دانشکده خبر، کریم خان زند و خالو چارشنبه
می گویند کریم خان زند ، خان و حاکم ملایر و نهاوند که به حکومت فارس رسید به عنوان وکیل الرعایا کارهای ارزنده ای برای کشور کرد... خانِ زند همبازیی داشت به نام چارشنبه (چهارشنبه) که وقتی کریم خان، شاه شده بود او هنوز چرچی(دستفروش دوره گرد) بود.
پرسش: دانشکده خبر(وابسته به خبرگزاری جمهوری اسلامی - ایرنا ) از روزی که خالو چهارشنبه ها برآن حاکم شدند طریق زوال را در پیش گرفت که البته این امری کاملا طبیعی است چرا که وقتی اداره یک دستگاه فرهنگی و رسانه ای را به نابلدانی که همان خالو چهارشنبه ها هستند بسپارند نتیجه ای جز این را نباید انتظار داشته باشی
خاطرات زیادی از دانشکده خبر داریم ، دانشکده ای که در شمال غربی میدان ولی عصر تهران در ساختمانی مدور که برای محیط آموزشی ساخته نشده و سالهاست بلااستفاده مانده بود واقع شده. دانشکده خبر ، سمبل جنب و جوش ، نشاط و شادابی برای دانشجویان و استادان بود، همان که برخی روسای سابقش برای بقایش از جان و آبرو مایه گذاشت و یکهزار دانشجویش چهار راه ولیعصر( ساختمان قبلی) را قرق کرده بودند اکنون رنگ باخته! کانهو گرد مرده رویش پاشیده اند. این دانشکده از روزی که خالو چهارشنبه ها برآن حاکم شدند طریق زوال را در پیش گرفت که البته این امری کاملا طبیعی است چرا که وقتی اداره یک دستگاه فرهنگی و رسانه ای را به نابلدانی که همان خالو چهارشنبه ها هستند بسپارند نتیجه ای جز این را نباید انتظار داشته باشی!
وقتی دکتر فریدون وردی نژاد(مدیرعامل وقت ایرنا) که فهم سیاسی، مدیریتی و آموزشی اش زبانزد است و نتیجه تلاش هایش در ایرنا و همین دانشکده برهمگان هویداست بنای دانشکده خبر را گذاشت و از بهترین و زبده ترین استادان فن رسانه بهره برد قصدش بروز رسانی فرهنگ رسانه ای کشور بود؛ او که خدمت صادقانه اش بر هیچکس حتی آنان که با این شخصیت وارسته موافق نبودند هم پوشیده و قابل انکار نیست.
اما خالو چهارشنبه...
می گویند کریم خان زند ، خان و حاکم نهاوند که به حکومت فارس رسید به عنوان وکیل الرعایا کارهای ارزنده ای برای کشور کرد و به رغم سواد اندکش از آنجا که کاردان و دل پاک بود توانست به خوبی بر امور مسلط شود اما به دلایلی کاری برای نهاوند و لرستان که خود از تبار آنها بود نکرد. خانِ زند همبازی ای داشت به نام چارشنبه(چهارشنبه) که وقتی کریم خان، شاه شده بود او هنوز "چرچی" بود ( دستفروش دوره گرد که به روستا ها جنس می فروخت) مردم به او "خالو چارشنبه" می گفتند( خالو در گویش محلی همان دایی است).
روزی همسر خالوچارشنبه که نسبتی هم با خان زند داشت و حسادت زنانه اش گل کرده بود به طعنه به چرچی گفت: تو و کریم با هم بازی می کردید و گله رو می چروندید اما او خان شد و به پادشاهی رسید و تو هنوز دور آبادی ها "چرچی گری" می کنی!
این طعنه ها "خالو چارشنبه" را قلقلک داد، سوار الاغش شد و به شیراز رفت تا به دیدار رفیق دوران کودکی اش برسد که رسید! به وکیل الرعایا گفت: حالا که به پادشاهی رسیده ای انتظار دارم رسم دوستی را به جا آورده و با اعطای منصبی ، مرا از شر طعنه های همشیره ات رها کنی . خان لختی اندیشید و گفت: تو که غیر از "چرچی گری" چیزی نمی دانی ، چه کاری می توانی بکنی؟ بعد با خود گفت: حال که تعدادی از خوانین در منطقه لرستان و نهاوند گردنکشی می کنند ، خوب است "خالوچهارشنبه" را به آنجا بفرستم با سه هدف ! اول اینکه سفارش همشیره را بجا آورده باشم ، دوم ، حاکمیت چهارشنبه بی سواد که خطری از جانب او متوجه من نیست موجب تحقیر خوانین منطقه می شود و سوم هم اینکه او برای اینکه خودنمایی و نشان دادن لیاقتش! به جای کلاه ، سر خواهد آورد! او را به لرستان می فرستم تا خوانین یاغی را که مواجب نمی دهند سرجایشان بنشاند.
"خالو چهارشنبه" با حکم امارت نهاوند و لرستان ، امور را بدست گرفت و همانطور که کریم خان پیش بینی کرده بود در اولین قدم بدون مطالعه و توجه به عواقب هر امری به عزل و نصب های عجیب و غریب پرداخت، منصب ها را بین اقوام بی سواد ونادان تر از خودش تقسیم کرد و هرج و مرجی راه انداخت که آن سر نداشت. در زمان کوتاهی که "خالو چهارشنبه" حاکم نهاوند و لرستان بود بدترین دوران برای این منطقه رقم خورد و گرچه کریم خان بعد از مدتی که متوجه اعمال بی خردانه خالو شده بود او را عزل کرد اما خسارات جبران ناپذیر حکومت چند ماهه اش سال ها گریبانگیر منطقه بود.
و حالا هم با عمل خالو چهارشنبه ای که کمترین اطلاعی از علم مدیریت ندارد به نظر می رسد دانشکده خبر ، این گل سرسبد دانشگاه جامع علمی کاربردی به سرنوشت نهاوند گرفتار شده و به زودی تعطیل می شود دانشکده خبر در سه ترم دانشجو جذب نکرده است، درآمدش به شدت کاهش یافته ، ماههاست که یاران و دلسوزانش رفته اند. کسی پاسخگوی مراجعین نیست و اراده ای هم برای حفظش وجود ندارد و این در حالی است که اطلاعاتی که خالو به مدیران بالادست (مدیران ایرنا) می دهد کذب و بی مایه است و دیر یا زود آنها خواهند فهمید که در انتخاب این فرد اشتباه کرده اند.
دانشگاه جامع علمی کاربردی به رغم فشارها بعد از یک سال هم حاضر به تایید حکم سرپرستی اش نیست و هنوز امضای رییس سابقش پای مدارک دانشجویان و فارغ التحصیلان است و او روزی دو ساعت به صورت غیرقانونی سرکی به دانشکده می زند اما به نظر می رسد با تعطیلی کامل دانشکده و فارغ التحصیلی اندک دانشجویان و پیچیده شدن طومار این مرکز علمی رسانه، طومار تنها دوره مدیریت نالایقان نیز پیچیده شده و اولین و آخرین مسئولیتشان را به بایگانی خواهند سپرد.
خالو، بدون شک عزل می شود لیکن به چه قیمت ؟ به قیمت تمام شدن میعادگاه هزاران دانشجو و دانش آموخته این دانشکده خوش نام که یادش بخیر؟ خدا کند پیش از مصیبت عظما متوجه شوند!
*امضاء محفوظ
###