پروژه 'آمریکا-محور' احمدی نژاد
ولی در هر صورت، ساده سازی اقدامات محمود احمدی نژاد به تلاشی عادی برای خبرسازی، معنایی جز نادیده گرفتن تحلیلی پروژه او نخواهد داشت.
پرسش: تاکید اخیر محمود احمدی نژاد بر لزوم مذاکره مستقیم جمهوری اسلامی با دولت دونالد ترامپ را، میتوان جدیدترین مرحله از پروژه مشخصی دانست که او، عملا از سالها پیش آغاز کرده است.
رئیس جمهور سابق ایران، در گفتگو با خبرنگار ایرانی الاصل نیویورک تایمز،ترامپ را "مرد عمل" و "قادر به محاسبه سود و زیان" در روابط دو کشور معرفی کرده. همچنین، در شرایطی که موضع رسمی تهران گفتگو با اروپا بر سر اجرای برجام است، گفتگو با اروپا را بی حاصل دانسته و به حمایت از "گفتگوی اساسی" با آمریکا "در تمامی زمینهها" پرداخته است. او مشخصا، سه نوبت تلاش خود برای برقراری ارتباط با با دونالد ترامپ را هم توضیح داده است.
احمدی نژاد تاکید کرده که دفعه اول، مدت کوتاهی پس از شروع مسئولیت ترامپ و از طریق ایمیل کاخ سفید پیروزی او در انتخابات را تبریک گفته. سپس، یک ماه پس از خروج آمریکا از برجام، از طریق ایمیل سفارت سوئیس (حافظ منافع واشنگتن در ایران) برای رئیس جمهور آمریکا پیام دیگری ارسال کرده است. سرانجام هم یک ماه پیش و به دنبال تشدید تنش میان ایران و آمریکا در خلیج فارس، از طریق اکانت توییتری شخصی دونالد ترامپ برایش پیام فرستاده. هرچند هر سه پیام بیپاسخ مانده است.
در یک نگاه درازمدت، باید پیامهای مورد اشاره را، در ادامه پیامهای بیپاسخی دید که رئیس دولت دهم، در جریان آخرین سفر خود به نیویورک در مهر ۱۳۹۱ ارسال کرده بود.
او در جریان آن سفر، در مصاحبه با شبکه های تلویزیونی سی بی اس و پی بی اس از مسئولان آمریکایی پرسید که "چرا توان خود را صرف تعامل با یکدیگر نکنیم؟" به علاوه، در مصاحبه با شبکه ان اچ کی ژاپن تاکید کرد خصومت ایران و آمریکا "باید در جایی پایان یابد." سپس، در مصاحبه با آسوشیتد پرس گفت در ارتباط با آمریکا "مسائل زیادی برای گفتگو وجود دارد"، و در مصاحبه جداگانهای با نیویورک تایمز تکرار کرد: "در شرایط عادلانه و بر اساس احترام متقابل، برای حل مسائل آماده گفت و گو هستیم." نهایتا در دیدار با جمعی از دانشگاهیان آمریکا، پیشنهاد عادی سازی کلی روابط تهران و واشنگتن را داد.
احمدی نژاد در سال های اخیر نیز، با توییت کردن پی در پی راجع به موضوعات مورد علاقه مردم آمریکا، به تلاش برای برقراری ارتباط با آنها پرداخته. موضوعاتی که دامنه آنها، از بیسبال و بسکتبال گرفته تا تنیس و فوتبال آمریکایی و موسیقی رپ را شامل شده است.
اعتراض به "بی احترامی" به سرینا ویلیامز تنیس باز آمریکایی، تبریک قهرمانی تیم "رد ساکس" شهر بوستون در مسابقات بیسبال آمریکا، آرزوی موفقیت برای تیم فوتبال آمریکایی دانشگاه میشیگان، سوگواری برای مرگ "نیپسی هاسل" رَپِر آمریکایی (با نقل این ترانه که "عزیزم گریه نکن، سرت را بالا بگیر"...)، و یادآوری بخشی از ترانه "توپاک شاکور" رَپِر دیگر آمریکایی ("دیگه وقت مقابله است، این رو هیویی گفته"...)، همه و همه در همین چارچوب انجام شده اند.
شاید در داخل ایران، کمتر کسی این تلقی را داشته که احمدی نژاد، هیچ یک از این اسامی آمریکایی را میشناخته، یا حتی نویسنده متن چنان توییتهایی (به انگلیسی) بوده است. اما تردید نیست که انتشار پی در پی توییتهایی از این قبیل در توییتر رسمی محمود احمدینژاد، به معنی موافقت او با انتشارشان بوده. به ویژه آنکه این توییتها، باعث مطرح شدن نام او در فضای افکار عمومی آمریکا -ولو به طعنه- شده و بعضا، از مهمترین موضعگیریهای سیاسی او به فارسی هم بیشتر بیننده داشته است.
از سوی دیگر اما منتقدان داخلی محمود احمدی نژاد، در واکنش به چنین توییت هایی، نوعا به تمسخر او یا معرفی توییت هایش به عنوان تلاشی برای "دیده شدن" بسنده کرده اند.
واکنش های صورت گرفته به تک-تک توییتها، البته قابل فهم به نظر میرسند. اما "مجموعه اقدامات" احمدی نژاد در برقراری ارتباط با آمریکایی ها، فراتر از آن بوده که با چنین سادهسازی هایی قابل تفسیر باشند.
محمود احمدی نژاد به وضوح، از سالها پیش در حال تلاش برای "عرضه" خود به فضای سیاسی و رسانه ای ایالات متحده، از زاویه ای مشخص بوده: این زاویه که وی برخلاف تصمیم گیران فعلی حکومت ایران، مدافع عادیسازی روابط با ایالات متحده است.
آیا این پروژه، در شرایط موجود در واشنگتن جدی گرفته خواهد شد؟ حتما نه. آیا احمدی نژاد امیدوار است که دولت آمریکا، زمانی به او پاسخ بدهد؟ مشخص نیست.
ولی در هر صورت، ساده سازی اقدامات محمود احمدی نژاد به تلاشی عادی برای خبرسازی، معنایی جز نادیده گرفتن تحلیلی پروژه او نخواهد داشت.
پروژه ای که، فارغ از میزان واقعبینی آن، از سالها پیش در جریان بوده، و قاعدتا، تا اطلاع ثانوی نیز ادامه خواهد داشت.
###