آقای رئیسی! برای مهار ناآرامیها، فرمان را دست خودتان بگیرید
آنچه گفته آمد اشکالاتی است که با اراده و دستور رئیس جمهور در کوتاه مدت می تواند برطرف شود. البته موانع بزرگی چون ناتوانی بخشهایی از دولت برای همراهی با او وجود دارد که با جایگزین کردن افراد مجرب می تواند برطرف شود. بااینحال اقدامات میان مدت و درازمدت هم قابل پیشنهاد است که بماند برای بعد. فقط اشاره به این نکته کافی است که در گامهای بعدی باید برای همه اقشار مردم(حتی مخالفان نظام) امکان حضور در صحنه سیاسی را فراهم آورد.کلید حل همه اینها در دست رئیس جمهوری است که کل حاکمیت با او همراه است. این گوی و این میدان.
پرسش: محمد مهاجری در یادداشتی نوشت: جامعه ملتهب شده و ناآرامی هایی در کشور به وجود آمده است؛ بی اعتمادی به اخبار رسمی و مسئولان هم در بالاترین سطح از سال ۱۳۵۷ تا کنون رسیده است.
۱- وقتی ساختمانی دچار حریق می شود، آتش نشانها به محض اینکه به محل حادثه می رسند، همه تلاش خود را صرف دو کار می کنند: مهار آتش و دورکردن موادی که می تواند دامنه حریق را گسترش دهد، آن هم با "سرعت حداکثری" و "دقت تا سرحد امکان".
آنها در دقایق اولیه دنبال دلیل آتش سوزی یا عمدی -سهوی بودن آن یا پیداکردن مقصر نمی گردند و حتی اگر مقصران یا قاصران در صحنه باشند به سرزنش شان نمی پردازند چون برای این کارها فرصت کافی هست.در دقایق و ساعات اولیه درایت و تیزهوشی و سرعت عمل مهم است. بعد از مهار آتش و پیدا شدن آرامش و شرایط پایدار، دلایل و مقصران و سوءتدبیرها و... را پیدا می کنند و برای جلوگیری از تکرار آتش سوزی، چاره می اندیشند.
۲- شرایط امروز جامعه مانند همین مثال است. بنا به دلایل و عواملی، جامعه ملتهب شده و ناآرامی هایی در کشور به وجود آمده است؛ بی اعتمادی به اخبار رسمی و مسئولان هم در بالاترین سطح از سال ۱۳۵۷ تا کنون رسیده؛رسانه های رسمی و مجازی قابل اتکا نیستند؛ رسانه های بیگانه هم دائما پمپاژ خبر راست و دروغ می کنند؛ مقامات رسمی و غیررسمی بعضی کشورها از اغتشاشات حمایت می کنند و...
۳- خب چه باید کرد؟
برای مهار این اتفاقات، یک فرمانده میدان (و فقط یک فرمانده) لازم است. همه ارکان دیگر باید به فرمان او عمل کنند. سیاستگذاری در مورد بازداشت، برخورد با تجمع کنندگان، صدور بیانیه و فعالیت رسانه ای و نظایر آن باید همگی به یک نفر سپرده شود.برهم زدن امنیت جامعه توسط هر کس، حتما غیرقابل تحمل است و با آن باید به شدت برخورد شود و هزینه آنرا هم داد، اما پیش نیاز مهم آن، همراه کردن افکار عمومی است.اگر کلیت جامعه بپذیرد که برقراری نظم و آرامش مقدمه ای است بر اینکه قدمها برای تامین خواسته ها بطور جدی برداشته شود، همراهی اش در اسرع وقت صورت می گیرد.
۴- به نظر می آید فردی که در این زمینه می تواند چنین جامعیتی داشته باشد شخص رئیس جمهور است. اصل ۱۱۳ قانون اساسی ، او را دومین مقام رسمی کشور، مسئول قوه مجریه و مسئول اجرای قانون اساسی می داند. تفسیر ۱۰سال پیش شورای نگهبان مبنی بر اینکه رئیس جمهور فقط در حوزه قوه مجریه اختیار اجرا دارد، خلاف نص قانون اساسی است.حال آنکه از ظاهر این اصل چنین برمی آید که رئیس جمهور در مقام اجرای قانون اساسی، حتی حق نقض تفسیر شورای نگهبان را دارد.
۵- وحدت فرماندهی و ریاست، آن هم برای رئیس دولت سیزدهم که با همراهی بخشهای مختلف مشغول حکمرانی است، یک فرصت طلایی برای شخص آقای رئیسی است.اما اقتضای این فرصت، بهره گیری کامل از اختیارات و کنارگذاشتن تمجمج و دوپهلو سخن گفتن است. اگر واقعا گشت ارشاد را قبول ندارد با صراحت و شجاعت آن را منحل کند و اگر جز این است تصمیم شفاف خود را بیان کند.
۶-ناآرامی های اخیر برآمده از مطالبات پاسخ ناگفته بخشهایی از جامعه است. یکی از مهمترین آنها حذف یا بی اثرکردن نهادهای مدنی(اجتماعی،سیاسی،فرهنگی،اقتصادی) و از بین بردن راههای تعامل و ارتباط با جامعه است.اتفاقا اراده قوی و تصمیم قاطع برای فعال شدن نهادهای مدنی و چهره های تاثیرگذار و مورد قبول بخشهایی از جامعه، می تواند رئیس جمهور را در مهارکردن فضا کمک کند.
۷-ورود سلبریتی ها به موضوعات اخیر، چه درست باشد یا نادرست، برخورد با آنها و بازداشت شان و یا واردکردن اتهامات متعدد به آنها (حتی اگر همه هم درست باشد) نه تنها کمکی برای ایجاد آرامش نمی کند که به عصبانی شدن جامعه منجر می شود. تعدادقابل توجهی از همین سلبریتی ها ، روزگاری در خدمت منافع نظام بوده اند و در آن مقاطع، مورد احترام همین هایی قرار گرفته اند الان به آنان فخاشی می کنند.
۸- تکه پاره کردن جامعه و دمیدن بر آتش خودی-غیر خودی به خصوص در شرایط حال،تنها تاثیرش داغتر و تندتر کردن فضاست. عناصر سیاسی و رسانه ای که این بازی را در جامعه راه می اندازند سالهای سال با همین روش به اهداف خود برای تنگتر کردن فضای سیاسی جامعه رسیده اند و الان هم می خواهند از نمد ناآرامی ها برای خودشان کلاه بدوزند.بازداشت چهره های سیاسی،هنری،ورزشی یا تهدید آنها به محاکمه اگر می توانست سودی داشته باشد باید در دوره های قبل مفید واقع می افتاد حال آنکه در بسیاری موارد به محبوبتر شدن آنها انجامیده است.
از نفوذ این افراد همچنان می توان بهره گرفت و برای این کار باید اولا اعتماد آنها را جلب کرد و ثانیا از آنها برای بهبود اوضاع کمک خواست.
۹-اگر رئیس جمهور اختیار کافی دارد - که دارد - پس می تواند مسئولیت کوتاهی همه دستگاهها را بپذیرد و از طرف همه دستگاههای حاکمیتی عذرخواهی کند. و یکی از اولین گامها، پوزش خواهی از ایجاد گشت ارشاد و عملکرد آن است.
۱۰-برخی تجمعات با آنکه شعارهای تند هadم از آن شنیده می شود،مخل امنیت عمومی نیست و حتی از آن جهت که به تخلیه هیجانات منجر می شود، مفید هم هست. به همین دلیل حضور لباس شخصی ها برای برهم زدن اینگونه تجمعات سم است . اگر پلیس ، مانع حضور لباس شخصی ها در این مراسم شود، آرامش زودتر برمی گردد.
۱۱-در اینکه دشمن از آشوب و اغتشاش سود می برد تردیدی نیست ، اما در بوق کردن اینکه همه تجمع کنندگان عامل دشمنند ، به یک روش تکراری،خسته کننده و باورناپذیر تبدیل شده و حتی حالت ضدتبلیغ پیدا کرده. بدتر این است که گفته شود اینها فریب خورده و احساساتی و تحت تاثیر رسانه های بیگانه اند.
۱۲-اگر وعده های دولت به ویژه در امور اقتصادی محقق شود، بسیاری از همراهی ها با تجمع کنندگان کاسته می شود. وقتی تحریم ها همچنان ادامه دارد ، بلاتکلیفی برجام و بیان حرفهای تکراری از جمله مقصر دانستن طرفهای غربی و دل دل کردن برای اتخاذ تصمیم از سوی رئیس جمهور، احساس بی خیال بودن دولت نسبت به تعامل مثبت با دنیا را افزایش می دهد. متاسفانه وزارت خارجه و تیم مذاکره در این زمینه ناکارآمد و کارنابلد هستند.فرستادن سیگنال مثبت به جامعه راهگشاست.
۱۳-بعضی مسئولان دولت با حرف زدنشان هیزم برای آتش می آورند و رسانه های دولت و حامیانش در اوج ناشیگری هنرشان فقط طولانی کردن دوره ناآرامی هاست. تا وقتی تعریف رسانه ازتعریف بوق فاصله نگیرد، آش همین است و کاسه همین.
۱۴-از عملکرد دولت چنین برمیآید که مشاوران متبحر و دلسوز ندارد ، یا اگر دارد به حرف شان توجه نمی کند. در همین جناح اصولگرا افراد متعددی وجود دارند که پیش از این در حل بحرانها کارآمدی خود را نشان داده اند. از این افراد موجه برای پای کارآوردن اقشار فرهیخته و طبقات مختلف جامعه به سادگی می توان بهره گرفت.
۱۵- آنچه گفته آمد اشکالاتی است که با اراده و دستور رئیس جمهور در کوتاه مدت می تواند برطرف شود. البته موانع بزرگی چون ناتوانی بخشهایی از دولت برای همراهی با او وجود دارد که با جایگزین کردن افراد مجرب می تواند برطرف شود. بااینحال اقدامات میان مدت و درازمدت هم قابل پیشنهاد است که بماند برای بعد. فقط اشاره به این نکته کافی است که در گامهای بعدی باید برای همه اقشار مردم(حتی مخالفان نظام) امکان حضور در صحنه سیاسی را فراهم آورد.
کلید حل همه اینها در دست رئیس جمهوری است که کل حاکمیت با او همراه است. این گوی و این میدان.
###