داستان دو شهر ؛یزد و لندن
*صادق زیباکلام
پرسش:صادق زیبا کلام نوشت:تفاوت میان دمکراسی غربی در انگلستان با مردمسالاری دینی در جامعه ما آنقدر ناچیز است که بهراحتی میتوان آن را نادیده انگاشت. مگر آنکه کسی عناد داشته و یا غربزده باشد که غیرازاین تصور نماید. البته اخیراً نفوذیها و جاسوسها هم به آنها اضافهشدهاند. چرا راه دور برویم، همین داستانی که برای آقای سپنتا نیکنام، هموطن زرتشتیمان .
پرسش:صادق زیبا کلام نوشت:تفاوت میان دمکراسی غربی در انگلستان با مردمسالاری دینی در جامعه ما آنقدر ناچیز است که بهراحتی میتوان آن را نادیده انگاشت. مگر آنکه کسی عناد داشته و یا غربزده باشد که غیرازاین تصور نماید. البته اخیراً نفوذیها و جاسوسها هم به آنها اضافهشدهاند. چرا راه دور برویم، همین داستانی که برای آقای سپنتا نیکنام، هموطن زرتشتیمان .
داستان دو شهر به روایت چارلز دیکنز: شورای اسلامی شهر یزد و شورای سکولار شهر لندن
صادق زیباکلام| ۲۰مهر۱۳۹۶
تفاوت میان دمکراسی غربی در انگلستان با مردمسالاری دینی در جامعه ما آنقدر ناچیز است که بهراحتی میتوان آن را نادیده انگاشت. مگر آنکه کسی عناد داشته و یا غربزده باشد که غیرازاین تصور نماید. البته اخیراً نفوذیها و جاسوسها هم به آنها اضافهشدهاند. چرا راه دور برویم، همین داستانی که برای آقای سپنتا نیکنام، هموطن زرتشتیمان که عضو شورای شهر یزد بودند اما اخیراً به دستور شورای محترم نگهبان کنار گذارده میشوند و مقایسه آن با شهردار مسلمان پایتخت انگلستان بهخوبی نشان میدهد که واقعاً تفاوتی میان دو نظام وجود ندارد.
در لندن یک مسلمان معتقد به نام آقای «صادق خان» یکی دو سالی است که شهردار پایتخت آن کشور شده است. هیچ بنی بشری هم اعتراض نکرده که مگر در کشورمان قحطالرجال است که یک مسلمان آنهم با سوء شهرتی که درنتیجه اقدامات مسلمانانِ تندرو ظرف یکی دو دهه گذشته در اروپا به وجود آمده، شهردار شهرِ دوازدهمیلیوننفری لندن شود؟ اما در مردمسالاریِ بومیسازی شدهی دینیِ ایرانی-اسلامیِ ما، یک زرتشتی که مذهبش هم حسب قانون به رسمیت شناخته میشود، نمیتواند عضو شورای شهر شود. دلیلش هم روشن است: یک غیرمسلمان نمیتواند بر مسلمانان حکمرانی نماید؛ اما در مردمسالاری غربی چنین نگاهی به «غیرخودیها» وجود ندارد.
البته یک تفاوت جزئی دیگر هم میان ما و آنها وجود دارد: ما مدعی نجات بشریت از ظلم، شقاوت و فجایع روباه مکار و شیر پیر استعمار انگلستان هستیم و درعینحال رهبری محرومین، ستمدیدگان و مظلومین جهان هم بر عهدهمان است و دستآخر هم چشم امید همه ملتهای آزاده و مستقل دنیا که از سلطه غرب و تمدن روبهزوالش به تنگ آمدهاند به ما میباشد. البته حساب یک اقلیت مزدور، غربزده، فتنهگر، وابسته و خودباخته مرعوب غرب(که البته اخیراً نفوذیها و جاسوسها هم به آن اضافهشدهاند) را از ملت آزاده، شجاع، غیرتمند، قهرمان، رشید، باایمان و شرافتمند ایرانی جدا ساخت.
###