حذف، خشونت و فساد
*لطفالله میثمی
جمهوری اسلامی و فساد: آنچه مسلّم است اینکه اگر قانون اساسی ثمره انقلاب و الهام از اصول انقلاب پیاده و اجرا میشد، فساد غیرممکن میشد. آنچه درباره آن صحبت میکنیم فساد ناشی از عدول از قانون اساسی است.
پرسش: زمستان سال 1350 در اتاق چهلنفری زندان اوین با زندهیاد سعید محسن درباره درستی یا نادرستی خطمشی مبارزه با رژیم گفتوگویی داشتم. سعید میگفت فساد رژیم شاهنشاهی را فرا گرفته و همین امر آن را به فروپاشی خواهد کشاند و خون پاک ما که در مقابله با این رژیم به زمین ریخته میشود این فروپاشی را تسریع خواهد کرد. پیشبینی او به واقعیت پیوست و این در حالی بود که کسی فکر نمیکرد رژیم شاهنشاهی تا این حد پوسیده باشد و به این سرعت فروبریزد.
فساد در دوره قاجار: در دوره قاجار، دولتمردان و حکمرانان از طبقه فئودال بودند که به آنها «فئودال-بوروکرات» میگفتند. این طبقه از طریق رشوه در قراردادهایی که با خارجیها میبستند نظیر قرارداد 1919 به «فئودال- بوروکرات- بورژوا» تبدیل شدند که در استخوانبندی رژیم شاهنشاهی نقش بسیاری داشتند و فساد از این منظر آن حکمرانان را آلوده کرد. ملکالشعرای بهار در کتاب تاریخ احزاب سیاسی ایران به شرح کامل این پدیده پرداخته است.
فساد در دوره رضاشاه: همه میدانیم رضاشاه در بدو امر سربازی بیش نبود و هیچ نداشت. در سال 1310 شمسی، شش سال پس از تاجگذاری، دو نقطه عطف مهم در کشور به وقوع پیوست: نخست اینکه در این سال رضاشاه از طریق غصب املاک مردم بهزور، به بزرگترین فئودال ایران تبدیل شد که قابل انکار نیست. دوم اینکه با تصویب قانون «مُقدمین علیه سلطنت» و «مرام اشتراکی» بخش زیادی از فرهیختگان ایران از چرخه مدیریت حذف شدند. بدین معنا، هر چند نفری که دور هم جمع میشدند و دیدگاه مترقی داشتند بالطبع به فساد و دیکتاتوری انتقاد داشتند و به اتهام اقدام علیه سلطنت به سه تا ده سال زندان محکوم میشدند. بدینسان این فرهیختگان از چرخه مدیریت جامعه حذف میشدند. عدهای را هم به اتهام داشتن مرام سوسیالیستی جزو اقدامکنندگان علیه امنیت کشور تلقی کردند و به سرنوشت گروه اول دچار میشدند. در سال 1312؛ یعنی دو سال پس از این دو واقعه مهم، واقعه سومی رخ داد که آن لغو قرارداد دارسی و انعقاد قرارداد نفتی 1933 با انگلستان بود که کاملاً به ضرر ایران تمام شد.
فساد در دوره محمدرضا شاه: رضاشاه به دلیل اصلاحات آمرانه و ایجاد رعب در بین مردم در شهریور 1320 سقوط کرد. دول خارجی او را به شکل خفتباری از ایران به جزیره موریس تبعید کردند، بهطوریکه حتی فرزند او محمدرضا بهعنوان ولیعهد و جایگزین پدرش هیچگونه اعتراضی به این وضعیت نداشت. در اصل جرئت نداشت به این وضعیت اعتراض کند. در سال 1328 در مجلس مؤسسان دوم با قانون اساسی انقلاب مشروطیت بازی شد؛ یعنی بیشتر مؤلفههای مترقی آن حذف شد و راه برای دیکتاتوری شاه باز شد و ساختار قانون اساسی بهکلی ویران شد.
فساد پس از کودتای 28 مرداد: پس از کودتای نظامی که انگلیس و امریکا انجام دادند دومرتبه حذف نیروها آغاز شد. نیروهایی که طرفدار مصدق بودند و توانستند در دوره بیستوهشتماهه حکومت او مملکتمان را با شدیدترین تحریم.های نفتی با خودکفایی کامل اداره کنند از چرخه مدیریت حذف شدند. شاه علاوه بر حذف نیروهای مردمی و مترقی، بهتدریج افرادی که در تاجبخشی به او کمک کرده بودند نظیر سرلشکر زاهدی، آیتالله کاشانی، دکتر بقایی، حسین مکی، دکتر منشیزاده و ارتشبد حجازی را کنار گذاشت.
جمهوری اسلامی و فساد: آنچه مسلّم است اینکه اگر قانون اساسی ثمره انقلاب و الهام از اصول انقلاب پیاده و اجرا میشد، فساد غیرممکن میشد. آنچه درباره آن صحبت میکنیم فساد ناشی از عدول از قانون اساسی است. برای نمونه در قانون اساسی، فعالیت احزاب و دستجات سیاسی به رسمیت شمرده شده، ولی موانعی وجود دارد که فعالیت آنها را فلج میکند. برای نمونه در جریان پیروزی انقلاب و پس از انقلاب، شعاری بر سر زبان مبارزان بود که «حزب فقط حزبالله/رهبر فقط روحالله». قاطبه مردم ایران رهبری مرحوم امام را در مبارزه علیه استبداد و استعمار پذیرفته بودند، ولی پذیرش این رهبری تناقضی با فعالیت داشتن احزاب و دستجات سیاسی نداشت و این مطلب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم تصریح شده بود. در گذر زمان این شعار به یکی از ارکان اعتقادی نهادهای امنیتی-نظامی تبدیل شد. هر جریانی که فعالیتش در قالب حزب یا دستجات بود از انگ و برچسب گروهک برخوردار میشد، چراکه حزب فقط حزبالله بود و بقیه احزاب تلویحاً باید منحل یا بیخاصیت میشدند تا نتوانند کار مثمرثمری انجام دهند.
###