ترور شهید خدایی و سکوت معنی دار
▫️محسن بهاروند
من بعنوان یک شهروند معمولی تقریبآ مطمئن شدهام که موساد یا هر نهاد اطلاعاتی صهیونیستی، یک شعبه مستقر به اندازه یک وزارتخانه با همه ابعاد آن اعم از لجستیک، اطلاعات، عملیات، شناسایی و غیره در تهران ایجاد کرده که کارمندانش هر روز سر کار رفته و غروب به خانه برمیگردند. شاید یارانه هم میگیرند و به همه پروندهها و اطلاعات ما و ثبت و احوال و همه کنج های این کشور دسترسی دارند. دلیلش ساده است؛ هیچ کشوری نمیتواند اینقدر مکرر و با فاصله کوتاه هر بار از خارج وارد شود و چنین کند و اینقدر دقیق و حرفهای افراد کلیدی را پیدا و آنها را ترور کند. تصور این موضوع خیلی دردناک و ترسناک است.
پرسش:ما حق داریم برای کشورمان خونمان بجوش بیاید و عصبانی شویم و بپرسیم چرا باید اسراییل جنایتکار از آن حالت منفعل و تو سری خور و بیآبرو به این حالت تهاجمی بیفتد که مرتب بر پیکر ما زخم وارد میکند و تن و بدن ما را دشنه آجین نماید و از سوی دیگر، همه دنیا سکوت کنند و ما را مقصر جلوه دهند.
خداوند این شهید بزرگوار را قرین رحمت نماید.
میتوان تصور کرد که حداقل خانواده این جوان در چه حالی بسر میبرند.
این واقعه تلخ بود. بسیار تلخ. ولی کسی آن را تحلیل نمیکند همه در مورد آن سکوت کردهاند. سکوتی ناشی از غم، درد و سرشکستگی و تحقیرشدگی یک ملت.
کسانی که حدود ۱۵ سال قبل و قبل از آن در سازمان ملل و سازمانهای بینالمللی دیگر حضور داشتند بیاد دارند که این رژیم کجا بود و ما کجا. و دیپلماتهای این رژیم حتی جرات حرف زدن در مورد هر موضوعی حتی اظهار نظر مثبت در مورد چیزی را نداشتند. اکنون راحت و بی دغدغه در تهران، کرج، نطنز بسیاری شهرهای ایران جولان میدهند و هر کس را که میخواهند بقول خبرگزاریهای مختلف در "قلب" تهران ترور می کنند.
بنظر من ملت ایران حق دارند در این مورد مطالبه کنند. چطور وقتی یک ورزشکار، یک شطرنج باز نوجوان، یک کارمند یا هر فرد عادی دیگری اشتباهی میکند یا حرفی میزند آن را تبدیل به یک موضوع امنیتی و حیثیتی میکنیم و او را از زندگی سیر و ساقط میکنیم ولی وقتی دشمنان ما دانشمندان هستهای را یکی پس از دیگری ترور می کنند، سلاح یک تنی خودکار وارد کرده شهید فخری زاده را ترور میکند، در حساسترین نقطه مرکز غنیسازی ما بمب گذاری میکنند، با پهپاد به مرکز کرج حمله میکنند، آب از آب تکان نمیخورد و اظهار نظر علنی در مورد آن نمیکند.
ما حق داریم برای کشورمان خونمان بجوش بیاید و عصبانی شویم و بپرسیم چرا باید اسراییل جنایتکار از آن حالت منفعل و تو سری خور و بیآبرو به این حالت تهاجمی بیفتد که مرتب بر پیکر ما زخم وارد میکند و تن و بدن ما را دشنه آجین نماید و از سوی دیگر، همه دنیا سکوت کنند و ما را مقصر جلوه دهند.
من بعنوان یک شهروند معمولی تقریبآ مطمئن شدهام که موساد یا هر نهاد اطلاعاتی صهیونیستی، یک شعبه مستقر به اندازه یک وزارتخانه با همه ابعاد آن اعم از لجستیک، اطلاعات، عملیات، شناسایی و غیره در تهران ایجاد کرده که کارمندانش هر روز سر کار رفته و غروب به خانه برمیگردند. شاید یارانه هم میگیرند و به همه پروندهها و اطلاعات ما و ثبت و احوال و همه کنج های این کشور دسترسی دارند. دلیلش ساده است؛ هیچ کشوری نمیتواند اینقدر مکرر و با فاصله کوتاه هر بار از خارج وارد شود و چنین کند و اینقدر دقیق و حرفهای افراد کلیدی را پیدا و آنها را ترور کند. تصور این موضوع خیلی دردناک و ترسناک است.
تبریک و تسلیت شهادتها کافی نیست. اگر کسی فکر کند، که البته بعید است، ولی به فرض انتقامِ این حرکات بزدلانه، حمله به یک دیپلمات یا یک تاجر یا تجمعی از همکیشان این رژیم در کشورهای دیگر است، اشتباه میکند چون هیچکدام از این کارها عقب افتادگی ما از این رژیم منحوس را جبران نمیکند.
بیش از انتقام، آنچه ارزش دارد پیشگیری و اِشراف اطلاعاتی است.
بجای مشغول شدن به موضوعات سخیف و بیاهمیت در مورد خودی هامان باید هستههای رژیم صهیونیستی کشف و ریشه کن شوند و اِشرافی ایجاد گردد که بتواند چنین اقداماتی را قبل از شکل گیری خنثی کند.
مطالبه این است.
###