پرسش: پوپولیسم راست گرا با شعارهای ناسیونالیستی یا ملی گرایی افراطی در سراسر جهان در حال گسترش است و تحلیلگران رشد و گسترش این پدیده، از اروپا تا آمریکا و از آسیا تا آمریکای لاتین را در حوزه اجتماعی و سیاسی ناشی از نگرانی عامه مردم از وضع موجود و ملی گرایی افراطی می دانند.
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا با شعارها و برنامههای یک جانبه گرایانهای مانند ساختن دیوار دور آمریکا و اخراج مهاجران و بازگرداندن شکوه آمریکا، نشان داد ناسیونالیسم افراطی و پوپولیسم مرز نمی شناسد. پیروزی ترامپ در انتخابات، سیاستمداران همفکر او در سراسر جهان را تشویق کرده است. نیگل فاراژ از حزب استقلال انگلیس سیاستمداری که مسئول شکل گیری برگزیت بود روابط نزدیکی با ترامپ دارد.
در اروپا ویکتور اوربان نخست وزیر مخالف مهاجران در مجارستان نیز بعد از پیروزی ترامپ گفته بود ما میتوانیم به دموکراسی واقعی برگردیم. نظرسنجیها در فرانسه نشان میدهد مارین لوپن رهبر جبهه ملی فرانسه شانس خوبی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آینده دارد. لوپن قول داده که فرانسه را از سیستم یورو خارج کرده و خروج فرانسه از اتحادیه اروپا را به همه پرسی بگذارد. فرانسویها بیش از بقیه کشورهای اروپایی مخالف جهانی شدن و تجارت جهانی هستند و تعداد کمی از آنها با سیاستهای مهاجرپذیری موافق هستند. اگر رای دهندگان فرانسوی به خروج فرانسه از اتحادیه اروپا رای مثبت بدهند اتحادیه اروپا قاعدتا از هم خواهد پاشید. گذشته از آمریکا،فرانسه و انگلیس احزاب پوپولیست در چندسال اخیر پیروزی های بزرگی در انتخابات پارلمانی کشورهایی مانند اتریش، ایتالیا، آلمان، جمهوری چک، مجارستان و سوئد به دست آوردهاند.
در حالی که مسیر اتحادیه اروپا در جهت تقویت همگرایی بود، اکنون تعدادی از کشورها در مسیر معکوس یعنی افزایش ملیگرایی و واگرایی اروپایی حرکت میکنند. تقویت جریانهای پوپولیست و راستگرا در اروپا، بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران را با وحشت بازگشت به گذشته ای روبرو کرده است که چشماندازی تیره و تار دارد.
شاخصه پوپولیست ها دادن وعده های کلی به مردم است؛وعدههایی عمدتا اقتصادی مانند ایجاد شغل و مسکن برای جوانها. آنها در شعارهای خود بیشتر از مردم سخن میگویند و خواسته های مردم را در برنامه های خود میآورند. در واقع پوپولیسم میتواند به نام مردم ضربههای جبران ناپذیری به دموکراسی بزند، نهاد های دموکراتیک را تضعیف کند و به خواسته هایی میان اقشار جامعه دامن بزند که امکان تحقق آن وجود ندارد و در نهایت باعث عدم ثبات سیاسی شود.
پوپولیسم ایرانی
بررسیها نشان میدهد که اختلاف طبقاتی و توزیع نابرابر ثروت زمینهساز شکل گیری دولتها و حتی جنبشهای اجتماعی پوپولیستی در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران بوده است. شعار های پولیستی در جوامعی مورد استقبال قرار می گیرد که معیشت قشر ضعیف جامعه و یا حتی احساس کاذب نابرابری زیاد باشد.
محمود سریع القلم استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی زمان قدرت گرفتن پوپولیست ها را هنگامی میداند که در یک جامعه بخواهند تصمیم بگیرند و به جای آنکه سراغ خردمندان، بزرگان فکر و جامعه شناسان و متخصصان بروند با یک روح و حال عمومی تصمیم بگیرند.
او می گوید: «پوپولیسم در واقع یک نوع مزاج است. تصمیم گیری بر اساس آنچه امروز، شاید هم دیروز یا فردا میخواهد اتفاق بیفتد. پوپولیسم فاقد دوره زمانی است، نه با گذشته کار دارد نه با آینده، نه با استدلال کار دارد، نه با مطالعه بلکه نوعی عوام فریبی است. برای راضی کردن مردم یک جامعه برای سه هفته آینده در آمریکای لاتین که این پوپولیسم شکل گرفت یک ارتباط تنگاتنگی با دیکتاتوری آنجا دارد، به طوری که در آن منطقه برای اینکه رهبران سیاسی اقتدارگرا بتوانند حمایت عامه مردم را داشته باشند به پوپولیسم روی آوردند. بنابراین پوپولیسم یک حس زمانه است، یک خواسته مقطعی، یک روحیه مقطعی و یک مزاج کوتاه مدت است.»
میتوان گفت که فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران این روزها بیش از سالهای میانی دهه ۸۰، مستعد رشد پوپولیسم است. دلسردی مردم از جریانهای عمده سیاسی زمینه اقبال عمومی به شعارهای انتخاباتی عوام گرایانه را فراهم می کند،به نظر میرسد وضعیت اقتصادی امروز ایران هم جریان پوپولیسم را تقویت میکند.
بسیاری از ناظران سیاسی و اجتماعی در مورد خیزش دوباره پوپولیسم هشدار داده اند. سخنان چندی پیش بهزاد نبوی فعال سیاسی اصلاح طلب مبنی بر اینکه توده مردم هنوز هم به همان شعارهای افزایش یارانه نقدی رای میدهند، نشان میدهد که شرایط جامعه یک بار دیگر مستعد استقبال دوباره از پوپولیسم است. مشکلات معیشتی و شکستهای اقتصادی در فضایی که بیاعتمادی عمومی وجود دارد بستر مناسبی برای ظهور پوپولیسم است.
علی سرزعیم، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است پوپولیسم در همه بخشها و ساختارهای ما ریشه دوانده است، مانند احزاب یا مجلس، به این ترتیب: «جریانها و نهادهایی که باید دموکراسی را در کشور تقویت کنند، پشتیبان پوپولیسم میشوند. پارلمان باید جایی باشد که کشور را به سمت دموکراسی سوق دهد، اما به جایی تبدیل شده که قوانینی را به نفع ایدههای پوپولیستی تصویب میکند، یا احزاب باید مردم را برای کارها و تصمیمهای سخت منسجم کنند تا اقتصاد جامعه رشد کند اما آنان برای دادن وعدههای پوپولیستی بیشتر با هم رقابت میکنند تا رأی بیشتری کسب کنند.»
شرایط سیاسی و اقتصادی کشور و گسترش بیاعتمادی میان اقشار جامعه احتمال مشارکت پایین مردم در انتخابات را افزایش داده است. اصلاح طلبان و اصولگرایان هنوز نتوانستهاند در مورد عملکرد سیاسی سالهای گذشته خود به افکار عمومی پاسخ روشن و قانع کنندهای بدهند و از ریزش سرمایههای اجتماعی خود جلوگیری کنند. در چنین شرایطی جریان های پوپولیستی می توانند آراء بالایی کسب کنند.
هرچند عباس عبدی فعال سیاسی و پژوهشگر اجتماعی میگوید: در کشورهای نفتی درآمدهای حاصل از نفت در به قدرت رسیدن پوپولیسم کاملا موثر است. ترکیبی از درآمدهای نفتی و نظام نیمه دموکراتیک بهترین زمینه و فرصت را برای پوپولیستها فراهم میآورد تا آنها با استفاده از موج سواری بر احساسات مردم و درآمدهای نفتی به قدرت برسند.
نکته قابل تامل اینکه به واسطه تحریمهای یکجانبه آمریکا و مشکلات ناشی از فروش نفت ایران،پوپولیستها اگر هم به قدرت برسند ابزار و منبعی برای اجرایی کردن شعارهای پوپولیستی خود نخواهند داشت. کما اینکه در سالهای اخیر فرایند بودجهریزی کشور هم به سمت قطع وابستگی بودجه به نفت حرکت میکند.
در واقع سوال و مطالبه مهمی که جریانهای توده گرا باید در جریان مبارزات انتخاباتی به آن پاسخ دهند این است که از چه منبع و محلی می خواهند وعده ای داده شده را عملیاتی و اجرا کنند. از همین روست که مهمترین مانع و سد در مقابل خطر پوپولیسم در جامعه ایران، آگاه سازی مردم نسبت به پیامدهای جبران ناپذیر نفوذ پوپولیست ها است. وظیفه ای که بر عهده رسانهها، نخبگان و شخصیتهای تاثیرگذار جامعه است.
#####