ترامپ عاقل، ترامپ دیوانه
*عبدالله شهبازی
به این ترتیب، ترامپ توانست با استفاده از بحران اشغال ساختمان کنگره (کپیتول) در کوران مذاکرات فشرده ساعات پایانی چهارشنبه و ساعات اولیه پنجشنبه با سران دو حزب و مقامات قضایی و مهمتر از همه جو بایدن، رئیسجمهور منتخب، امتیازاتی را که میخواست بگیرد.
پرسش:اجلاس مشترک کنگره (مجلس نمایندگان و سنا) تا ساعات اولیه صبح پنجشنبه، ۷ ژانویه ۲۰۲۱/ ۱۸ دی ۱۳۹۹، به وقت شرق آمریکا، ادامه یافت و در حوالی ساعت ۳:۴۵ صبح پنجشنبه صحت آراء الکتورال آقای جوزف بایدن و خانم کاملا هریس بعنوان رئیس جمهور و معاون رئیسجمهور بعدی آمریکا تأیید شد. سپس، در ساعت ۳:۵۰ صبح، ترامپ با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که روال عادی انتقال قدرت به دولت بعدی در ٢٠ ژانویه انجام خواهد شد.
به گمان من، حوادث عجیب ۶ ژانویه تا سحرگاه ۷ ژانویه، اشغال کنگره و پس از آن، نه ناشی از دیوانگی بلکه طرح حساب شده ترامپ و حلقه اصلی حامیان و نزدیکانش بود با اهداف معین. اگر این فرضیه درست باشد در آینده جزئیات آن در خاطرات یا مصاحبههای دستاندرکاران و مطلعین آشکار خواهد شد.
ترامپ خواست نشان دهد که تنها هوچی و توئیترباز بزرگی نیست بلکه قابلیت آن را دارد که به اقدامات بکلی نامتعارف و قمارگونه و بسیار خطرناک دست زند با پیامدهای مخرب بسیار سنگین. او خواست نشان دهد که میتواند، با استفاده از اختیارات عظیم رئیسجمهور و برخورداری از آراء قریب به نیمی از امریکائیان و پایگاه اجتماعی مهاجمی که در اختیار دارد، به سادگی آمریکا را به ورطه جنگ داخلی بکشاند. توجه کنیم که در جامعه آمریکا هواداران حزب جمهوریخواه، بویژه ترامپیستها، عموماً مسلحاند ولی بسیاری از هواداران حزب دمکرات در خانه سلاح ندارند.
به این ترتیب، ترامپ توانست با استفاده از بحران اشغال ساختمان کنگره (کپیتول) در کوران مذاکرات فشرده ساعات پایانی چهارشنبه و ساعات اولیه پنجشنبه با سران دو حزب و مقامات قضایی و مهمتر از همه جو بایدن، رئیسجمهور منتخب، امتیازاتی را که میخواست بگیرد.
این امتیازات میتواند شامل تضمینهایی باشد برای تداوم فعالیت سیاسی او و عدم پیگرد قضایی خود و نزدیکانش پس از انتقال قدرت. اگر ترامپ طبق روال عادی به سادگی قدرت را به بایدن منتقل میکرد هیچ تضمینی وجود نداشت که پس از آن خود و نزدیکانش، بویژه جرد کوشنر دامادش، برای سالها گرفتار پروندههای سنگین قضایی نشوند.
بحران ۶ ژانویه ٢٠٢١ آمریکا ترامپ و ترامپیسم را بعنوان یک نیروی سیاسی مهم (در درون حزب جمهوریخواه یا خارج از آن) تثبیت کرد و به سران دو حزب نشان داد که این جریان بخشی از واقعیت آمریکای امروز است که نمیتوان نادیدهاش گرفت.