هاشمی طبا: نه اینطور که آقای تاجزاده یک حرف زده و آقای نبوی حرف دیگری بزند اگر قرار بر این است که اصلاحطلبان جبهه واحدی باشند باید حرف مشخصی داشته باشند
از طرفی پایداریها، از طرف دیگر اصولگرایان سنتی، از سویی اصولگرایان متعادل و میانهرو مثل آقای لاریجانی و در طرف دیگر اصولگرایان اصلاحطلب مثل آقای مطهری که البته در کلان مساله هر کدام روی کار بیایند در روند کلی تفاوتی نمیکند.
پرسش: سیدمصطفی هاشمیطبا فعال سیاسی در یادداشتی تاکید کرد که اصلاحطلبان برای ۱۴۰۰ با برنامه بیایند.
متن این یادداشت از این قرار است:
هیچ یک از جریانات اصولگرا، اصلاحطلب یا سایر گرایشات سیاسی طرح مشخصی برای بهبود وضع و اداره کشور ندارند، پس فرقی نمیکند که کدامیک از این جریانات سیاسی در انتخابات 1400 به قدرت برسد. تاریخ نیز به کرات ثابت کرده آنچه بتواند تحولی در جهت بهبود وضع کشور ایجاد کند، وجود ندارد. بنابراین در انتخابات 1400 نیز شرایط مثل همین انتخابات اخیر خواهد شد و شخصی به ریاستجمهوری خواهد رسید، اما روند کار کشور تفاوت خاصی در جهت بهبود و حل مسائل نخواهد داشت. البته اینکه اصولگرایان مطرح میکنند برای بهبود شرایط کشور در آینده برنامهها دارند هنوز چیز خاصی از آنها بروز داده نشده است. در همین انتخابات ریاستجمهوری 96 غیر از بنده که مظلوم در گوشهای نشسته بودم سایر دوستان به هم تعدی و تجاوز کلامی داشتند، اما اکنون هر 3 نفر از دوستان عزیز کنار یکدیگر مینشینند و در جهت حل مسائل کشور با یکدیگر رایزنی میکنند. دوستان فکر میکنند فضای انتخاباتی بهنحوی است که میتوان هر تعرضی نسبت به هم انجام داد ولی این رویکرد در فضای کار تفاوت دارد. در حالی که فعل درست؛ عملکرد آنها در فضای کار است نه تعرضی که در انتخابات نسبت به هم انجام میدادند. از این جهت زمانی هم که در سه قوه کنار هم مینشینند، حرف جدیدی ندارند. البته شاید مجلس حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد، مثل نطقهای قبل از دستور و اظهارنظرات مختلف اما هیچکدام راهگشای مسائل کشور نخواهد بود. البته ممکن است نمایندگان قوانین خاصی را نیز بگذرانند اما قوانین غیرعملی فایده ندارد. لذا این نگاه که مجلس یا دولت آینده میتوانند کار خاص و مهمی انجام دهند چندان درست نیست. هر چند به نظر میرسد با توجه به شرایط جامعه و عدمتمایل مردم به حضور و مشارکت در انتخابات؛ اصولگرایان مثل انتخابات مجلس در سال 98 در انتخابات ریاستجمهوری 1400 نیز بتوانند دولت را در اختیار بگیرند. منتها نکته اینجا است که کدام دسته از اصولگراها این موفقیت را از آن خود خواهند کرد، چرا که اصولگرایان نیز طیفهای متفاوت، متنوع و وسیعی شدهاند. از طرفی پایداریها، از طرف دیگر اصولگرایان سنتی، از سویی اصولگرایان متعادل و میانهرو مثل آقای لاریجانی و در طرف دیگر اصولگرایان اصلاحطلب مثل آقای مطهری که البته در کلان مساله هر کدام روی کار بیایند در روند کلی تفاوتی نمیکند. نباید از یاد برد که اصلاحطلبان نیز میتوانند همچنان در انتخابات 1400 به کنشگری بپردازند، اما لازمه موفقیت آنها این است که ابتدا تکلیفشان را با خودشان، مردم و سیاستهایی که میخواهند داشته باشند روشن کنند. یکی به نعل و یکی به میخ زدن یا حرفهای مبهم و کلیگویی جواب نمیدهد. اصلاحطلبان باید دقیقا بگویند که هستند، چه تفکری دارند و چه اهدافی را دنبال میکنند. البته نه اینطور که آقای تاجزاده یک حرف زده و آقای نبوی حرف دیگری بزند. اگر قرار بر این است که اصلاحطلبان جبهه واحدی باشند باید حرف مشخصی داشته باشند. کلیگویی فایده ندارد و آنقدر مردم شنیدهاند که تنفر پیدا کردهاند. اصلاحطلبان واقعا بگویند چه نظری درخصوص سیاست خارجی دارند، به اقتصاد چگونه مینگرند و چه رویکردی در خصوص استفاده از منابع طبیعی دارند. اگر این مسائل مشخص شد وظیفه خود را به عنوان یک اصلاحطلب واقعی انجام دادهاند. اگر مردم نیز به رویکردها و نظرات آنها باور داشته باشند به آنها رای میدهند. اما اینکه نامشان اصلاحطلب اما در عمل محافظهکار و پوپولیست باشند خاصیتی ندارد.
*آرمان ملی
###