صادق زیباکلام در گفت و گو با پرسش مطرح کرد:
اگر تاجزاده و حجاریان و مرعشی به مجلس راه پیدا می کردند؟!/ فکر نمی کردم روحانی این جور از کار در بیاید!/ چهره شدن رضا پهلوی محصول سوءمدیریت نظام است
دغدغه کوچکتر من این است که به هر حال جریان اصلاحات مقدار زیادی سرمایه و اعتبار اجتماعی خود را از دست داده است.
پرسش: صادق زیباکلام مدتی پیش در نامه ای به سیدمحمدخاتمی رییس جمهور اسبق ایران مدعی شد که مردم دیگر به توصیه اصلاح طلبان مبنی بر شرکت در انتخابات گوش نخواهند داد. او اصلاح طلبی را خلاصه شده در «مشتی شعارهای زیبا و کلی» دانست. استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران جریان اصلاحات را فاقد « یک هویت مشخص ترقی خواهانه» ذکر کرد.
سایت «پرسش» درباره چرایی نوشته شدن این نامه با دکتر صادق زیباکلام استاد دانشگاه و فعال سیاسی گفت و گو کرده است:
پرسش: دغدغه شما از نوشتن این نامه به آقای سیدمحمدخاتمی چه بود؟
زیباکلام: دغدغه کوچکتر من این است که به هر حال جریان اصلاحات مقدار زیادی سرمایه و اعتبار اجتماعی خود را از دست داده است.
اما دغدغه بزرگتری هم دارم و آن این است که بحرانی که برای جریان اصلاحات پیش آمده را بحرانی می دانم که در واقع برای جامعه ایران و بسیاری از دانشجویان رخ داده است.
مساله مهم این است که به ویژه طبقه متوسط فرهنگی امید خود را به هر گونه تغییر و تحول و این که بشود از دل اصلاحات و تغییرات درونی نظام، جامعه را به روی توسعه و پیشرفت سوق داد از دست داده و این خیلی وحشتناک است.
بسیاری از جوان ها، دانشجویان و قشر تحصیلکرده این امیدشان که نظام قابل اصلاح است را از دست داده اند و این از زلزله و سیل خطرناکتر است.
این نگاه در بین جماعتی از دانشجویان وجود دارد که اصلاح طلبان هم هیچ کاری نتوانستند بکنند. تازه این نگاه بخش خوش بین این قشر است. خیلی هایشان هم اصلا می گویند «اصلاح طلب و اصولگرا دستشان در یک کاسه است و دعوا سر لحاف ملاست. اصلاح طلبان فرقی با اصولگرایان ندارند و جنگ جنگ قدرت است.»
ما یادمان است که وقتی در دوم خرداد 76 به وقوع پیوست چه شور و امید و نشاطی در دانشگاههای ما به وجود آمد. اصولا مهم ترین پایگاه اصلاحات در دانشگاههای کشور بود که اکنون بخش مقدار قابل توجهی از این پایگاه از میان رفته است.
پرسش: واکنش ها به نامه تان را چطور دیدید؟
زیباکلام: اصولگرایان البته خیلی از نامه من خوشحال شدند و گفتند ببیند خود اصلاح طلبان دارند اعتراف می کنند که اعتبارشان از بین رفته است.
اما من اگر جای اصولگرایان بودم احساس نگرانی برای آینده مملکت می کردم.
آنچه بدبختانه، اصولگرایان تشخیص نمی دهند این است که کسانی که از اصلاحات سرخورده شده اند دیگر در انتخابات شرکت نمی کنند. شاهدم که این افراد می گوید آقای خاتمی دوباره که سهل است، دویست بار هم «تکرار کند» ما دیگر پای صندوق رای نخواهیم رفت. این ها نمی آیند در 1400 به آقای رییسی و قالیباف و ضرغامی رای بدهند بلکه سلطنت طلب و فرشگرد می شوند یا سعی می کنند از مملکت مهاجرت کنند و بروند.
ایرنا: در نامه تان از فراکسیون امید و شخص آقای روحانی هم انتقاد کرده اید. علت چیست؟
زیباکلام: عملکرد فراکسیون امید ناامید کننده بود. هر چند این یک روی سکه و نیمی از حقیقت است. روی دیگر سکه این است که متاسفانه حاکمیت اصلاح طلبان واقعی و شناسنامه دار را از دم رد صلاحیت کرد. آنهایی که در لیست امید در تهران و استان ها قرار گرفتند نامزدهایی بودند که نمره شان 10 تا 12 بوده است. شورای نگهبان اجازه نمی داد اصلاح طلبان با نمره 18 و 19 کاندیدا شوند.
ایرنا: منظورتان از این اصلاح طلبان دارای نمره 18 و 19 چیست؟
زیباکلام: فرض کنید سیدمصطفی تاجزاده نامزد می شد، آیا شورای نگهبان او را تایید می کرد؟ یا سعید حجاریان، عبدالله رمضان زاده، حسین مرعشی، غلامحسین کرباسچی داوطلب ورود به مجلس می شدند؟ به طور یقین بدانید همه شان از دم رد صلاحیت می شدند.
شما اصلا نمی توانید این صاحبان این نام هایی که گفتم را با افرادی که الان در فراکسیون امید مجلس هستند مقایسه کنید چرا که در این صورت قیاستان مع الفارق است.
اگر این افراد در مجلس بودند وضع پارلمان خیلی متفاوت با الان بود.
اما آن چه درباره آقای روحانی می خواهم بگویم این است که عملکرد ایشان خیلی به ما لطمه زد. اگر عامل اول افت شدید پاگاه اجتماعی اصلاح طلبان را عملکرد خودشان بدانیم علت دیگر قطعا ضعف کارنامه شخص آقای روحانی است.
پرسش: چطور؟
زیباکلام: ایشان به خواسته های سیاسی، اجتماعی و مدنی آن 24 میلیونی که به او رای دادند پشت کرد.
شما یادتان می آید آخرین بار که آقای روحانی خواهان رفع حصر شد چه تاریخی بود؟ واپسین دفعه ای که ایشان خواستار آزادی زندانیان سیاسی شد کی بود؟ یا دفعه آخری که ایشان گفت « نمی شود که شورای نگهبان، منتقدان را رد صلاحیت کند»؟
اصلا و ابدا روحانی در این راستا حرکت نکرده است.
البته منظور من این است که اگر ایشان چنین می کرد، شورای نگهبان هم می پذیرفت و می گفت «باشد از این به بعد ما منتقدین را هم تایید صلاحیت می کنیم»
من به هیچ وجه چنین خیال خامی ندارم. اما اگر آقای روحانی چنین می کرد با این کار، حداقل نشان می داد که برای ایشان چنین مسائلی مهم است.
نشان می داد که آقای روحانی می خواهد اما حاکمیت تمکین نمی کند و جلوی اصلاحاتی که ایشان می خواهد با اتکا به 24 میلیون رای خود به وجود آورد را می گیرد.
ولی آقای روحانی مطلقا حرکتی نکرد که بیانگر این باشد که این مسائل برایش مهم و مطرح است.
نه تنها در چنین مسیری گام برنداشت بلکه تلاش کرد بر حسب خواسته های حاکمیت، موضع گیری و سخنرانی کند.
پرسش: سال 92 در فیلم تبلیغاتی آقای روحانی از مردم خواستید به ایشان رای دهند. سال 96 هم مصاحبه ها و سخنرانی ها و یادداشت هایتان، فکتبلیغ گسترده ای برای ایشان کردید. پشیمان نیستید؟ گمان می کردید روزی برسد که این چنین از آقای روحانی انتقاد کنید؟
زیباکلام: قطعا من آن موقع فکر نمی کردم آقای روحانی این جور از کار دربیاید.
اما فرق صادق زیباکلام با خیلی دیگر از اصلاح طلبان دقیقا در همین نکته ای است که در سوال شما بود.
من بارها و بارها در مصاحبه ها و سخنرانی هایم گفته ام اگر چرخ زمان به عقب برگردد و بار دیگر 29 اردیبهشت 986 شود - و من حتی علم الان را داشته باشم که عملکرد روحانی این طور ضعیف خواهد بود-، معذالک باز با تمام وجود برای ایشان تبلیغ می کنم. چون یکی از اهداف صادق زیباکلام در اردیبهشت 96 این بود که رییس جمهور رفع حصر نماید و زندانیان سیاسی را آزاد کند.
اما من هدف دیگری هم داشتم و آن این بود که قوه مجریه بار دیگر دست اصولگرایان نیفتد تا شرایطی که از 84 تا 92 در کشور به وجود آمده بود دوباره ایجاد شود.
تردیدی ندارم اگر آقای رییسی رییس جمهور می شد ما به شرایط 84 تا 92 برمی گشتیم.
پرسش: شما در نامه تان از آقای خاتمی به عنوان « رییس اصلاحات» نام برده اید. اگر آقای خاتمی را رییس یا رهبر اصلاحات بدانیم عملکرد ایشان را چگونه ارزیابی می کنید؟
زیباکلام: بسیار ضعیف. اما این جا نکته ای وجود دارد. درست است که ایشان فاقد آن جسارت و شهامت لازم برای دردست گرفتن رهبری اصلاحات است اما دارای صفات ارزنده زیادی است. خصوصیاتی مانند صداقت، امانت داری، پرهیز از زد و بند، حرکت نکردن محض رضایت حاکمیت و پاکدامنی که کمتر در عالم سیاست دیده می شود.
پرسش: نظرتان درباره واکنش اصلاح طلبان به نامه تان چیست؟
زیباکلام: اصلاح طلبان در مجموع رویکردی منفی به این نامه داشتند. آنها دوست نداشتند مورد انتقاد قرار گیرند. حاضر نشدند از روح این نامه حمایت کنند. حتی دیدیم که آقای مرتضی مبلغ عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، رسما به من توهین کرد و گفت آقای زیبا کلام از خواب بیدار شو!
در مجموع اصلاح طلبان اصلا از این نامه خوششان نیامد.
پرسش: محور بعدی گفت و گویم درباره درباره اوضاع بین المللی کشور است. آن را چطور ارزیابی می کند؟
زیباکلام: بسیار خطرناک. احتمال زیادی وجود دارد که برخورد نظامی بین ایران و آمریکا به وجود آید. قرائن نشان می دهد دونالد ترامپ دنبال رویارویی نظامی با ایران است.
به نظر من اگر ترامپ در سال آینده میلادی مجددا به سمت ریاست جمهوری انتخاب شود در دور دوم قطعا به سمت زورآزمایی نظامی با ایران پیش رود. حتی اگر این حدس من هم غلط از کار در آید و جنگ نظامی در نگیرد، باز هم تحریم ها لطمات هولناکی از نظر اقتصادی و توسعه به ایران وارد کرده و می کند.
مع الاسف اصرار بر سیاست آمریکا ستیزی، نابودی اسرائیل، صدور انقلاب و سایر رویکردهای رادیکال، هزینه سنگینی بر منافع ملی ایران وارد کرده است.
اگر فقط و فقط از نظر پیشرفت اقتصادی، خودمان را با ترکیه و مالزی و برزیل مقایسه کنیم به وضوح خواهیم دید که طی این 40 سال، چه هزینه سنگینی را از محل منافع ملی به خاطر پافشاری بر آمریکا ستیزی پرداخت کرده ایم.
پرسش: وضعیت تشکل های براندازی چون سلطنت طلبان را چطور می بینید؟
زیباکلام: دو دهه یا حتی ده سال پیش، سطنت طلبان اصلا سرزبان ها نبودند اما با تاسف باید گفت اکنون رضا پهلوی به عنوان یک کنشگر جدی در سپهر سیاسی ایران مطرح است. این هم نه به واسطه ویژگی های خاصی است که مثلا رضا پهلوی دارد، بلکه به خاطر سومدیریت نظام ما ست که باعث شده چنین شخصی ایشان چهره شود.
پرسش: راه حل خروج از مشکلاتی که اشاره کردید را چه می دانید؟
زیباکلام: یک نظرسنجی از مردم ایران صورت بگیرد و از آنها پرسیده شود که آیا با آمریکاستیزی موافق هستند یا خیر؟ آیا می خواهند نظام جمهوری اسلامی همچنان بر نابودی اسرائیل مصر باشد و آن را وظیفه خود بداند یا خیر؟
اگر نصف به علاوه یک مردم ایران در این نظرسنجی - منظورم رفراندوم نیست- اعلام کردندد خواهان تداوم آمریکا ستیزی هستند و مصرند که اسرائیل حتما باید به دست جمهوری اسلامی ایران نابود شود در این صورت همین سیاست ها ادامه پیدا کند.
اما اگر نه نصف به اضافه یک، بلکه بیش از 80 درصد مردم با این سیاست ها مخالفت کردند آن وقت حاکمیت به این سوال پاسخ دهد که آیا نظر مردم برایش مهم است یا نه؟
گفت و گو از: ناصرغضنفری
###