غارنشینان(درایران) چه کسانی هستند؟ 
* مجتبی لشکربلوکی

غارنشینان کمابیش هفت ویژگی دارند:۱) در عرصه اقتصاد؛ فکر می‌کنند اقتصاد دستورپذیر است و معیشت و تورم را می‌شود با قیمت‌گذاری دستوری و یارانه حل و فصل کرد.۲) در عرصه سیاست: فکر می‌کنند وکیل و کارگزار نیستند بلکه رئیس و صاحب اختیارند و بالاخره یک نفر باید برای مردم تصمیم بگیرد نیازی هم به زمینه‌سازی و توجیه افکار عمومی نیست....

پرسش: جامعه ما را می‌شود به سه به‌علاوه یک دسته تقسیم کرد. 

الف) کوخ نشینان همان کسانی که آنان را مستضعفان می‌نامیدیم و قول داده بودیم که زندگی‌شان از این رو به آن رو شود. نشد! بنا بر این اسم دیگری برایشان گذاشتیم: اقشار آسیب‌پذیر. کوخ‌نشینان همان کسانی‌اند که جبر روزگار باعث شده گورخوابی، کارتن‌خوابی، پشت‌بام‌خوابی کنند. تن‌فروشی و دخترفروشی کنند. محض اطلاع عرض کنم: به گزارش تجارت‌نیوز ساکنان اصطبل، ماهانه دو میلیون و ساکنان گاوداری ماهانه یک و نیم میلیون تومان اجاره می‌پردازند!!

ب) کاخ نشینان: ما آن‌ها را به نام‌های مختلف می‌شناسیم. مثلا اگر خاطرتان باشد زمانی می‌گفتیم سرمایه‌داران زالوصفت! بعدها عناوین دیگری هم اختراع شدند مانند مرفهان بی‌درد و رانت‌خواران. این‌ها همان گروهی بودند که قرار بوده قدشان کوتاه شود و یا دست‌شان از بیت‌المال یا حق‌الناس بریده شود. 
  
پ) آپارتمان نشینان طبقه متوسط اقتصادی‌اند. یا کارمندند، یا کاسب یا کارآفرین. به خاطر درآمد ماهانه یا ارث پدری اکنون یک خانه و یک ماشین دارند تا این‌جا به نظر می‌رسد که وضعیت بهتری نسبت به کوخ‌نشینان داشته باشند اما از نظر روانی بسیار تحت فشارند: آن‌ها همیشه نگران آینده، تورم، فرزندان‌شان و قطعی و وصلی اینترنت و آب و برق هستند. به همین خاطر مردم عصبانی‌اند: طبق نظرسنجی ایسپا ۵۷٪ نمونه آماری، به میزان کامل، زیاد و تا حدودی در معرض خشم قرار می‌گیرند

مدت‌ها فکر می‌کردم که ایراد جامعه ما وجود «کاخ‌نشینانِ رانت‌خوارِ فرصت‌طلبِ خودخواه» است و گه‌گاهی هم طعنه می‌زدم به آپارتمان‌نشینان که در همه جای دنیا طبقه متوسط اقتصادی پیشران اصلاحات اجتماعی‌اند ولی در این کشور این‌ها سرشان به زندگی شخصی‌شان گرم است. بعدها فهمیدم که اشکال در طبقه چهارم است: غارنشینان. 

ت) غارنشینان کمابیش هفت ویژگی دارند:
۱) در عرصه اقتصاد؛ فکر می‌کنند اقتصاد دستورپذیر است و معیشت و تورم را می‌شود با قیمت‌گذاری دستوری و یارانه حل و فصل کرد.
۲) در عرصه سیاست: فکر می‌کنند وکیل و کارگزار نیستند بلکه رئیس و صاحب اختیارند و بالاخره یک نفر باید برای مردم تصمیم بگیرد نیازی هم به زمینه‌سازی و توجیه افکار عمومی نیست.
۳) در عرصه بین‌الملل: فکر می‌کنند کشورهای دیگر باید بر اساس عدالت و اخلاق موضع بگیرند نه منافع ملی. آنها شجاعت را در مخالفت با دیگران می‌دانند نه در پذیرش واقعیت‌های بین‌المللی ولو تلخ. سیاست خارجی در نزد آنان بالذات اهمیت دارد و ربطی به اقتصاد ندارد. 
۴) در عرصه فرهنگ؛ فکر می‌کنند مردم را به اجبار می‌توان به سمت یک سبک زندگی خاص هدایت کرد و نمی‌دانند اخلاق اجباری نه ارزشمند است نه ممکن.
۵) در عرصه تکنولوژی: در حالی که جهان در اندیشه فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی و بیگ‌دیتا و چاپ سه‌بعدی است آن‌ها هم و غم‌شان بروزترین تکنولوژی فیلترینگ است.
۶) در عرصه صنعت: خودکفایی فراگیر را هنوز یک ارزش می‌دانند.
۷) در عرصه دولت: فکر می‌کنند دولت باید همه کار انجام دهد مدرسه بزند، بیمارستان‌داری کند، جاده بسازد و .... در نتیجه به جای آن‌که بخش مردمی چرخ کشور را بچرخاند همه چیز افتاده به دست دولت‌ها. دولت به جای آن‌که جامعه را توان‌مند کند به گونه‌ای که نیاز به یارانه نداشته باشد جامعه را مواجب بگیر بارآورده.

 

 

###

 




نظرات کاربران

آخرین اخبار
از پرسش به شما 1
از پرسش به شما 2
یادداشت و نظر
از پرسش به شما
تماشا و نشست
© تمامی حقوق برای شرکت ایده بکر مبین محفوظ است.