در رسانههای آمریکا؛ آیا یورش حامیان ترامپ به کنگره کودتای نافرجام بود؟
فکر میکنم بتوانیم آن را آغاز یک جنگ داخلی نظیر آنچه در سالهای ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ روی داد فرض کنیم که در قالبی دیگر به وقوع میپیوندد.
پرسش: مجلس نمایندگان آمریکا با تصویب طرح استیضاح دونالد ترامپ، او را به تنها رئیسجمهوری تاریخ این کشور بدل کرد که دو بار استیضاح شده است. استیضاحی که طرح آن نیازی به تحقیقات مفصل و مطول نداشت چرا که تک تک نمایندگان کنگره در روز ۶ ژانویه(17 دی) شخصا علت آن را لمس کردند؛ یورش خونین به کنگره که بسیاری آن را نتیجه مستقیم اظهارات آقای ترامپ میدانند و برخی حتی فراتر از اتهام "تشویش و ترغیب به حمله مسلحانه علیه حکومت" رفته و آنچه چهارشنبه گذشته روی داد را یک "کودتای نافرجام" میخوانند.
'بله این یک کودتا بود!'
فیونا هیل، از مقامهای سابق کمیته امنیت ملی کاخسفید که در سال ۲۰۱۷ به دعوت دونالد ترامپ به دولت او پیوست و در سال ۲۰۱۹ استعفاء داد و سپس در جریان استیضاح اول آقای ترامپ (ماجرای اوکراین) علیه رئیسجمهوری در کنگره شهادت داد، در یادداشتی که برای مجله پولتیکو نوشته استدلال کرده آنچه روز ششم ژانویه در پایتخت آمریکا "تلاشی آشکار برای کودتا" بود اما نافرجام ماند.
"مخالفان به کارگیری واژه کودتا میگویند کودتا معمولا ناگهانی و همراه با اقدامی خشن برای کسب قدرت و در سایه برنامهریزی مخفیانه و مداخله نظامیان صورت میگیرد. در حالی که اینجا ترامپ به دنبال ماندن در قدرت (نه به دست آوردن آن) بود و اعمال او هم در یک پروسه زمانی آهسته و طی چندین ماه شکل گرفت... اما این به آن معنا نیست که آنچه روی داد یک تلاش برای کودتا نبود. ترامپ نیت خود را - به جای مخفیانه و دور از چشم نگهداشتن- آشکار و در جلوی چشم همگان بروز داد. او اقدامات خود را آن قدر علنی انجام داد که برای مردم نرمال به نظر رسید. من ۳۰ سال است که شغلم مطالعه رژیمهای اقتدارگرا است و به همین علت نشانههای کودتا به چشمم آشناست."
فیونا هیل که پیش از انتصاب به عنوان مدیر دایره روسیه و اروپای شرقی کمیته امنیت ملی کاخسفید، سالها در سازمان اطلاعات ملی (اناسای) آمریکا کار کرده در ادامه این یادداشت تلاش کرده با برشمردن معیارهای طبقهبندی در تعریق کودتا، بحث خود درباره وقایع ششم ژانویه را پیش ببرد.
"از نظر واژگان تخصصی، آنچه روی داد یک خود-کودتا (Self-Coup) نامیده میشود و ترامپ نخستین رهبری نیست که از آن استفاده میکند. چارلز لوئیس بناپارت (برادرزاده ناپلئون بناپارت) هم در ۱۸۵۱ تلاش کرد که خود را فراتر از مدت زمان قانونی در قدرت نگه دارد. او با امپراتور خواندن خود - ناپلئون سوم - قصد ماندن بر اریکه قدرت را داشت. نمونه اخیر هم نیکلاس مادورو در ونزوئلا است که در سال ۲۰۱۷ و پس از شکست در انتخابات با یک خود-کودتا در قدرت مانده است."
خانم هیل برای دستهبندی دلایل خود در کودتا نامیدن حمله ششم ژانویه به تعریف کلاسیک کودتا در متون سیاسی و تاریخی پرداخته و فهرست مواد لازم برای یک کودتا استاندارد را چنین برشمرده:
- برای به به دست گرفتن قدرت شما نیاز به کنترل ارتش و واحدهای شبهنظامی دارید
- به ارتباطات و مراکز اطلاعرسانی نیاز دارد
- به همراهی سیستم قضایی
- همسویی نهادهای حکومتی و قانونگذاری
- و در نهایت به بسیج نیروهای مردمی نیاز دارید
این مقام سابق امنیتی و روابط بینالملل در پولتیکو نوشته هنگامی که در تابستان سال گذشته دونالد ترامپ در حالی که وزیردفاع، وزیر دادگستری و رئیس ستاد مشترک ارتش همراهیاش میکردند دستور به پاکسازی خشن معترضان جنبش "جان سیاهان ارزش دارد" داد و پلیس و گارد ملی با خشونت چشمگیر معترضان را از محوطه پارک نزدیک کاخسفید متفرق کردند تا آقای ترامپ در حالی که نظامیان و وزرا او را احاطه کرده بودند برای گرفتن عکس مقابل یک کلیسای تاریخی برود، در حقیقت او در حال سبک و سنگین کردن میزان "وفاداری و گوش به فرمان" بودن ارتش بود.
"ترامپ میخواست ببیند که آیا میتواند ارتش و پنتاگون را تبدیل به 'گارد شاهنشاهی' خود بکند. البته انتقادها و مخالفتهای گسترده بعد از آن رویداد چه از سوی وزیر دفاع - مارک اسپر - و چه سایرین مقاومت نهادهای نظامی در برابر کشیده شدن به دنیای سیاست را نشان داد اما این نگرانی همچنان ادامه یافت و به جایی رسید که تنها چند روز قبل از حمله روز ششم ژانویه، (در اقدامی بیسابقه) هر ۱۰ وزیر دفاع سابق در قید حیات آمریکا با انتشار نامهای سرگشاده به مقامهای نظامی و سربازان هشدار دادند که خود را از منازعات انتخاباتی و سیاسی دور نگه دارند و متوجه سوگندی که برای حفظ قانون اساسی یاد کردهاند باشند".
اشاره خانم هیل به نامه ۱۰ وزیر دفاع سابق آمریکا آمریکا در روز سوم ژانویه است که طی آن همه وزرای دفاع در قید حیات آمریکا تاکید کرده بودند که ارتش باید از دخالت در سیاست پرهیز کند. این نامه را که روزنامه واشنگتن پست منتشر کرد بسیاری به بالاترین سطح هشدار نسبت به نیت احتمالی دونالد ترامپ برای استفاده از ارتش برای ماندن در قدرت تعبیر کردند.
چاک هیگل، یکی از وزرای دفاع امضاء کننده این نامه که جمهوریخواه و هم حزبی دونالد ترامپ است، هفته گذشته در گفتگو با پادکست رادیویی "ان پوینت" - که اتفاقا در روز یورش به کنگره هم پخش شد، تاکید کرده بود که با توجه به رد همه ادعاهای تقلب انتخاباتی در دادگاههای آمریکا (از جمله دیوان عالی) نیروهای نظامی باید مراقب احتمال تلاش برای استفاده از ارتش در تغییر نتایج انتخابات باشند.
این نامه همسو با اظهارات ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا بود که پس از برکناری مارک اسپر، وزیر دفاع و انتصاب کریستوفر میلر به عنوان جانشین او از سوی آقای ترامپ، در نخستین جلسه معارفه سرپرست موقت پنتاگون گفته بود "نظامیان به قانون اساسی سوگند خوردهاند و به آن وفادارند نه به رئیس جمهور یا شاه یا هر شخص دیگری".
خانم هیل در بخش دیگری از یادداشت خود نامه ۱۰ وزیر دفاع و اظهارات فرماندهانی چون مارک میلی یا وزیر دفاع مستعفی، مارک اسپر را یکی از دلایل اصلی ناکام ماندن آنچه "کودتای ششم ژانویه" خوانده دانسته است.
او در ادامه به دیگر شاخصهای شناسایی و تعریف کودتا پرداخته و نوشته:
- "ارتباطات. در قدیم کودتاچیان به دنبال اشغال اداره پست و تلگراف، برج مخابرات و تلویزیون و رادیو میرفتند. ترامپ پیش از انتخابات رئیس اداره پست را تغییر داد و یکی از وفاداران خود را آنجا نصب کرد (که برخی آن را با هدف اخلال در روند ارسال آرای پستی دانستند). رادیو و تلویزیونهای جریان اصلی را اشغال نکرد اما با متهم کردن مداوم آنها به "دشمنی با مردم" تلاش کرد حامیانش را علیه آنها بشوراند و آنها را به سوی رسانههای موافق خود چون فاکس نیوز سوق دهد. در حقیقت توییتر برج مخابراتی و بلندگوی بزرگ آقای ترامپ بود که با ۸۸ میلیون فالور (بدون نیاز به پاسخگو بودن به سوالات حقیقتیاب و واقعیتسنجی رسانهها) میتوانست هوادارانش را با توییتهایش ترغیب و بسیج کند. او از رسانههای موافق و شبکههای اجتماعی برای (پروپاگانادا) تغذیه و تقویت دیدگاههای خود و متقاعد کردن هوادارنش و وجاهت دادن به اعمالش و در نهایت بسیج هوادارنش استفاده کرد."
نویسنده یادداشت مجله پولتیکو در ادامه، مسدود کردن حسابهای توییتر، فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی آقای ترامپ را اگر چه "خیلی دیر" اما اقدامی در برابر تلاش او برای تغییر نتایج انتخابات دانسته و از آن به عنوان یکی دیگر از دلایل ناکام ماندن "کودتا" دانسته است.
در کنار دلایل برشمرده شده از سوی خانم هیل شاید بتوان در تصویری بزرگتر، آزادی بیمانند مطبوعات و رسانهها در آمریکا را هم یکی دیگر از ابزارهای پیشگیرانه انحصارطلبی در این کشور دانست. پخش زنده تصاویر یورش به کنگره از دهها شبکه تلویزیونی و اجتماعی، حضور و همراه شدن صدها خبرنگار داخلی و خارجی با مهاجمان در هنگام حمله و ارایه تصاویر لحظه به لحظه از داخل و خارج ساختمان کنگره، به نوعی همه مردم آمریکا و جهان را بلاواسطه در معرض رویدادی قرار داد که مشابه آن در کشورهای اقتدارگرا و نظامهای دیکتاتوری با قطع اینترنت و یا سانسور شبکههای تلویزیونی و دیگر رسانهها هرگز قابل تصور نیست. در چنین کشورهایی عملا با کنترل مجاری اطلاعرسانی، فرصت دستکاری در روایت وقایع به دست صاحبان قدرت میافتد.
- "نظام قضایی. ترامپ با کمک جمهوریخواهان در کنگره توانست کرسیهای قضاوت را به کسانی بسپرد که خود آنها را "قضات من" مینامد. او توانست با موفقیت ۳ قاضی به دیوان عالی بفرستد به امید اینکه اگر نتایج انتخابات به این دیوان کشید "قضات او" به نفعش رای دهند. رجب طیب اردوغان هم در جریان انتخابات سال ۲۰۱۵ همین کار را کرد. او با انتصاب قضات وفادار به خود راه را برای انتخاب مجدد خود و صدور احکام شدید علیه مخالفانش هموار کرد. ترامپ هم بارها شعار "زندانیشان کنید" علیه مخالفان خود سر داده است."
خانم هیل طرح بیش از ۸۰ شکایت انتخاباتی در دادگاهها و شکست همه آنها -حتی در دیوان عالی کشور که سه قاضی از ۹ قاضی آن منصوبان دونالد ترامپ هستند - را نشانی از متعهد ماندن قضات و مقامات حکومتی به سوگند و تعهدات قانونی برابر قانون اساسی دانسته و آن را دلیل دیگری بر نافرجامی اصطلاح خود یعنی "کودتای ششم ژانویه" دانسته است.
او در ادامه به دو شاخص دیگر تعریف کودتا پرداخته یعنی همراه کردن نهادهای حکومتی و قانونگذاران و با این استدلال که دونالد ترامپ در حرکتی آهسته اما مداوم به دنبال تحکیم پایههای قدرت خود بوده به وقایع چهار سال گذشته اشاره کرده و آورده:
- "نهادهای حکومتی. مانند ترکیه، ترامپ شروع به پاکسازی کابینه خود از وزرایی کرد که در برابرش مقاومت میکردند. او با انتصاب وزرا و مدیران موقت که نیاز به تایید سنا نداشتند، کنگره را دور زد و پستهای بسیار مهمی را همچون وزیر امنیت داخلی و مدیر سازمان ملی اطلاعات و سرپرست پنتاگون را منصوب کرد. او موضع خود را آشکار کرد که وفاداری به شخص او مهمترین عامل در انتخاب نامزدهای کابینه است. او مارک اسپر را به محض اعلام نتایج انتخابات برکنار کرد. ویلیام بار، دادستان کل را به سمت استعفاء سوق داد چرا که به او فهماند چون در ادعای تقلب گسترده انتخاباتی همراهش نشده به زودی اخراج خواهد شد. او آشکارا کسانی را در اطراف خود گماشت که در ژانویه ۲۰۲۱ کاملا به او وفادار بمانند و احتمالا به او در تلاش برای ماندن در قدرت کمک کنند".
در حقیقت، بنابر گزارش رسانههای آمریکا یکی از حوزههای تحقیق درباره چگونگی شکلگیری یورش به کنگره و نقش احتمالی آقای ترامپ در ترغیب و تشویق آن، بررسی چرایی انتصاب وزیر موقت دفاع و دستیاران ارشد او طی دو ماه گذشته است و این که آیا این افراد در به تاخیر انداختن درخواست اعزام نیروهای گارد ملی برای عقب راندن مهاجمان در روز ششم ژانویه موثر بودهاند یا خیر.
- "قانونگذاران. در آخر هم، ترامپ بارها مدعی مالکیت حزب جمهوریخواه شده است. او با استناد به ۷۴ میلیون رایی که در روز سوم نوامبر کسب کرد مدعی است او اکنون تنها و تنها رهبر هدایتگر حزب جمهوریخواه است. همین موضوع باعث شد که حتی پس از یورش مهاجمان به ساختمان کنگره و اخلال در فرآیند تایید نتایج انتخابات، ۱۴۷ نماینده جمهوریخواه همچنان به پشتیبانی از آقای ترامپ علیه نتایج انتخابات اعتراض کنند و در مجلس سنا هم کسانی چون تد کروز و جاش هالی و ۶ سناتور دیگر که با هدف جذب هواداران آقای ترامپ همراه او شدهاند، به نتایج انتخاباتی که از سوی همه نهادهای قانونی تایید شده بود اعتراض کنند. در حقیقت کنترل دونالد ترامپ بر نهاد قانونگذاری خیلی هم دور از دسترس نبود."
در پایان این یادداشت خانم هیل با تاکید بر ادله خود یک بار دیگر مدعی شده که آنچه روز ششم ژانویه در پایتخت آمریکا روی داد یک "کودتای نافرجام" بوده که آقای ترامپ در چهار سال گذشته "آهسته اما پیوسته در تدارک آن" بوده و او توانست همه نیات و اقدامات خود را "با در روز روشن عیان کردن" از "نظرها پنهان" نگه دارد.
"خبر خوب برای آمریکا این است که خود-کودتای ترامپ نافرجام ماند. اما خبر بد این است که هنوز میلیونها حامی او واقعا به اظهارات نادرست او باور دارند. در حقیقت این دروغ بزرگ که او برنده انتخابات شده همچنان مورد قبول میلیونها نفر است؛ از جمله صدها نماینده و سناتور جمهوریخواه در کنگره که علیه نتایج انتخابات اقدام کردند. میلیونها نفر همچنان حامی شخص ترامپ هستند و نه لزوما حزب جمهوریخواه... ترامپ در تلاش برای کودتا موفق نشد اما اعمال او کشور را در آستانه جنگ داخلی قرار داد. او نتوانست نتیجه انتخابات را عوض کند اما توانست آن طور که میخواست، روند صلحآمیز انتقال قدرت را مختل کرد."
آیا 'طالبان آمریکایی' در حال تولد است؟
مگنا چاکاربارتی، مجری پادکست ان پوینت که بخشی از تولیدات شبکه ملی رادیوهای آمریکا (انپیآر) است روز چهارشنبه ۱۳ ژانویه از تحلیلگران متعدد این سوال را پرسید که آیا با توجه به واقعه ششم ژانویه و ادامه برنامهریزی گروههای شبهنظامی برای حمله به پایتخت و دیگر مراکز دولتی در ایالتها، آمریکا شاهد تولد یک جریان پیکارجویی نظیر آنچه طالبان در افغانستان شکل دادهاند است؟
او این سوال را ابتدا از سرهنگ بازنشسته لورنس ویلکرسن، رئیس دفتر کالین پاول در زمان حضور او به عنوان وزیر خارجه در دولت جورج دبلیو بوش، میپرسد.
سرهنگ ویلکرسن: "مطمئن نیستم که بتوان اصطلاح پیکارجویی را در اینجا به کار برد چرا که برای من این اصطلاح معانی نظامی خاصی دارد اما فکر میکنم بتوانیم آن را آغاز یک جنگ داخلی نظیر آنچه در سالهای ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ روی داد فرض کنیم که در قالبی دیگر به وقوع میپیوندد. در حقیقت من در دو سال گذشته عضو کارگروه ملی ویژه بحرانهای انتخاباتی بودهام و آنجا ما بارها درباره سناریوهای محتمل پس از انتخابات سوم نوامبر کار کردیم و شبیه آنچه روز چهارشنبه روی داد را در سناریوهایی مشابهسازی شاهد بودیم. بنابراین برای من وقوع آن هرگز باعث شگفتی نشد... من اگر بخواهم آنچه روی داد را ارزیابی کنم از عبارات مدیر بنیاد فورد (دارن واکر) کمک میگیرم که در واکنش به یورش ۶ ژانویه به کنگره گفته 'بزرگترین تهدید علیه دموکراسی در آمریکا تفکر برتری نژاد سفید است و بزرگترین تهدید برای حامیان برتری نژادسفید، دموکراسی است'."
میهمان دیگر این پادکست فرانک فیگلیوزی، دستیار رئیس افبیآی در امور ضدتروریستی در سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ است که به مدت ۲۵ سال هم مامور ویژه نهادهای اطلاعاتی آمریکا بوده است. او در طبقهبندی این یورش به کنگره میگوید: "من متعقدم که ما شاهد هر دو بودیم؛ یعنی هم شورش و هم پیکارجویی مسلحانه. در حقیقت آنچه -چهارشنبه گذشته- در کنگره روی داد بنابر تعریف شورش بود چرا که هدفش حکومت و قدرت بود و نه لزوما یک شخص و مقام، اما این شورش نشانهای است از آغاز یک حرکت پیکارجویانه که در حال تکثر و شکل گرفتن است. در روزها و هفتههای آینده به احتمال زیاد ما شاهد پدیدار شدن یک جنبش پیکارجویی دائمی و بومی در آمریکا خواهیم بود".
کارشناسانی که در این پادکست با خانم چاکاربارتی گفتگو کردند همگی متفقالقول بودند که حذف کاربران حامی رویکردهای راست افراطی از رسانههای اجتماعی چون توییتر، فیسبوک و غیره و همچنین سرکوب آنها از سوی نهادهای امنیتی و انتظامی به زیرزمینی و افراطیشدن تحرکات این گروهها خواهد انجامید و از نطر آنها اصلا گزافه نیست اگر متصور شد یک تیموتی مکوی دیگر در حال تولد است.
توضیح: تیموتی مکوی یک جوان متولد ایالت نیویورک بود که در سال ۱۹۹۵ با بمبگذاری در یک ساختمان دولتی در اوکلاهاما سیتی، ۱۶۸ نفر را کشت و ۶۸۰ نفر دیگر را مجروح کرد. بمبگذاری اوکلاهاما تا پیش از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، بزرگترین حمله تروریستی شکل گرفته در داخل خاک آمریکا بود و همچنان بزرگترین واقعه تروریسم داخلی در این کشور محسوب میشود. تیموتی مک وی که در سال ۲۰۰۱ اعدام شد علت این بمبگذاری را نبرد با دولت فدرال دانسته بود و امیدوار بود این بمبگذاری جرقه یک قیام داخلی علیه دولت آمریکا را رقم بزند.
سومین میهمان پادکست ان پوینت (On Point) دیوید کیلکالن، استراتژیست و کارشناس مبارزه با پیکارجویی است که سابقه دستیاری کاندولیزا رایس، مشاور امنیت ملی باراک اوباما را هم دارد. کیلکالن در جمعبندی خود هشدار میدهد که باید آنچه در روز ششم ژانویه در کنگره آمریکا روی داد را به دقت نامگذاری و طبقهبندی کرد چرا که ارزیابی و برچسب زدن بر آن میتواند مبنای سیاستهای مقابله با آن قرار گیرد و چنانچه این ارزیابی از بنیان اشتباه باشد نه تنها به پیشگیری و مقابله موثر با این پدیده کمک نخواهد کرد بلکه به وخامت آن دامن خواهد زد.
"به باور من این خیلی مهم است چرا که اگر ما تصور کنیم که آنچه روی داده پیکارجویی بوده، آن وقت اقدامات ضدپیکارجویی را پیش خواهیم گرفت و این ممکن است یک اشتباه بسیار جدی در این مرحله باشد و منجر به تورم و انبساط قضیه شود. من معتقدم که باید این یورش را در مرحله پیش-پیکارجویی قرار داد. ما احتمالا هم اکنون در پنجره زمانی بین چند هفته تا چند ماه میان پیش-پیکارجویی و ظهور کامل پیکارجویی هستیم و تنها همین زمان را هم برای مقابله با آن فرصت داریم."
###