نونی که فاتح به ضیاء هاشمی قرض داد
*محسن فرشادی
آنچه که فاتح سخن رانده است فقط یک تعارف دوستانه و نون قرض دادن به یک رفیق قدیمی است چرا که اگر از نزدیک طی این مدت در ایرنا می بود و ازمدیریت قبیله ای و پیامدهای ناکارآمدی مدیریتی ایشان آگاه می شد، شاید به راحتی با سفارشی در مدح چنین مدیری قلم نمی زد.
پرسش: ابوالفضل فاتح از مدیران نخستین خبرگزاری دانشجویی"ایسنا"در یادداشتی نون قرض گونه و قلمی لوطی مآبانه برای سید ضیاء هاشمی مدیرعامل ناموفق ایرنا که درعمر کوتاه مدیریتی اش بر ایرنا نارضایتی گسترده ای را با دو قطبی سازی ایرنایی های قدیم و جدید در درون این رسانه و ناتوانی در اقناع سازی خبری مخاطبان مردمی، حاکمیتی و دولتی رقم زد، قلم فرسایی نمود که بیشتر نگاه حزبی ، رفاقتی و کمتر دغدغه رنج رسانه ای می توان از آن مستفاد کرد.
در این سفارش نویسی گرچه بخشی از نگاره ها درخصوص تحمل چند صدایی ، ضرورت شنیده شدن تکثر آراء ، یادآوری ماده 4 قانون مطبوعات ، در انقیاد نبودن رسانه و آزادی نشریات ، استقلال تحریری و نبود لکنت خبری ضرورت های انکار ناپذیر جریان آزاد اطلاعات و دانستن به عنوان حق ملت ، اموری غیرقابل کتمان در بالندگی آگاهی عمومی و توسعه و رشد رسانه ها است اما واقعا برکناری هاشمی به خاطر پایبندی ایشان و رعایت رسانه تحت مدیریت او به اصول فوق الذکر و ضرورت های برشمرده بوده است؟
فاتح حتی گام از این حد جلوتر می نهد و با اشارتی شماتت گونه به آنانی که می پندارد ایرنا را روابط عمومی دولت می خواهند تلویحی و تصریحی وانمود می کند عزل مدیرعامل ناکارآمد ایرنا به خاطر ایستادگی او بر سر استقلال خواهی رسانه ای ایرنا از دولت مستقر بوده است حال آنکه واقعیت چنین نیست و این نیز نوعی فرافکنی برای گریز از پذیرش مسئولیت ناکامی هاشمی در مدیریت 28 ماهه بر ایرنا است.
ایرنای دوره ضیاء هاشمی اگر از روابط عمومی شدن برای دولت ابایی داشت و بر استقلال حرفه ای و رسانه ای خویش ابرام می ورزید قاعدتا این سیاست خبری باید درهمه امور و درقبال تمامی نهادهای دولتی و عمومی لازم الاجرا و قابل تعقیب می بود حال آنکه ایرنا درقبال شهرداری تهران نه تنها به جایگاه یک روابط عمومی حتی در حد یک مزقون چی برای شهرداری تهران تنزل یافته بود.
ایرنای ضیا هاشمی که با نیروهای وارداتی مجلات همشهری محله مدیریت می شد عملا این رسانه رسمی و بین المللی را به روابط عمومی شهرداری تهران از جمله در ماجرای طرح "بی دود "، دوچرخه سواری سه شنبه های حناچی، انعکاس توئیت مسئول روابط عمومی شهرداری تهران در قالب خبرهای مهم در گستره ملی بازتاب می داد.
اینکه ایرنا رسانه ای با رویکرد دولت و ملت هم برای دولت و هم برای ملت باشد امر پسندیده ای است و اگر هریک از این دو محور مغفول شود کمیت این رسانه در انجام وظایف ذاتی اش لنگ خواهد شد اما ازآنجایی که دولت برخاسته از اراده ملت است بنابراین انعکاس نظرات ، منویات و عملکرد دولت در رسانه دولتی به منزله روابط عمومی دولت بودن نخواهد بود چرا که در غیر اینصورت تلقی اپوزیسیون شدن در مقابل دولت هم در ذهن متبادر می شود.
واقعیت این است که نمی توان ضعف و ناکارآمدی رسانه ای ایرنا در اقناع سازی مخاطبان مردمی ، حاکمیتی و دولتی را طی مدیریت ضیاء هاشمی بر این سازمان خبری ملی در پس سایه روشن های استقلال نمایی مدیریت عالی آن در برابر دولت یا آنچه که از سوی مدیریت عالی سابق ایرنا وانمود می شود در برابر برخی دولتمردان، لاپوشانی و فرافکنی کرد.
تعطیلی حدود 15 نمایندگی ایرنا در کشورهای اروپایی ، آسیایی ، افریقا و خاورمیانه ، بلاتکلیفی و نیمه تعطیلی دانشکده خبر ایرنا ، هزینه های گسترده و کسری منابع مالی ، ورود اتوبوسی نیروها ، انتصاب مدیران کم و بی تجربه ،عملکرد باندی و قومیتی ، منزوی کردن خبرنگاران و کارکنان مجرب ایرنا، افتراق بین نیروهای جدید و قدیم ، گسترش موج نارضایتی درون سازمانی کارکنان ، شرایط نامطلوب موسسه ایران و روزنامه های آن، تبعیض در پرداختی های نیروهای خودی و غیرخودی ، انتصابات فامیلی و قومی .... بخشی از پیامدهای سوء مدیریت دو سال گذشته است که بر ایرنا تحمیل و عارض شده است.
تردیدی نیست هیچ قلم منصفی اگر بدرستی از آنچه که در این دو سال مدیریت ضیاء هاشمی بر ایرنا گذشت آگاهی کامل می داشت سعی در قلب واقعیت نمی کرد حتی اگر این قلم توسط ابوالفضل فاتح به گفته خودش از دوستان قدیمی ضیاء هاشمی بر کاغذ به سفارش یا به رسم رفاقت دیرینه برای یک دوست و یا یک هم کیش سیاسی رانده شده باشد.
آنچه که فاتح از توسعه محتوایی و استقلال خبری ایرنا در دوره مدیریت ضیاء هاشمی بر ایرنا انگاشته است و از تلاش به اصطلاح درخور ایشان برای استقلال تحریری و برداشتن گام از روابط عمومی دولت به رسانه موثر دولت – ملت و تجربه موفق در زمینه توسعه سازمانی سخن رانده است فقط یک تعارف دوستانه و نون قرض دادن به یک رفیق قدیمی است چرا که اگر از نزدیک طی این مدت در ایرنا می بود و ازمدیریت قبیله ای و پیامدهای ناکارآمدی مدیریتی ایشان آگاه می شد، شاید به راحتی با سفارشی در مدح چنین مدیری قلم نمی زد.
###