وقتی رسانه های رسمی، مردم را کلافه کردند؛
مالک "متروپل" آبادان کشته شده؟ زندانی است؟ یا فرار کرده؟
بسیاری از کاربران خبر مرگ عبدالباقی را باور نکردند و معتقد بودند این موضوع برای سرپوشگذاشتن بر مفاسد او بوده است. برای مثال در توییتر، با بررسی توییتهای حاوی کلیدواژههای «دروغ» و «دروغگو» این مطلب آشکار میشود که این توییتها عمدتا راجع به عبدالباقی مالک متروپل آبادان بوده و میان تکرار کلمه دروغ با نام حسین عبدالباقی ارتباطی آشکار وجود دارد. همانگونهکه در تصویر نیز مشخص است، در توییتهایی که واژه دروغ به کار رفته، نام عبدالباقی و متروپل آبادان پررنگ بوده است.
پرسش: به دنبال فاجعه تلخ متروپل آبادان و مرگ تعدادی از هموطنان زیر آوار ساختمان، کاربران رسانههای اجتماعی همراهی گستردهای با مردم آبادان کردند و این امر به مهمترین موضوع رسانههای اجتماعی در روزهای گذشته تبدیل شد. در این میان، یکی از موضوعاتی که توجه کاربران را به خود جلب کرد، سرنوشت حسین عبدالباقی مالک متروپل آبادان است. از همان لحظه ریزش ساختمان، مطالب مختلفی راجع به دادن رشوه از سوی مالک متروپل آبادان در رسانههای اجتماعی منتشر میشد که حکایت از فسادی بزرگ پشت این ساختمان داشت و همین امر حساسیت کاربران نسبت به مالک متروپل را افزایش داده بود.
در توییتر در این مدت بیش از هفتهزار توییت فقط راجع به عبدالباقی زده شده و در تلگرام نیز حدود 10هزار مطلب با 28 میلیون بازدید راجع به این موضوع منتشر شده است. به دنبال حساسیت افکار عمومی راجع به مالک متروپل و مسئولانی که در این فاجعه دخیل بودند، در همان روز دوشنبه اعلام شد که با حکم دادستان خوزستان مالک متروپل بازداشت شده است. اما فردای آن روز، ناگهان ماجرا تغییر کرد و اعلام شد که عبدالباقی زیر آوار متروپل، از دنیا رفته است. انتشار این خبر حساسیتها به سرنوشت عبدالباقی را بیشتر کرد و باعث شد تا کاربران شبکههای اجتماعی با انتشار تصاویری اعتبار رسانههای رسمی را زیر سؤال ببرند.
به دنبال کاهش اعتبار رسانههای رسمی در اطلاعرسانی درخصوص وضعیت عبدالباقی، بازار شایعات و اخبار غیررسمی در رسانههای اجتماعی بیش از پیش رونق گرفت.
بسیاری از کاربران خبر مرگ عبدالباقی را باور نکردند و معتقد بودند این موضوع برای سرپوشگذاشتن بر مفاسد او بوده است. برای مثال در توییتر، با بررسی توییتهای حاوی کلیدواژههای «دروغ» و «دروغگو» این مطلب آشکار میشود که این توییتها عمدتا راجع به عبدالباقی مالک متروپل آبادان بوده و میان تکرار کلمه دروغ با نام حسین عبدالباقی ارتباطی آشکار وجود دارد. همانگونهکه در تصویر نیز مشخص است، در توییتهایی که واژه دروغ به کار رفته، نام عبدالباقی و متروپل آبادان پررنگ بوده است.
اما واکنشها درخصوص سرنوشت عبدالباقی و قضاوت کاربران رسانههای اجتماعی به توییتر محدود نبود. در اینستاگرام نیز بسیاری از رسانهها خبر مرگ او را منتشر کرده بودند. صفحات اینستاگرامی خبرگزاری فارس و بیبیسی فارسی، بهعنوان دو صفحهای که رویکرد سیاسی کاملا متفاوتی دارند و مورد توجه گروههای مختلف مردم قرار میگیرند، از جمله این رسانهها هستند. در کامنتهای این خبر در صفحه بیبیسی فارسی، کلمات دروغ، دروغه، فرار، فراریش و کانادا بیشترین تکرار را داشته است که نشان میدهد مخاطبان این صفحه، نهتنها مرگ عبدالباقی را باور نکردهاند بلکه بسیاری از آنها معتقدند که او را فراری داده و مقصد او را نیز کانادا حدس زدهاند.
این موضوع اما محدود به کامنتهای صفحه بیبیسی فارسی نبود. در کامنتهای اینستاگرام خبرگزاری فارس نیز شاهد تکرار چنین محتوایی بودهایم. اگرچه رویکرد سیاسی خبرگزاری فارس کاملا متفاوت از بیبیسی فارسی است اما در آنجا نیز مخاطبان فارس خبر مرگ عبدالباقی را باور نکردهاند. ابرکلمات کامنتهای این خبر نشان میدهد که در آن کامنتها نیز کلمات دروغ، دروغه، فرار، فراریش و کانادا از جمله بیشترین کامنتها بوده است.
تنوع و گستردگی مخاطبانی که راجع به سرنوشت عبدالباقی نوشتهاند، این اجازه را به ما میدهد تا بتوانیم این نظرات را به عموم جامعه و مردم تعمیم دهیم. به نظر میرسد که بسیاری از مردم روایت رسانههای رسمی راجع به سرنوشت عبدالباقی را باور نکردهاند. آنها بر اساس تجربههای پیشین و نفوذ و روابطی که عبدالباقی داشته، قبول ندارند که او مرده است. عجیبتر آنکه بهطور مشترکی مخاطبان فارس و بیبیسی فارسی حدس میزنند که او به کانادا فراری داده شده است. پرلایکترین کامنتهای خبرگزاری فارس در این خصوص عبارت است از: «متهم گریخت»، «خسته نشدید از این همه اخبار متناقض» و «بسه دیگه این همه دروغ».
این بیاعتمادی گسترده به روایت رسانههای رسمی که حالا به مخاطبان خبرگزاری فارس نیز رسیده زنگ خطر جدی برای رسانهها، مسئولین و سیاستگذاران رسانهای کشور است. پیش از این نیز در گزارش دیگری راجع به تعطیلی هفته گذشته تهران به دلیل آلودگی هوا، همین یافتهها دیده شد. مردم فراموشکار نیستند و عملکرد مسئولین و رسانهها را به خاطر میسپارند. وقتی رسانههای رسمی به نقل از مقامات خبر بازداشت فردی را میدهند و روز بعدش اعلام میکنند که آن فرد زیر آوار مرده است، طبیعی است که مردم نه این خبر که سایر اخبار مرتبط با این موضوع را نیز باور نکنند. بازسازی این ضرباتی که به اعتماد عمومی وارد میشود بسیار دشوار است.
###