عطریانفر: جاسوس ها در جاهایی غیردولت نفوذ می کنند

اینها خودشان را گول می‌زنند و از درون تهی می‌کنند و هر مقدار هم بر این روال و منویات اصرار بورزند همین مقدار آبرویی هم که در بین بخشی از طبقات اجتماعی دارند در درازمدت از دست می‌دهند.

پرسش: محمد عطریانفر می گوید: کسانی که دست به اقدامات پنهان در پوشش دیپلماتیک می‌زنند و عنوان جاسوس پیدا می‌کنند در کجا نفوذ پیدا می‌کنند. نفوذ نیرو که عنوان جاسوس پیدا می‌کند، در نهادهایی شکل می‌گیرد که قدرتی در آنجا وجود داشته باشد. منطق سیاست در ایران نشان می‌دهد که قدرت فائقه در دست دولت نیست.

در این گزارش از روزنامه ایران آمده است: محمد عطریانفر، فعال سیاسی و رسانه‌ای در ارزیابی تخریب‌ها علیه دولت در صدا و سیما و بخصوص سریال پرحاشیه «گاندو» آن را «بر سر شاخ نشستن و بن بریدن» می‌خواند و ناشی از آشفتگی در مدیریت این رسانه می‌داند. او مشخصاً ترسیم یک تصویر غیرواقعی از دستگاه دیپلماسی و محمدجواد ظریف و انتقال پیام‌هایی مبنی بر اینکه وزارت خارجه در مقابل یک امریکایی دچار ترس بوده و در مقابل برخی نهادهای خاص در مقام قهرمان تصویر شده را ناشی از بی توجهی به تبعات آن دانسته و یادآور شده که برای دشمنان ایران وزارت خارجه و سپاه و قوه قضائیه فرقی ندارند. او برجسته نمایی ادعای نفوذ در دولت را نیز بی‌اساس خوانده و گفته اتفاقاً احتمال نفوذ در نهادهای غیردولتی که به نظر می‌رسد قدرت فائقه‌ای دارند بیشتر است.


دولت از ابتدا مورد انتقاد صدا و سیما بوده اما در کنار آن دستگاه دیپلماسی و شخص آقای ظریف همیشه مورد بی‌مهری قرار گرفتند. این اتفاق اگربه بهانه نقد در یک رسانه منتسب به یک جناح سیاسی بیفتد، شاید قابل توجیه باشد اما در صدا و سیمایی که رسانه حاکمیت است، از چنین اتفاقاتی چه تحلیلی می‌توان داشت؟
نقد دولت نه تنها عیب نیست، بلکه جزو اقدامات خوبی است که می‌تواند از ناحیه رقبا صورت بگیرد. نقد دولت اگر مشفقانه باشد، نه تنها دولتمردان به آن گوش می‌دهند بلکه از آن استقبال هم می‌کنند. نقد مؤثر می‌تواند ساز و کارهای اجرایی را تبیین و مشکلات را مرتفع کند. اما حضراتی که به سمت نقد دولت می‌روند، از موضع رقابت فکر می‌کنند که اگر اینگونه دولت را بشکنند و بدون منطق نقدی را اعمال کنند مردم به سمت آنها تمایل پیدا می‌کنند. در حالی که به هیچ عنوان اینگونه نیست. قدرت فهم مردم بالا است و بخوبی می‌توانند اینگونه موارد را تشخیص بدهند.
موضوع جنگ و دیپلماسی که دو روی یک سکه هستند جزو حوزه‌هایی از امنیت ملی است که چندان نمی‌شود با آن شوخی کرد. ما در عرصه فعالیت‌های گذشته در کشور شاهد هستیم که وقتی شرایط جنگی پیش می‌آید تمامی قدرت‌های موافق و مخالف یک دولت مستقر با هم همصدا و همنوا می‌شوند و در برابر دشمن خارجی می‌ایستند و پیام واحدی را هم به دنیا و هم به دشمن به نفع ملت خود بازتاب می‌دهند که ما در برابر حوادث بیرونی مقاوم هستیم و سیاست یکپارچه‌ای داریم.
دیپلماسی هم از همین صنف است؛ دیپلماسی، رویکرد صلح آمیز جنگ است و جنگ، یک رویکرد خشن دیپلماسی است. وقتی می‌خواهیم در حوزه دیپلماسی نقدی را مطرح کنیم این نقد باید خیلی هوشمندانه و دقیق باشد. تصمیمات و تدابیری که در حوزه دیپلماسی گرفته می‌شود، تماماً و عیناً مورد تأیید عالی‌ترین مقامات نظام سیاسی کشور است. کما اینکه در گذشته نیز بارها شاهد بودیم که سیاست‌های کلان خارجی کشور توسط رهبری نه تنها تأیید شده بلکه مورد تشویق هم قرار گرفته است. از برجام به عنوان بزرگ‌ترین حادثه قرن می‌توانیم نام ببریم و دیدیم که چگونه رهبری انقلاب هم از مجموعه تلاش‌های کارگزاران سیاست خارجی ستایش کردند. در این شرایط اما برخی می‌آیند و در قالب تولید فیلم، برای زدن چهره‌های شاخص کشورمان در حوزه دیپلماسی تلاش می‌کنند. اینها بیش از اینکه بخواهند به دولت آقای روحانی خسارت بزنند، لطمات اساسی به نظام وارد می‌کنند.
در سریال گاندو که در واقع روایتی از سرگذشت جیسون رضائیان خبرنگار امریکایی در ایران است، شخصیت‌هایی را به تصویر کشیدند که در مورد هرکدام گمانه‌زنی‌هایی می‌شود. می‌گویند این فرد ظریف است و آن دیگری خواهرزاده روحانی است اما کیست که نداند آزادی آقای رضائیان مورد موافقت و تأیید همه ارکان مؤثر نظام بوده است. مگر می‌شود تصور کرد حکم آزادی یک زندانی که تحت عنوان جاسوس در اختیار مقامات قضائی بوده، بدون تأیید عالی‌ترین مقامات کشور صادر شود؟
آقای عطریانفر! در قسمت ۲۹ این سریال به گونه‌ای روایت شده که آقای ظریف در مذاکرات مقهور امریکایی‌ها بوده و مدام در ذهنش این را تکرار می‌کرده که رضائیان را باید آزاد کرد. در واقع شخصیتی منفعل از ظریف ترسیم شده...
بنابر شناختی که از آقای ظریف دارم، می‌گویم که این برادر عزیز ما انسان بسیار شجاعی است؛ چرا که در فرهنگ امریکایی زندگی کرده و نقاط قوت و ضعف امریکایی‌ها و حوزه دیپلماسی این کشور را بخوبی می‌شناسد. اگر بخواهیم از یک سیاستمدار و دیپلمات شجاع در حوزه کارگزاری نظام جمهوری اسلامی نام ببریم، آن فرد محمدجواد ظریف است. مخالفان نشان بدهند که چه کسی بیشتر از ظریف توانسته به متن تحولات و درگیری‌ها رفته و نسبتاً پیروزمند بیرون بیاید. اینکه ما بیرون گود بایستیم و فحش بدهیم و اهانت کنیم که معنی شجاعت نمی‌دهد. فراتر از این موضوع، فرض کنید که فردی به نام محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در تلاش برای آزادی جیسون رضائیان است. آیا این تلاش برای آزادی، منفعت شخصی برای آقای ظریف داشته است؟ علی‌القاعده یک شخصیت ارشد در حوزه دیپلماسی اگر چنین تلاشی را هم انجام بدهد، در جهت تأمین مصالح و منافع ملی است. این را باید به رسمیت بشناسیم که هر دولتمردی که در جهت تأمین منافع ملی کشور و مردم قدمی بردارد و تلاشی کند ولو اینکه تواضعی نشان دهد که دوستان دیگر نپسندند تنها به این دلیل که اقدامش در جهت منافع ملی کشور رقم می‌خورد، مورد ستایش است. نمونه‌هایی در تاریخ گذشته و معاصر ایران داریم. چه بزرگمردانی از خودشان گذشتند تا منافع ملی کشور تأمین شود. ولو اینکه چنین اتفاقی هم افتاده باشد دلیل بر قوت آقای ظریف است چون در مقام تأمین منافع ملی بوده نه منافع فردی. ضمن اینکه تا آنجا که ما در جریان هستیم آقای ظریف هیچ گاه در برابر دشمنان ایران از خود چنین تصویری ارائه نکرده است. ایشان نه تنها باید مورد ستایش و احترام قرار بگیرد بلکه باید مدال ملی هم بگیرد.
موضوع اصلی این سریال بحث جاسوسی است. ما می‌دانیم که جاسوسی در همه کشورها وجود دارد. همین دیروز اعلام شد که ۱۵ نفر را در کشور مصر به اتهام جاسوسی برای ایران محاکمه کردند. آیا احتمال نفوذ فقط در دولت وجود دارد و در سایر نهادها نیست؟ یا اینکه در صورت صحت ادعای نفوذ، فقط مجوز برجسته سازی مرتبط با دولت داده می‌شود؟
کلیه کشورها برای تقویت و پایداری خود هم در منطقه‌ای که مستقر هستند و هم در جایگاه جهانی، در پوشش فعالیت‌های سیاسی و دیپلماسی اقداماتی را صورت می‌دهند. به برخی از این اقدامات دیپلماتیک که ممکن است صورت محرمانه و پنهانی پیدا کند ممکن است برچسب جاسوسی بخورد. هر کشوری مطابق با نحوه مقابله‌ای که دارد، ممکن است یقه کسی از کشور مقابل را بگیرد و آن را تحت عنوان جاسوس مطرح کند. اما نکته‌ای که نباید فراموش کنیم این است، کسانی که دست به اقدامات پنهان در پوشش دیپلماتیک می‌زنند و عنوان جاسوس پیدا می‌کنند در کجا نفوذ پیدا می‌کنند. نفوذ نیرو که عنوان جاسوس پیدا می‌کند، در نهادهایی شکل می‌گیرد که قدرتی در آنجا وجود داشته باشد. منطق سیاست در ایران نشان می‌دهد که قدرت فائقه در دست دولت نیست.
ما نهادهایی داریم که قدرت و نفوذ و کارکردشان از دولت بیشتر است و این نشان می‌دهد که احتمال نفوذ در آن نهادها و در پوشش جاسوسی و کارهایی از این دست اگر بیشتر از دولت نباشد کمتر از آن نیست. کمااینکه در گذشته دیده‌ایم که در برخی نهادها، جاسوس‌های اسرائیلی پیدا کرده‌ایم و نهادهای کنترل کننده با آنها برخورد کردند. از این جهت که برخی بخواهند دولت را به عنوان ضلع ضعیف در مؤلفه سیاست و قدرت در ایران تحت فشار قرار بدهند و تصور کنند که همه جاسوسی‌ها در درون دولت رخ می‌دهد، اشتباه می‌کنند. همان طور که ممکن است در دولت چنین نفوذی صورت بگیرد به مراتب ممکن است که در نهادهای دیگر هم چنین اتفاقات ناگواری رخ بدهد. اما همه دولتمردان و شخصیت‌هایی که فراتر از دولت مردان نقش‌آفرین هستند، باید هوشیار باشند و سیستم صیانتی آنان به گونه‌ای باشد که اجازه نفوذ از ناحیه دشمن داده نشود. چرا که در هر صورت هر بخشی از نظام که در آن جاسوسی و نفوذ صورت بگیرد به کل نظام لطمه می‌زند و هنر ما این است که با یک توافق جمعی بتوانیم در برابر این نوع نفوذها مقاومت کنیم.
آقای آشنا توئیتی کرد و گفت که نه دولت پول دارد که از این سریال‌ها بسازد و نه صدا و سیما خودش پول دارد که بودجه چنین سریالی را تأمین کند. گفتند جاهای دیگری خارج از صدا و سیما که هم پول دارند و هم این مجوزها را تأمین می‌کنند، در ساخت این نوع سریال‌ها نقش دارند. فکر می‌کنید که این اتفاقات همگی در صدا و سیما حادث می‌شود یا اینکه ممکن است عقبه سیاسی داشته باشد؟
هرچند ممکن است که این فرمایشات آقای آشنا درست باشد اما کسانی که این فیلم‌ها را می‌سازند، پول‌شان از بیت‌المال تأمین می‌شود. از میراث پدری‌شان که نیست. وقتی رد آنان را می‌گیریم، می‌بینیم که از همین بیت‌المال به آنان بودجه اختصاص یافته است. صدا و سیما یک سیاست پخش و یک سیاست تولید دارد. به نظر می‌آید که فرمایش آقای آشنا در حوزه پخش درست باشد. به این معنا که صدا و سیما براساس موقعیتی که دارد در حوزه سیاست‌های انتشار، چنین مطالبی را نباید عرضه کند و به نظر می‌آید که خود صدا و سیما در حوزه تولید هم دست به چنین تولیداتی نمی‌زند. آن چیزی که نمی‌شود از کنارش گذشت، این است که مجموعه‌هایی هستند که تولید برنامه می‌کنند و خارج از اراده صدا و سیما هستند ولی این تولید توسط شبکه‌های رسمی کشور پخش می‌شود. مسئولیت آقای علی عسکری و مدیران صدا و سیما حداقل در مقام پخش و انتشار مسئولیتی نیست که از کنارش بتوان گذشت. آنچه را که پخش می‌کنند باید مطابق منویات کلی نظام و رهبری باشد. اگر این چنین نباشد باید جلوی آن گرفته شود. سخن آقای آشنا باید معطوف به این باشد که مثلاً شبکه‌ای به نام افق داریم که کل تولیدات آن خارج از مسئولیت و اراده سازمان صدا و سیما است. بسیار خب، اشکالی ندارد اما نظام سیاسی ایران اجازه نداده است گردانندگان شبکه افق یک کانال مستقل تلویزیونی داشته باشند و به آنها حداکثر اجازه تولید دادند نه اجازه پخش و آنان باید برنامه خود را در کانال رسمی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قرار دهند. این اقدام با زبان بی‌زبانی می‌خواهد به ما بفهماند که مسئولان اصلی صدا و سیما در مورد پخش برنامه‌هایی که حتی خارج از سازمان تولید می‌شود هم مسئولیت دارند تا آنها را با استانداردها و ضوابط کلی نظام بسنجند و اگر چیزی خلاف آن است جلوگیری کنند. نمی‌توانم در این مقام نقد کنم که چرا چنین فیلمی را تولید می‌کنند.
ممکن است در مقام نقد عالمانه این سیاست را هم رد کنیم اما فرض کنید در پاسخ ما بگویند به شما ربطی ندارد، چراکه تشخیص ما این است که نمی‌توانیم این برنامه را تولید کنیم اما قادر به پخش آن خواهیم بود. چرا که نظام سیاسی ایران اجازه نداده چنین شبکه‌هایی پخش مستقیم داشته باشد و پخش آنان را در کانال رسمی سازمان صدا و سیمای ایران مجاز دانسته است. پیام واقعی این مقررات این است که ما باید سیاست‌های نظارتی خود را از طریق مدیریت سازمان و شورای نظارت بر آن اعمال کنیم و اجازه ندهیم که مطالبی پخش شود که با منویات نظام سازگار نباشد. مدیریت صدا و سیما باید پاسخگوی این اقدام باشد. این سریال از شبکه سه که شبکه رسمی کشور است پخش شده است، باید مسئولیت انتقال مفاهیم غلطی که این فیلم به جامعه منتقل کرده را مدیر شبکه سه و مدیرعامل صدا و سیما برعهده بگیرند.
بحث مبادله جیسون رضائیان در قبال پول بلوکه شده ایران در امریکا به گونه‌ای نشان داده شد که انگار وزارت خارجه کاره‌ای نبوده و همان نهاد امنیتی همه مختصات و مشخصات را تبیین می‌کرد. چنین چیزی امکان دارد؟
دشمن به سپاه پاسداران، وزارت امور خارجه، دستگاه‌های امنیتی، نهاد رهبری و ریاست جمهوری به یک چشم نگاه می‌کند. آقایانی که دست به تولید چنین فیلم‌هایی می‌زنند اگر از خود چهره قهرمان و از وزارت خارجه چهره ترسو و تو سری خورده نشان داده‌اند تصور نکنند که گام ارزشمندی برداشته‌اند. آنان بر سر شاخه‌ای نشسته‌اند که آن را از ریشه می‌برند.
تغییر و تحولاتی در صدا و سیما اتفاق افتاده و گفته می‌شود برخی منسوبان به جبهه پایداری به آن راه یافته‌اند. فکر می‌کنید که این خط و مشی و سیاستگذاری معطوف به انتخابات آینده است یا برنامه‌ای درازمدت دارد؟
تشخیص من این است که یک نوع ازهم گسیختگی و رهاشدگی مدیریتی است. مدیریت باید انسجام داشته باشد. وقتی شما یک عرصه قدرت مانند صدا و سیما را میدان ترکتازی افراطی قرار می‌دهید، دلالت بر فقدان مدیریت دارد. ضمن اینکه آقایانی که چنان امیدی بسته‌اند که با چنین ظرفیتی بتوانند در انتخابات بسترهایی را از الان تدارک ببینند، اشتباه می‌کنند. امروز ظرفیت‌های تبلیغی غیررسمی و عرفی ایران و دیگر کشورها از نهادهای تبلیغاتی رسمی‌شان که صدا و سیما باشد قوی‌تر ظاهر می‌شوند و اثر می‌گذارند و مخاطب جذب می‌کنند. اینها خودشان را گول می‌زنند و از درون تهی می‌کنند و هر مقدار هم بر این روال و منویات اصرار بورزند همین مقدار آبرویی هم که در بین بخشی از طبقات اجتماعی دارند در درازمدت از دست می‌دهند.

  •  
  •  
  • ###
  •  
  •  

 

 




نظرات کاربران

آخرین اخبار
از پرسش به شما 1
از پرسش به شما 2
یادداشت و نظر
از پرسش به شما
تماشا و نشست
© تمامی حقوق برای شرکت ایده بکر مبین محفوظ است.