورات ایدئولوژیکش گامی فراتر بردارد.
###