علامه طباطبایی: با عرفان می شود با فقه نمی شود/ تغییر نگرش علامه پس از مشاهده نظم اروپاییان
موقع رفتن، پلیس خیلی به آقای طباطبایی احترام گذاشت. همان جا من به ایشان گفتم: حاج آقا شما در نوشته هایتان خیلی به اروپا تاخته اید. اگر قبلا آمده بودید و نظم و انضباط اینجا را دیده بودید، آیا اینقدر به اینها می تاختید. فرمود: نه.
پرسش: سال 1356 که آقای طباطبایی به خاطر بیماری پارکینسون آمدند که بروند انگلیس برای مداوا. مرحوم شهید قدوسی به من تکلیف کرد که همراه آقای طباطبایی بروم انگلیس. بنده 15 روزی در لندن خدمت ایشان بودم. بعد از 15 روز من آمدم و آقای مطهری به جای بنده، همراه آقای طباطبایی ماندند. یک ماه هم آقای مطهری ماندند. عصر روز یکشنبه ای بود که قرار بود من فردایش بیایم ایران و آقای مطهری به جای من می ماند. ما رفتیم بیرون برای قدم زدن. کلید اتاق هتل ماند توی اتاق. آن زمانها، هتلداران کلید یدکی نداشتند. موقع برگشتن ما به مشکل خوردیم. دیدیم کلید مانده توی اتاق. من رفتم سراغ مسئول اطلاعات هتل. گفت: باید بروید سراغ پلیس. من رفتم به پلیس اطلاع دادم. گفت: برو من می آیم. پرسیدم: کی؟ گفت: 15 دقیقه دیگر. 15 دقیقه دیگر آمدند. دو تا پلیس آمدند. خیلی به آقای طباطبایی احترام کردند. گفتند: دو راه دارد. یا تا فردا صبر کنید تا کلیدساز بیاید و یا اجازه دهید در را بشکنیم و زبانه را در بیاوریم و شما هم خسارت بدهید. من به آقای طباطبایی گفتم چه کنیم؟ گفت: ما هرجا برویم بیشتر از خسارت خرجمان می شود. در را بشکنند. در را شکستند و 17 پوند هم ما خسارت دادیم. موقع رفتن، پلیس خیلی به آقای طباطبایی احترام گذاشت. همان جا من به ایشان گفتم: حاج آقا شما در نوشته هایتان خیلی به اروپا تاخته اید. اگر قبلا آمده بودید و نظم و انضباط اینجا را دیده بودید، آیا اینقدر به اینها می تاختید. فرمود: نه.
توجه می کنید. فرمود: نه. یک انصافی در در این مرد عالی مقام بود و آنچه را که حق می دید، آن را درست می انگاشت و آنچه را که نادرست می دید، طرد می کرد. یک بار یادم هست، باز فرمود: اگر کسی بخواهد اسلام را در اروپا، در مغرب زمین معرفی کند، باید از طریق عرفان وارد شود، نه از طریق فقه. عرفان فراتر و جذاب تر و ریشه دارتر از فقه است. فقه حق است. جای تردید نیست. آقای طباطبایی مثل ما با فقه زندگی می کرد. ولی معقتد بود که برای کسی که به نماز و طهارت و. . . اعتقادی ندارد، به زحمت می توان به او اسلام را از طریق فقه معرفی کرد، با عرفان در وهله اول می توان طرف را جذب کرد.
منبع: خاطرات مرحوم دکتراحمداحمدی از علامه طباطبایی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
###