در ایران هر روز کربلای ۴ است!
حسین وفاپور*
ای کاش مدیریت کلان کشور، یک بار برای همیشه از این مدل مدیریت کربلای چهاری خارج شود و با استفاده از تمام پتانسیل نخبگان این کشور و با بهرهگیری از تجربه بشری در تمام دنیا، مسیر واقعبینانهتر و صحیحتری برای توسعه همهجانبه کشور انتخاب کند.
پرسش: هر سال با فرارسیدن ایام سالگرد عملیات خونبار کربلای ۴ مجموعهای از تحلیلهای متنوع و گاه متضاد به همراه خاطرات غمبار از طرف بازماندگان این عملیات در فضای مجازی ارائه میشود و جامعه را متأثر میسازد. حساسیت نسبت به عملیات کربلای ۴ از زمانی بیشتر شد که پیکر تعدادی از غواصان با دستهای بسته پیدا شد و خاطرات غمانگیز بازماندگان آن عملیات دست به دست شد و به دنبال آن سیلی از انتقادات تند به مدیریت جنگ و برخی از عملیاتهای ناموفق آن مطرح شد.
به نظر میرسد اگر تجربه اواخر جنگ از ابتدا در اختیار مدیران جنگ بود و یا از کارکشتگان آن زمان ارتش در جنگ بیشتر استفاده میشد، بسیاری از این اتفاقات خونبار رخ نمیداد و مملکت شاهد این وقایع تلخ نبود.
در دی ماه سال ۱۳۶۶ بنده نوجوانی کم سن در لشگر امام حسین(ع) بودم. قرار بود چندین گردان از لشگر پس از چند ماه مانور و آموزش سخت و نفسگیر در هورهای خوزستان، به همراه چندین لشگر دیگر، از فاو به سمت امالقصر در عملیاتی شرکت کنیم. عملیات قرار بود شب ۲۰ دی ماه برگزار شود و نیروی بسیار زیادی در خط فاو آماده عملیات بودند. ناگاه در نیمه آن شب، خط عراق شروع به آتش تهیه کرد و آسمان خط مقدم با رگبارهای رسام نورباران شد و خط عراق عملا اعلام کرد که آماده مقابله شدید با عملیات ایران است. با تصمیم فرماندهان جنگ، آن عملیات منتفی شد و از آنجا که بیم بمباران شیمیایی نیز میرفت، نیروهای مستقر در خط به سرعت از منطقه تخلیه شدند.
در آن زمان همه فرماندهان لشگر در صحیح بودن آن تصمیم اتفاق نظر داشتند و با تصمیمی درست جلوی فاجعهای دیگر گرفته شد. برادر بزرگم که در آن زمان فرمانده گروهان بود، به طنز علملیات را «عملیات خوب شد که نشد» نام نهاده بود. شاید اگر همان تجربه در سالهای قبل نیز حاکم بود، در مورد بسیاری از عملیاتها نیز تصمیم بهتری اتخاذ میشد.
در اینجا هرگز به دنبال کم ارزش کردن ایثار و مقاومت دلاوران ۸ سال مقاومت افتخار آمیز دفاع مقدس نیستم، بلکه بیشتر به شیوه مدیریت کشور نظر دارم که هر روز مردم را با بلایی بزرگتر از عملیات کربلای ۴ مواجه میسازد.
قصدم از بیان این خاطره، یادآوری این نکته است که اگر مسئولین محترم جنگ و کل نظام از تجربه بیشتری برخوردار بودند و یا از تجربه گذشتگان بهتر استفاده میکردند، بسیاری از امور مملکت بهتر از این مدیریت میشد.
متأسفانه ما اکنون نیز در ایران هر روز با کربلای ۴ جدیدی در حوزه اقتصاد و سیاست روبرو هستیم. شیوه مدیریت سیاسی و اقتصادی هر روزه این مملکت همواره همانند کربلای ۴ است. بیبرنامگی، بیهدفی، ندیدن ابعاد مختلف مسأله و هزاران مورد دیگر، کشور ما را هر روز گرفتار بلاهایی همچون کربلای ۴ کرده است چرا که هنوز هم، همان سیاست و همان افراد با همان نگاههای غیراستراتژیک کشور را مدیریت میکنند.
در مورد سیاست بینالملل نیز همین قاعده حاکم است و متأسفانه مدیران فعلی نظام هیچ استفادهای از تجربه گذشتگان نمیکنند که نمونه آن را در ماجرای مذاکرات ایران با قدرتهای جهانی شاهد هستیم و متأسفانه پس از طرح ادعاهای گزاف در ماههای گذشته و اتلاف وقت و انرژی بسیار از کشور، سرانجام مذاکره کنندگان عینا به همان راهی رفتند که مسئولان دولت قبلی رفته بودند و چه بسا اگر از تجربه بزرگان بهتر استفاده میشد، خسارات وارده بر ایران کمتر از این بود.
نداشتن استراتژی بلند مدت، ندیدن مشکلات و موانع در مسیر و ادعاهای گزاف و بدون مبنا، در هر موضوعی ما را گرفتار کربلاهای ۴ جدید میکند.
تلفات این کربلاهای ۴ هر روزه نیز بسیار است؛ سفرههایی که هر روز خالی و خالیتر میشود، زندگیهایی که متلاشی میشود، بنگاههایی که ورشکست میشوند و شغلهایی که از دست میرود، همه و همه از تلفات این کربلاهای ۴ است.
ای کاش مدیریت کلان کشور، یک بار برای همیشه از این مدل مدیریت کربلای چهاری خارج شود و با استفاده از تمام پتانسیل نخبگان این کشور و با بهرهگیری از تجربه بشری در تمام دنیا، مسیر واقعبینانهتر و صحیحتری برای توسعه همهجانبه کشور انتخاب کند.
* عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها
###