حمله حامیان فحاش براندازی موجب ترک عرصه سیاست توسط احمد زیدآبادی شد؛
اگر ممنوع الخروج نبودم به سمرقند یا کوفه میرفتم!
پس از حملات تند حامیان بی کله و هتاک براندازانی بی سواد همچون حامد اسماعیلیون از فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی به احمد زیدآبادی یکی از معتدل ترین و دلسوزترین فعالا سیاسی ایران شد، این روزنامه نگار و فعال سیاسی از دنیای سیاست خداحافظی کرد.
پرسش: این لحظه، لحظۀ خداحافظی من با سیاستی است که میخواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک میکنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانهام.
پس از حملات تند حامیان بی کله و هتاک براندازانی بی سواد همچون حامد اسماعیلیون از فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی به احمد زیدآبادی یکی از معتدل ترین و دلسوزترین فعالا سیاسی ایران شد، این روزنامه نگار و فعال سیاسی از دنیای سیاست خداحافظی کرد.
احمد زیدآبادی در کانال تلگرام خود نوشت:بازتاب مطلبی که خطاب به حامد اسماعیلیون نوشتم، مرا نسبت به آیندۀ این کشور از هر جهت روشن کرد؛ گرچه پیش از آن هم، برایم کم و بیش روشن بود.
از فحاشی چارپاداری تا تهدید به قتل و تجاوزِ جنسی، بخشی از واکنش افرادی بود که در فضای مجازی و غیرمجازی به حمایت از آقای اسماعیلیون نثارم کردند.
من این سرزمین را سرزمین عطار و سنایی و مولوی و خیام و حافظ و سعدی میدانستم. هرگز فکر نمیکردم بخشی از مردم این سرزمین روزی به این نقطه برسند. حالا که رسیدهاند، دیگر جای حضور من نیست. به هر حال، من هم از پوست و گوشت و خون و عصب ساخته شدهام. فشارها از همه سوست و من چنان تنها و غریب ماندهام که مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح میدهم.
این لحظه، لحظۀ خداحافظی من با سیاستی است که میخواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک میکنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانهام.
از این به بعد، بر نوشتن کتابهایم متمرکر میشوم و در این کانال نیز فقط در بارۀ تاریخ و امور انتزاعی مینویسم و کلامی از آنچه در این کشور میگذرد و خواهد گذشت، نخواهم نوشت. این تصمیم برگشتناپذیر است.
اگر ممنوعالخروج نبودم و پاسپورت داشتم، برای مدتی به یاد دوران شکوفایی فرهنگ ایران، به سمرقند یا بخارا میرفتم و یا راهی عراق میشدم و به یادِ لحظههای غربت و مظلومیت علی در جوار مسجد کوفه ساکن میشدم.
با این همه، من عاشق وطنم هستم. برایش دعای خیر میکنم و این تنها کاری است که فعلاً از دستم برمیآید.
###