اولیس جیمز جویس؛ بزرگداشت صدسالگی یک شاهکار ادبی
جویس این رمان را در عرض هفت سال و در سه شهر مختلف نوشت و داستان آن طی یک روز در دوبلین اتفاق میافتد.
پرسش: در بهار سال ۱۹۲۱، سیلویا بیچ ناشر و کتابفروش ساکن پاریس با هیجان به رمانی که در دست چاپ داشت میبالید. او این رمان را شاهکاری میدانست که در رده آثار کلاسیک ادبیات انگلیسی قرار خواهد گرفت.
او درباره رمان تحسینشده و پیچیده جیمز جویس گفت: "رمان اولیس کتابفروشی من را مشهور خواهد کرد."
جویس این رمان را در عرض هفت سال و در سه شهر مختلف نوشت و داستان آن طی یک روز در دوبلین اتفاق میافتد.
پیشبینی سیلویا بیچ درست از آب درآمد.
در ۲ فوریه سال ۱۹۲۲ سیلویا بیچ اولین چاپ رمان اولیس را همزمان با تولد ۴۰ سالگی جویس منتشر کرد.
این رمان که بخشهایی از آن فرم ادبی پیچیده و درهمتنیدهای دارد، ماجرای سه شخصیت اصلی را روایت میکند: استفان ددالوس، لئوپولد بلوم و همسرش مالی. این کتاب یکی از تأثیرگذارترین متنهای ادبی جهان است.
"مزخرف"
تی اس الیوت در سال ۱۹۲۳ معتقد بود اولیس "مهمترین روایت کنندهای است که زمان حال به خود دیده است."
اما مسیری که این کتاب تا انتشار طی کرد، مسیر همواری نبود. این رمان در ابتدا بحثوجدلهای زیادی به پا کرد و بسیاری در مجامع ادبی از آن متنفر بودند.
ویرجینیا وولف آن را "مزخرف" توصیف کرد.
وقتی مجله آمریکایی به نام لیتل ریویو در سال ۱۹۲۰ شروع به چاپ تدریجی رمان بهصورت پاورقی کرد، بعد از مدتی به دلیل مسائل اخلاقی به دادگاه خوانده شد. سردبیران مجله جریمه شدند و به آنها دستور داده شد بقیه رمان را چاپ نکنند. این رمان در بریتانیا هم سانسور شد.
اما سیلویا بیچ، صاحب انتشاراتی شکسپیر و شرکا در خیابان دوپویترن پاریس، مصمم بود رمان را بهصورت یک کتاب منتشر کند. او عاقبت تصمیمش را با سرمایه شخصی و با اتکا به آبونمان مشتریهایش عملی کرد.
او در یادداشتهایی که در آن دوره نوشته میگوید کار بهجایی رسید که باید هر سانتیمی که داشت را برای پرداخت هزینه چاپ کتاب کنار بگذارد.
پروفسور کری والش، مدیر انستیتوی مطالعات ایرلند در دانشگاه فوردهام نیویورک میگوید تصمیم بیچ برای انتشار این کتاب او را تبدیل به "قهرمان فرهنگی هنر آوانگارد کرد."
پروفسور والش به بیبیسی ایرلند شمالی گفت: "در فضای عمومی آن زمان چنین حس میشد که این رمان میتواند یکی از آثار شاخص مدرنیسم باشد. بیچ متوجه این احساس عمومی بود و میدانست با انتشار این کتاب جایگاه خاصی در تاریخ ادبیات پیدا خواهد کرد."
جویس و بیچ اولین بار در ۱۹۲۰ و کمی بعد از مهاجرت جویس به پاریس ملاقات کردند.
جویس تبعیدی خود خواسته بود و سالها بود ایرلند را ترک کرده بود. مدتی در تریست ایتالیا، زوریخ و حالا در پایتخت فرانسه زندگی میکرد.
به گفته پروفسور والش، بیچ اولین ملاقاتش با جویس را لحظهای مهم و تأثیرگذار دانسته بود.
"جویس در این دوره بسیار خسته بود. او برای تمام کردن اولیس بهسختی جنگیده بود، جنگ جهانی اول را سر گذرانده بود و جان سالم به دربرده بود و حالا احساس میکرد میتواند کمی ثبات و آرمش برای خود و خانوادهاش فراهم کند."
"بیچ بیشتر از یک ناشر بود. او بانکدار، حافظ منافع، مسئول امور اداری و دوست خانوادگی بود. رابطه آنها برای مدت طولانی بهخوبی پیش رفت."
پروفسور والش در کتاب نامههای سیلویا بیچ نشان میدهد به دنبال اختلافهایی که درباره حقوق نشر پیش آمد، رابطه جویس و بیچ به تلخی گرایید و عاقبت بیچ از حقوق نشر کتاب صرفنظر کرد.
در سال ۱۹۳۴ بعدازآنکه ممنوعیت انتشار کتاب در ایالاتمتحده ملغی شد، انتشارات رندوم هاوس رمان را منتشر کرد.
از این تاریخ بود که رمان فروش و خوانندگان بیشتری پیدا کرد. به قول پروفسور جان مک کورت استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه ماسراتا در ایتالیا، این تاریخ ۲۰ سال پیش از آن بود که کمکم نویسندگان مدعی سبک جویس پیدا شوند.
پروفسور مک کورت میگوید جویس بااینکه از استقبالی که از رمان اولیس شد راضی نبود بااینوجود بسیار سرسخت بود.
"او حاضر نبود برای ساده کردن کتاب برای پسند خوانندگان، حتی یک ویرگول را در متن جابهجا کند."
"او متوجه بود در مسیر شهرت قرارگرفته و هر قیمتی برای آن میپرداخت."
توصیههایی برای خواندن (یا تلاش برای خواندن) اولیس:
پروفسور جان مک کورت - دانشگاه ماسراتا، ایتالیا
- هیچکس تمام و کمال برای خواندن اولیس آماده نیست.
- اگر کمی دانش موسیقی داشته باشید، در خواندن کتاب بسیار کمکتان خواهد کرد.
- اگر کمی درباره ایرلند و تاریخ این کشور بدانید در فهم کتاب کمکتان خواهد کرد.
- زیاد سخت نگیرید و سعی نکنید کتاب را سریع بخوانید. آن را با صدای بلند بخوانید. اینطور برایتان زنده خواهد شد.
دن مالهال- سفیر ایرلند در ایالاتمتحده
- هر چه بیشتر در عمق رمان فرورفتهام بیشتر از آن لذت بردهام.
- اگر کسی دنبال کتاب سادهای برای خواندن باشد، این کتاب برایش مناسب نیست.
- کتاب سختی است اما ارزش زحمتش را دارد چون عمق گستردهای دارد.
- اگر متوجه شدید یکفصل آن خیلی برایتان سخت است، ناامید نشوید و ادامه بدهید.
- اینیک رمان پلیسی نیست که باید گرههای داستان را در سه فصل اول فهمیده باشید تا بتوانید فصل چهار را بخوانید.
دارینا گالگر- مدیر مرکز جیمز جویس، دوبلین
- نترسید. اول پرتره هنرمند در جوانی را بخوانید. این کتاب به شناختن شخصیتها کمک میکند.
پروفسور کری والش- مدیر مرکز مطالعات ایرلند، دانشگاه فوردهام، نیویورک
- یک گروه کتابخوانی تشکیل بدهید. این کتاب وقتی آن را همراه دیگران میخوانید زنده میشود.
- بخوانید و هر بار روی یک بخش کوچک تمرکز کنید. آهسته پیش بروید.
بااینکه اولیس در ایالاتمتحده و بریتانیا ممنوع بود، هیچوقت رسماً در سرزمین مادری جویس، ایرلند ممنوع نبود.
به نظر پروفسور مک کورت مسئولان ایرلندی معتقد بودند خوانندگان این کتاب آنقدر کم هستند که دلیلی برای ممنوع کردن آن نیست.
آقای مک کورت میگوید: "جویس مانند خارجی بود که از بیرون به ایرلند نگاه میکرد."
"اگر بخواهیم واکنش به کتاب در ایرلند را بررسی کنیم باید بگوییم که با تلخی و سردی با آن برخورد شد. اینکه جویس از خارج ایرلند به خود جرات داده بود ازآنچه در سال ۱۹۲۲ در کشور اتفاق افتاده بود، ملیگرایی و نقصانهایی که درونگرایی حکومت جدید ایجاد کرده بود و سیطره کلیسای کاتولیک انتقاد کند، خشم بسیاری را برانگیخت."
"حاشیه امن دور بودن"
جویس رابطه بسیار پیچیدهای با سرزمین مادریاش داشت و این مسئله امری دوطرفه بود.
جویس در ۱۹۰۴ در اوایل بیستسالگی ایرلند را ترک کرد. او چهار بار برای دیدار مجدد بازگشت اما بعد از ۱۹۱۲ دیگر به ایرلند بازنگشت.
بااینوجود داستان تمام آثارش در ایرلند اتفاق میافتند و شهر دوبلین مانند شخصی ثابت در آنها حضور دارد.
به نظر پروفسور مک کورت جویس میخواست ایرلند را با تغییر دادن نگاه مردم ایرلند به خودشان، تغییر دهد.
"او از درون بهشدت به ایرلند متصل بود. میدانست کتابهایش حامیان زیادی در ایرلند برایش نخواهند ساخت بااینهمه میدانست اگر در ایرلند مانده بود نمیتوانست آنچه میخواست را انجام بدهد. او میدانست درست مانند آنچه در کتاب بیداری فینگان ها به آن اشارهکرده بود، از "حاشیه امن دور بودن" کارش را انجام دهد."
پروفسور مک کورت میگوید "با اینحال عدهای هم در داخل ایرلند به اهمیت جویس واقف بودند."
یکی از آنها دزموند فیتزجرالد یکی از وزرای دولت ایرلند بود که با جویس در پاریس تماس گرفت و پیشنهاد داد برای جایزه نوبل ادبیات نامزد شود.
درمجموع دشمنی با جویس در تمام طول زندگی و تا زمان مرگش در ۱۹۴۱ در زوریخ ادامه داشت. این دشمنی در حدی بود که در مراسم تشییعجنازه او هیچ نماینده رسمی از ایرلند حضور نداشت.
موجی از طرفداران
مدت زیادی طول کشید تا نگاه عمومی به جویس تغییر پیدا کند.
اولین روز بلوم، مراسمی به نام لئوپولد بلوم (یکی از شخصیتهای کتاب) و به یاد روزی که او در رمان اولیس در دوبلین بهجاهای مختلف میرود، در ۱۶ ژوئن ۱۹۵۴ برگزار شد. (داستان اولیس در ۱۶ ژوئن ۱۹۰۴ اتفاق میافتد.)
در آن روز، هواداران جویس ازجمله فلن اوبرایان نویسنده و پاتریک کاوانا به مکانهای مختلفی که در کتاب به آنها اشارهشده سر زدند.
موزه جیمز جویس در سال ۱۹۶۲ توسط بیچ و در برج مارتلو، در حومه جنوبی دوبلین به نام سندی کوو تأسیس شد.
در سال ۱۹۸۲ برای صدسالگی جویس مراسم مختلفی در سطح ایرلند برگزار شد.
در گزارش نیویورکتایمز از مراسم این روزبه این مسئله اشاره شد که دیدگاه عمومی درباره جویس تغییر کرده است.
در عنوان این گزارش آمده بود: "در ۱۰۰ سالگی جویس، دوبلین به نویسندهای که سالها تحقیر کرده بود، ادای احترام میکند."
و امسال در صدسالگی انتشار اولیس، جیمز جویس هم در ایرلند و هم در جهان ستایش میشود.
رمان اولیس جایگاه فرهنگی خاصی پیداکرده است و باوجود شهرت به پیچیدگی و سخت بودن خواندنش، طرفداران پر و پا قرصی دارد.
طرفداران کتاب هرسال در روز بلوم لباسهای دوران ادوارد را به تن میکنند و دوبلین صحنه این مراسم مجلل میشود.
در این روز عاشقان کتاب اولیس به محلهای مختلفی در شهر که بخشهایی از داستان در آنها اتفاق میافتند میروند و با این زیارت به کتاب ادای دین میکنند. آنها در همخوانی و اجراهای مختلف از متن کتاب شرکت میکنند.
دان مالهال، سفیر ایرلند در ایالاتمتحده سالها در معرفی فرهنگ و نویسندگان مشهور ایرلندی در خارج از این کشور فعال است.
او بعد از دیدار از موزه روزنباخ در فیلادلفیا که نسخه اصلی اولیس در آن نگهداری میشود، بهشدت تحت تأثیر قرار گرفت و چندین مطلب درباره اولیس در وبلاگ وزارت امور خارجه ایرلند نوشت.
این موزه هرسال - بهجز در دوران همهگیری ویروس کرونا- یک روز کامل را به خواندن عمومی کتاب اولیس اختصاص میدهد.
آقای مولهال که در ضمن کتاب "اولیس: سفر اودیسه وار یک خواننده" را هم نوشته است میگوید: "در این روز مخصوص حدود هزار نفر از مردم شهر فیلادلفیا به موزه میآیند تا به خواندن اولیس و ترانههایی از کتاب گوش دهند. این مراسم من را به فکر وا داشت که ما هم باید بزرگداشتهای بیشتری داشته باشیم."
لبه گزنده
پروفسور مک کورت معتقد است همزمان با این تغییر نگاه عمومی، بهتدریج جویس تبدیل به کالای مصرفی شده است و با این "مصرفی شدن بخشهای بسیار مهمی ازآنچه از جنبههای منفی ایرلند نوشته است زیر این رنگ و لعاب مصرفی گمشده است."
"من هیچ مشکلی بااینکه مردم لباسهای دوران اولیس را بپوشند و جشن بگیرند ندارم اما بیایید جویس را تبدیل به نویسندهای بیبو و خاصیت نکنیم." پروفسور مک کورت کتابی به نام مصرف کردن جویس: ۱۰۰ سالگی اولیس در ایرلند نوشته است که بهزودی منتشر میشود.
"کتاب او گزندگی خاص خودش را دارد. باید بتوانیم حد تعادل را پیدا کنیم. کتاب او نباید صرفاً بهانهای برای نوستالژی برای دوبلینی جادویی درگذشته باشد که همه در لباسهای دوران ادوارد در آن میآمدند و میرفتند و خوش میگذراندند."
"جویس در کتابش دوبلین بسیار متفاوتی به تصویر میکشد. دوبلینی بسیار فقیر و بسیار در خود فرورفته."
به نظر عدهای از کارشناسان، ایرلند بهتازگی دارد یاد میگیرد چطور میراث این گذشته را درک کند و با آن کنار بیاید.
دارینا گالاگر مدیر موزه جیمز جویس دوبلین میگوید: "کتاب اولیس تا مدتها چندان موردتوجه عموم خوانندگان نبود و بیشتر در حوزه دانشگاهی ومورد توجه افراد خاص و نخبه بود. اولیس در زمره آثار شناختهشده کلاسیک نبود. ما شخصیتهای رمان را نمیشناختیم. در سالهای اخیر است که داریم بیشتر با آنها آشنا میشویم، دنیای کتاب را کشف میکنیم و ردی از گذشته که در آن است را پیدا میکنیم و این بهنوعی واقعاً فوقالعاده است."
###