دلایل تاختن به لاریجانی از نگاه عبدی و زیباکلام
آیت الله آملی لاریجانی، رییس سابق قوه قضاییه، یکی از نامزدهای بالقوهی رهبری به حساب میآمد، حداقل تا زمانی که ایشان رییس قوه قضاییه بودند و بعد هم مقام معظم رهبری ایشان را رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام کردند.
پرسش: روزگاری نه چندان دور یکی از خط قرمزهای پررنگ برای انتقاد، آیت الله آملی لاریجانی بود که تا اسفندماه گذشته بر صندلی ریاست قوه قضاییه نشسته بود، ورقی که از همان اسفندماه به شکلی ناگهانی و تعجب برانگیز توسط اصولگرایان همواره مدافع عملکرد این قوه، برگشت و ناگهان آیت الله لاریجانی هم به جمع مغضوبین بخشی از جریان اصولگرا پیوست؛ موضوعی که سوالات فراوانی را به ذهن متبادر میکند.
اگر مسالهی اصولگرایان اتهام فساد طبری نامی در قوه قضاییه است -که حضور او تنها به مدت ریاست آملی لاریجانی بر قوه محدود نمیشد و حداقل در مدت ریاست آیت الله یزدی و مرحوم آیت الله شاهرودی هم حضور داشت- پس چرا تنها اوست که سیبل حملات اصولگرایان قرار گرفته؟ آیا این انتقادات از آملی لاریجانی و برادرانش که حتی دامنهی آن به صداوسیما نیز کشیده شده است تنها هدفش فسادستیزی است؟ آیا برخورد حذفی با آملی لاریجانی و لاریجانیها آرایش قدرت در سالهای آتی ایران را تغییر خواهد داد؟
عباس عبدی دلیل برخورد حذفی با برادران لاریجانی را این میداند که «هزینههای آنها برای ساختار قدرت بیش از آوردههایشان شده بوده و در نتیجه درهای خروج و انزوا به رویشان باز شده است» و صادق زیباکلام نیز برای هجمههای اخیر دو دلیل را برمیشمرد که یکی «تاختن به برادران لاریجانی برای کسب محبوبیت در بین افکار عمومی است» و دیگری اینکه «آملی لاریجانی بواسطهی اینکه یکی از شانسهای بالقوه برای رهبری آینده بوده است با او از سوی بخشی از اصولگرایان چنین برخورد حذفی صورت میگیرد».
گفتوگوی انصاف نیوز با عباس عبدی و صادق زیباکلام را در ادامه بخوانید:
عبدی: درهای خروج و انزوا به روی لاریجانیها باز شده
عباس عبدی دربارهی هجمههای اخیر به برادران لاریجانی و تاثیر آن بر آرایش سیسی آیندهی ایران به انصاف نیوز گفت: برادران لاریجانی اصالتا قدرتی در عرض ساخت اصلی قدرت نداشتند و ندارند. آنچه داشتند در طول ساختار قدرت بود. ولی مدتی است که هزینههای آنان برای این ساختار بسیار بیش از آوردههایشان شده بود لذا درهای خروج و انزوا به رویشان باز شده است. البته هنوز علی لاریجانی متفاوت از جواد و فاضل و صادق رفتار میکند. بنابراین نحوهی برخورد با آنان تاثیر چندان تعیینکنندهای بر آرایش نیروهای سیاسی ندارد.
زیباکلام: تندروها از زدن لاریجانی دو هدف دارند
صادق زیباکلام دربارهی هجمههای اخیر علیه آملی لاریجانی از سوی اصولگرایان، به انصاف نیوز گفت: اصولگرایان مدتهاست متوجه شدهاند که اقبال مردم از آنها برگشته است و محبوبیتشان خدشهای جدی خورده و کاهش چشمگیری داشته است، البته اینکه محبوبیت اصلاح طلبان هم دچار مشکلاتی شده را هم قبول دارم؛ حال آنکه بنظر میآید حداقل بخشی از اصولگرایان میخواهند با حمله به لاریجانیها تا حد زیادی انگشت اتهام را بسوی آنها بگیرند و به مردم بگویند که «اوصولگرایان درکل خیلی هم قصوری نکردهاند و این امثال برادران لاریجانی هستند که مشکل آفرین بودهاند و مشکلات نتیجهی عملکرد آنها بوده، یک برادر در قوه قضاییه، یک برادر در مجلس شورای اسلامی و سایر برادران هم در جاهای دیگر»؛ جوری بنظر میرسد که حداقل شماری از اصولگرایان -بخصوص جبهه پایداری و اصولگرایان تندرو- بدشان نمیآید که لاریجانیها را در برابر افکار عمومی قربانی کنند که بگویند دردسرها و مشکلات و ناکارآمدیها برگردن اینهاست.
او اضافه کرد: در عین حال آیت الله آملی لاریجانی، رییس سابق قوه قضاییه، یکی از نامزدهای بالقوهی رهبری به حساب میآمد، حداقل تا زمانی که ایشان رییس قوه قضاییه بودند و بعد هم مقام معظم رهبری ایشان را رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام کردند؛ اما بنظر میرسد که شماری از اصولگرایان با زدن آیت الله آملی لاریجانی، هم میخواهند بگویند که مقصر مشکلات لاریجانیها بوند و هم میخواهند که شانس ایشان را بعنوان یک نامزد بالقوهی رهبری نظام برای سالها بعد از بین ببرند و دور کنند.
زیباکلام در پایان با اشاره به معضلاتی که در قوهی قضاییه وجود دارد گفت: اما من معتقدم پیش از اینکه ما آیت الله آملی لاریجانی را بخاطر مصائب و مشکلات قوه قضاییه مقصر بدانیم، باید دقت کنیم که قوه قضاییه در دوران ایشان با دورههای آیت الله هاشمی شاهرودی و قبلترش -دوران آیت الله یزدی- چندان تفاوتی نداشت. اینگونه نبود که در زمان آملی لاریجانی پر از فساد بوده باشد ولی در زمان آیت الله شاهرودی یا زمان آقای یزدی خیلی عالی بوده باشد، نه! واقع مطلب این است که مشکل اساسی آیت الله آملی لاریجانی نیست، مشکل اساسی این است که قوه قضاییه پاسخگو نیست و مادامی که یک نهادی قدرت و اختیارات داشته باشد و هرکار که دلش بخواهد بتواند انجام دهد، اما پاسخگو نباشد سرانجامش آیت الله آملی لاریجانی است.
بنابراین من فکر میکنم مهمتر از اینکه ما بیاییم بگوییم چقدر آیت الله آملی لاریجانی نقش داشتند در مفاسد قوه قضاییه یا چقدر نقش نداشتند، چقدرش سیاسی است و چقدرش غیر سیاسی، مسالهی مهمتر این است که آیا قوه قضاییه همچنان که ظرف ۴۰ سال گذشته پاسخگو نبوده باید این شیوه ادامه پیدا کند؟
###