«می» قربانی نفرتی شد که خود پراکنده بود
پرسش: «ترزا می» در دوران تصدی وزارت کشور تخم کینه و نفرت از مهاجرین و اقلیتها را افشاند و این طور به همه باوراند که مقررات دستو پا گیر اتحادیه اروپا چنین وضعی را پدید آورده است. او سرانجام قربانی نفرتی شد که خود پراکنده بود.
همهچیز از همه پرسی خروج از اتحادیه اروپا درتابستان سال ۲۰۱۶ آغاز شد. پس از اعلام نتیجه رفراندوم که البته مطابق میل دولت نبود، دیوید کامرون، نخست وزیر وقت پس از نطق کوتاهی در پارلمان استعفا داد. اینجا بود که حزب حاکم محافظهکار وارد روند انتخاب رهبر جدید و طبعاً نخست وزیر شد. پس از کنار رفتن همه رقبا سرانجام خانم "ترزا مری مِی" که از سال ۱۹۹۷ نماینده پارلمان و در طول سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ دبیر حزب بود، به رهبری حزب انتخاب شد. وی در ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۶ وقتی پس از استعفای دیوید کامرون نخستوزیر شد، دومین زنی بود که در تاریخ این کشور به این مقام میرسید.
ترزا می پس از انتخابات سراسری سال ۲۰۱۰ که به خروج حزب کارگر از دولت و قدرت گرفتن حزب محافظهکار انجامید به مقام وزارت کشور منصوب شد. تصدی او بر وزارت کشور در دوره دوم حکومت محافظهکاران یعنی از سال ۲۰۱۵ میلادی نیز ادامه یافت. به این ترتیب ترزا می در ۶۰ سال گذشته طولانیترین دوره تصدی وزارت کشور در انگلیس را به عهده داشته است.
میشود گفت وی در این دوره طولانی و نسبتاً خاموش و دور از توجه رسانهها، تأثیرات بیشتری بر سیاست وزندگی در انگلیس گذاشت تا در دوره نخستوزیریاش. در این دوره وی بودجه پلیس را کاهش داده و با اتحادیه نیروهای پلیس وارد کارزار شد. کاهش بودجه پلیس در سالهای بعد موجب کاهش امنیت و افزایش جرائم در شهرهای انگلیس شد.
نگاه خصمانه وی به پدیده مهاجرت نیز رویکردی بود که جامعه انگلیس را برای سالهای آتی دستخوش تغییر قرارداد. سیاست وی مبتنی بر رویکرد "خصمانه" به مهاجران غیرقانونی، بذر نفرت از خارجیها و در ادامه آن به قدرت رسیدن احزابی مانند "یوکیپ" و نهایتاً پروسه برگزیت را میسر کرد. دریکی از موارد مرتبط با این رویکرد که به "رسوایی ویندراش" معروف شد، تعدادی از مهاجران سیاهپوست کارائیبی که حتی بعضاً تا ۶۰ سال سابقه زندگی در انگلیس داشتند بهعنوان مهاجر غیرقانونی اخراج شدند. داستان این بود که تنها مدرک قانونی بودن ورود آنها به کشور که کارت ورود آنها بود، در آرشیو وزارت کشور سوزانده شده بود.
باید اذعان داشت که موضوع خروج از اتحادیه اروپا که بعدها به "برگزیت" معروف شد، مهمترین چالش دوران نخستوزیری وی بود. او به خاطر همین بحران بود که بر سرکار آمد، و باوجودآنکه خود طرفدار باقی ماندن در اتحادیه اروپا بود، اما خروج از اتحادیه را به هدف حیات سیاسی خود تبدیل کرد.
این جمله از او معروف است که در روزهای پس از همه پرسی تکرار کرد "برگزیت یعنی برگزیت."، که از آن میتوان به مصمم بودن او به اجرای برگزیت بدون ذرهای کموکاست تعبیر کرد. بااینحال به دلایلی وی هرگز موفق نشد برگزیت را آنطور که موردنظر هواداران آن بود، بدون کموکاست عملی کند. درواقع توافقنامه نیمبند او برای خروج، نه موافقان برگزیت را راضی کرد نه مخالفان آن را. طرح پیشنهادی او که در ابتدا به نام طرح "چکرز" خوانده میشد، سه بار پی درپی در پارلمان رد شد.
دلیل این ناکامی را میتوان در اشتباه محاسباتی «می» در ژوئن ۲۰۱۷ جستجو کرد. حزب محافظهکار بااینکه در پارلمان دارای اکثریت بود و مانند دوره ۲۰۱۰ تا ۱۵ نیازی به ائتلاف با احزاب دیگر نداشت، با اعتماد به نظرسنجیهایی که محبوبیت بالایی برای حزب نمایش میدانند فریفته شده و تصور کرد که میتواند در یک انتخابات زودهنگام، اکثریت بیشتری، حتی با حدود صد کرسی بالاتر به دست بیاورد.
حزب محافظهکار نهتنها کرسی بیشتری به دست نیاورد که با از دست دادن ۱۳ کرسی، همان اکثریت شکننده خود را نیز از دست داد. حزب محافظهکار برای حل این مشکل مجبور شد حمایت حزب «دی یو پی»، حزب اتحادگرا یا در واقع ضد استقلال ایرلند شمالی را کسب کند.
اگرچه اینیک ائتلاف رسمی نبود، اما به حزب محافظهکار کمک میکرد همچنان اکثریت شکننده خود را حفظ کند. بااینحال این اکثریت آنقدر قوی نبود که بتواند به تصویب پیشنهاد «می» برای برگزیت کمکی بکند و این پیشنهاد به دلیل پیچیدگیهای بسیار از جمله موضوع مرز بین ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند که موضوع حساسی برای حزب "دی یو پی" بود، سه بار پیاپی در رأیگیری پارلمانی شکست خورد.
در مرتبه سوم، ترزا می پیش از رأیگیری و برای تشویق منتقدان خود، قول داد که در صورت رأی آوردن این طرح، تاریخ استعفای خود را اعلام خواهد کرد. وی پیشتر گفته بود که تمایلی به ادامه پست نخستوزیری تا انتخابات سراسری سال ۲۰۲۲ ندارد، اما تاریخی برای آن تعیین نکرده بود.
در دوران «ترزا می»، روابط خارجی انگلیس نیز شاهد تحولاتی بود. ازجمله روابط این کشور با روسیه که پس از انضمام شبهجزیره کریمه به سردی گراییده بود، پس از حادثه معروف به «سالزبری» بهطورکلی تیره شد.
انگلیس مدعی شد که مسکو توسط ماده شیمیایی «نوویچوک» یک مأمور مخفی روسیه را که به انگلیس پناهنده شده بود به همراه دخترش در شهر سالزبری مسموم کرده است.
وی در مورد ایران ضمن انتقاد ازآنچه رفتار بیثبات کننده ایران در منطقه نامید همواره به پایبندی کشورش به برجام، حتی در حین دیدار ترامپ از لندن تأکید کرد. بااینحال روابط دو کشور همچنان سرد باقی ماند.
«ترزا می» در روزهای منتهی به ۲۳ ماه «می»، روز رأیگیری برای انتخابات پارلمان اتحادیه اروپا، بار دیگر وعده داد که تاریخ استعفای خود را اعلام خواهد کرد. وی که آماده ارائه طرح خود به پارلمان برای مرتبه چهارم بود، وعده داد که پس از رأیگیری، مستقل ازآنچه نتیجه چه باشد، این تاریخ را اعلام خواهد کرد.
در همین روزها رسانههای طرفدار حزب محافظهکار حملات خود علیه «می» را افزایش دادند و انتظارها برای کنارهگیری وی بالا گرفت.رأیگیری پارلمانی اروپا روز پنجشنبه و چشمانداز تیره حزب محافظهکار در این انتخابات سرانجام وی را به این واداشت که صبح روز جمعه تاریخ استعفا را اعلام کند.
«ترزا می» روز ۳ خرداد در سخنان کوتاهی در مقابل خانه شماره ده، تاریخ استعفای خود را اعلام کرد و گفت روز ۷ ژوئن، ۱۷ خرداد از مقام خود کنارهگیری کرده و تا تعیین رهبر جدید حزب بهعنوان سرپرست دولت به کارش ادامه خواهد داد. از بین نامهایی که برای جانشینی او بر سر زبانها افتاده، بوریس جانسون، وزیر خارجه سابق و شهردار قبلی لندن، بیشترین شانس را تاکنون دارد. وی از مبلغین جدی ایده خروج از اتحادیه اروپا است.
اگرچه اعلام استعفا از سوی «ترزا می» قابلانتظار بود، اما اینکه وی بلافاصله فردای رأیگیری برای پارلمان اروپا این خبر را اعلام میکند خود حائز اهمیت است. اگرچه طبق قوانین اتحادیه اروپا، ازآنجاییکه رأیگیری هنوز در همه کشورهای عضو پایان نیافته، نمیتوان نتیجه و حتی پیشبینی آن را منتشر کرد، اما «می» احتمالاً بااطلاع از پیروزی بزرگ حزب برگزیت و شکست مفتضحانه حزب محافظهکار، زمان را برای اعلام استعفای خود مناسب دیده است.
از «ترزا می» بهعنوان بدترین نخستوزیر انگلیس در عصر معاصر نامبرده میشود که پس از لرد «نورث» که شاهد استقلال مستعمرات انگلیس در آمریکای شمالی بود نمونهای بدتر از او نمیتوان یافت. مساله غامض برگزیت و قدرت گرفتن احزاب راست افراطی که نهایتاً به استعفای خانم «می» منجر شد، درواقع میوههای درختی بود که خود در زمان تصدی وزارت کشور کاشته بود.
او در مقام وزیر کشور و با منطقی ضد مهاجر و ضد خارجی، تخم کینه و نفرت از مهاجرین و اقلیتها را افشاند و اینطور به همه باوراند که مقررات دستوپا گیر اتحادیه اروپا اینچنین وضعی را پدید آورده است. داستانهایی که وی در سخنرانیهای خود از مهاجرین غیرقانونی و خلافکاری تعریف میکرد که به دلیل مقررات حقوق بشری اروپا، امکان اخراج آنها وجود ندارد، نفرت از اتحادیه اروپا را نیز تشدید کرد.
طبیعتاً بسیاری از این داستانها ساختگی و یا خارج از متن بودند. در زمان «ترزا می» عباراتی همچون "خائن"، "خرابکار" و "دشمن مردم" برای نامیدن سیاستمداران طیف مخالف بکار رفت که در فضای سیاسی معاصر انگلیس بیسابقه بود. در زمان وی کشور شاهد ترور یک نماینده پارلمان توسط یک فرد راست افراطی بود که آنهم در تاریخ معاصر انگلیس بیسابقه است. درواقع «می» قربانی نفرتی شد که خود پراکنده بود.
وی برای موفقیت حزبی، دست به هر کاری زد و ازجمله عواطف ملیگرایانه را بهخصوص علیه اروپا تحریک کرد. «می» با برجسته کردن موضوع برگزیت و تبدیل کردن آن به مساله اصلی کشور به مدت سه سال تمام اولویتهای دیگر کشور را به تأخیر انداخته و حتی همان برگزیت را هم نتوانست به سرانجامی برساند.
«فیلیپ آلستون» گزارشگر مستقل سازمان ملل در گزارشی که بهتازگی منتشر کرده فقر در انگلیس را "سیستماتیک" و "تراژیک" نامید و اظهار داشت: "چسبی که بعد از جنگ جهانی دوم جامعه انگلیس را به هم پیوند میداد بهطور عامدانه زدوده و باروحیهای بیعاطفه جایگزین شده است." وی معتقد است که حمایتهای دولت از اقشار ضعیف به دلیل باورهای "ایدئولوژیک" بهطور عمدی حذفشدهاند.
«می» در مدت زمامداری خود شاهد افزایش بیسابقه میزان فقر در میان کودکان و شدت گرفتن بحران مسکن بود. به گزارش پروفسور آلستون، اکنون نزدیک یک و نیم میلیون انگلیسی در فقر مطلق بسر میبرند که یعنی امکان فراهم کردن همه نیازهای ضروری ازجمله غذا، پوشاک و گرمایش را ندارند.
«می» اکنون کشور را با اقتصادی ضعیفتر ازآنچه تحویل گرفته بود و در وضعیتی مبهم و بیثبات ازنظر سیاسی و اجتماعی، درحالیکه بحران برگزیت هنوز حلنشده به نفر بعدی خواهد سپرد. اکنون اختلاف و دودستگی در بین مردم انگلیس از همیشه بیشتر و حتی یکپارچگی کشور نیز درخطر است. اسکاتلند و ایرلند شمالی هر یک بهنوعی در حال تهدید یکپارچگی کشور بوده، شکاف بین غنی و فقیر و شکاف فرهنگی بین اقوام مختلف و جوامع مهاجر در بدترین حالت ممکن است.
###