بیانیهی عبداللّه نوری در خصوص حوادث ناگوار اخیر کشور
تنها راه برونرفت از بحرانهای فراوان موجود و پیشرو، اقدامات اساسی و سریع در جهت کسب رضایت مردم است. برای مردم ایران، زندگی شرافتمندانه، ماندگاری، عزت ملی، سربلندی، توسعهیافتگی و تأمین منافع ایران واجد اهمیت و ارزش است نه حفظ و بقاء حکومت مستقر.
پرسش: در بیانیهی عبداللّه نوری در خصوص حوادث ناگوار اخیر کشور آمده است: در شرایطی که در پرتو انسداد سیاسی و اجتماعی و ناکامی اصلاحات هیچ امیدی به بهبود وضعیت فروبستهی معیشتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وجود نداشت، کثیری از مردم برای اعتراض به این وضعیت به ویژه محرومیت از زندگی شرافتمندانه و پایمال شدن حقوق اولیه خود با شعار پرمعنا و تأثیرگذار "زن، زندگی، آزادی" به خیابانها آمدند و فریاد مظلومیت سر دادند و خواستار آزادی و رفع فساد و تبعیض و اجرای عدالت و حکمرانی عالمانه و عادلانه و پاسخگو شدند.
وضعیت اسفناک کنونی و برخوردهای به شدت خشونتآمیز و هتاکیها و فحاشیهای بیسابقه نسبت به معترضان، موجب گردید بسیاری که صادقانه و با نیّت و انگیزههای ملی در انقلاب ۵۷ و جنگ تحمیلی و روندهای پس از آن نقش داشتهاند را بهت زده و پشیمان سازد چرا که در برابر انبوهی از پرسشها که به ویژه از طرف جوانان با آن مواجه می شوند، پاسخی جز سکوت و یا اظهار تأسف و ندامت ندارند.
به کیان پیرفلک، کودک شیرین سخن این سرزمین بنگرید، قتل او لرزه بر اندام هر انسان با وجدان و با شرفی می اندازد. مادرش میگوید به دست مأموران کشته شده است و مسئولان تکذیب میکنند. البته هنوز فراموش نکردهایم که تا بر ملا شدن فاجعهی شلیک به هواپیمای اوکراینی، حاکمیت مسئولیت سرنگونی آن را به عهده نگرفت و جنایتی که خود رقم زده بود را جوسازی و دروغ پردازی بیگانگان میخواند.
این حجم عظیم خشونت و کینه نسبت به آحاد جامعه، از دانشگاهی تا معلم از پزشک تا وکیل از هنرمند تا ورزشکار از کارگر تا کشاورز و از خبرنگار تا هر آنکه گفتار، رفتار و کردار حاکمیت را قبول ندارد از سوی نیروهای تندرو مستقر در حاکمیت، که به قدرت سلاح و سرکوب و رسانه و تریبون و تئوریسینهای خشونتطلب مجهزند، ریشه در کجا دارد؟
به دلیل جایگاه برتر و کانونی رهبر نظام در ساختار قدرت، نظر و منویات رهبری ملاک بسیاری از تصمیمگیریها و عملکردها قرار میگیرد. بنبستی که اکنون کشور در آن گرفتار آمده است از آن روست که بنا نبوده و نیست که سخن و نظر اکثریت مردم شنیده شود و یا سخن و نظر مردم تفسیر به رأی حاکمان میشود.
مردم معترض، منتقد، رنجدیده و گرفتار در مصائب اقتصادی و معیشتی چگونه مخالفت خود را با خطمشی و سیاستهایی که نظرات و تصمیمات رهبری نظام را در آن دخیل میدانند، اعلام کنند؟ مردمی که با بسیاری از این تصمیمات مخالف هستند و آنرا به زیان مُلک و ملت میدانند، چگونه میتوانند سکوت پیشه کنند؟
آیا با توجه به عواقب سوء اعمال و رفتار حکومت، احتمال آن نیست که جریانی ضد ایرانی همانند اسرائیل که به راحتی دست به ترور، انفجار و دزدی اسناد میزند، در محافل تصمیمساز حاکمیت نفوذ کرده تا با حکمرانی ضد توسعه و در تقابل با منافع ملی، ایران را تبدیل به سرزمین سوخته کند و با روشهای استبدادی و مقابله با هر نوع آزادیخواهی و با اِعمال سرکوب و خشونت گسترده، جوانان معترض این سرزمین را از اصل دین و آموزههای آن متنفر سازد؟
سکوت مراجع و علمای شیعه در برابر رفتار و عملکرد تنشزا و پراشتباه حکومت برای بسیاری از مردم سئوالبرانگیز شده است و میپرسند آیا ایشان این نوع رفتار را درست میدانند؟ آیا ذبح اخلاق و انسانیت با تهدید و خشونت عریانِ حکومت در برابر اعتراض مردم، توجیه اخلاقی و شرعی دارد؟ اگر چنین نیست، آنان چگونه به وظیفه دینی امر به معروف و نهی از منکر عمل میکنند؟ آیا به دیگران واگذاشتهاند تا پیش از آنها از دین خدا دفاع کنند؟
تنها راه برونرفت از بحرانهای فراوان موجود و پیشرو، اقدامات اساسی و سریع در جهت کسب رضایت مردم است. برای مردم ایران، زندگی شرافتمندانه، ماندگاری، عزت ملی، سربلندی، توسعهیافتگی و تأمین منافع ایران واجد اهمیت و ارزش است نه حفظ و بقاء حکومت مستقر.
به عنوان یک ایرانی از همهی ایرانیان در سراسر جهان که به دنبال هر نوع تغییری در ایران هستند درخواست می کنم تکثر و تنوع اندیشهها و جریانها را به رسمیت بشناسند و در تمامی فعالیتها و سخنانشان، حفظ تمامیت ارضی ایران، حفظ منابع و منافع ملی ایران، حفظ تمامی زیرساختها و صنایع ایران و حفظ جان تمامی ایرانیان مبنای وحدت و اتفاق نظرشان باشد. اعمال و رفتارهای خشونت بار، گسترش آشوب و هرج و مرج و بطور کلی غبار آلود شدن فضای کشور، بستر و فضای مساعدی برای سرکوب روزافزون و اِعمال حداکثر قدرت و ارعاب توسط حاکمیت را فراهم می کند.
###