تحلیل صادق زیباکلام از وضعیت اصلاح طلبان، اصولگرایان، احمدی نژاد و ... در سال ۹۸
این احتمال وجود دارد. با توجه به اینکه خیلی بعید است اصلاح طلبان در انتخابات آینده وارد ائتلاف با اعتدال و توسعه شوند میتوان گفت تنها شانسی که این حزب دارد ائتلاف با جریان میانهرو اصولگرا به رهبری علی لاریجانی و محمد رضا باهنر است. احتمال ائتلاف اعتدالگرایان با اصولگرایان معتدل خیلی بیشتر از اصلاح طلبان است.
پرسش:"آقای نوبخت و آقای واعظی و تاحدودی خانم فاطمه هاشمی و سایر کسانی که با حزب اعتدال و توسعه هستند، هیچ شانسی ندارند. تنها بخت و اقبالی که جریان اعتدال به رهبری آقای روحانی میتواند داشته باشد ائتلاف با اصلاح طلبان است که در دو انتخابات شاهد آن بودیم و این ائتلاف باعث شد که تعدادی از نیروهای این جریان در ساختار قدرت ارتقا پیداکنند. معتقدم بدون اصلاح طلبان اعتدال و توسعه هیچ شانسی ندارد، چون دلخوری مردم از آقای روحانی در وضعیت این حزب منعکس میشود."
فضای سیاسی کشور در سال جدید به چه سمت و سویی خواهد رفت. سالی که از اهمیت ویژهای برای بازیگران سیاسی برخوردار است و فعالیت ها، جناح بندی ها، ائتلافها و ... میتواند روند انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی را تعیین کند.
صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است در سال ۹۸ اصلاح طلبان با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم خواهند کرد، اما برای اصولگرایان اوضاع آنچنان تغییری نکرده است. او معتقد است مدعیان راه سوم (احمدی نژاد، قالیباف و...) نیز به اهدافی که تصور میکنند نخواهند رسید.
گفت و گوی فرارو با زیباکلام را میخوانید:
سال ۹۷ برای اصلاح طلبان سالی مهمی بود. در این سال انتقادات نسبت به عملکرد آنها در ساختار قدرت به شکل چشمگیری افزایش یافت. بسیاری معتقدند اصلاح طلبان عملکرد ناامید کننده داشته اند و دیگر در انتخاباتهای بعدی نمیتوانند مردم را به پای صندوقهای رای بکشانند. توضیح دهید که اصلاح طلبان در سال جدید چه وضعیتی خواهند داشت. آنها چه راهکارها و استراتژیهایی را برای خروج از بن بست باید در پیش بگیرند؟
سال ۹۷ سال تلخ و پر از ناکامی برای اصلاح طلبان بود. فکر میکنم در طول دو دهه گذشته که جریان اصلاحات به وجود آمده است سال ۹۷ بدترین سال برای این جریان بود. آقای خاتمی، رییس دولت اصلاحات در روزهای پایانی سال تاکید کردند که مردم دیگر به حرف اصلاح طلبان برای حضور در پای صندوقهای رای گوش نخواهند داد. به نظرم این درستترین جملهای بود که در آستانه سال ۹۸ از طرف آقای خاتمی مطرح شد.
اصلاح طلبان دولت آقای روحانی به ویژه شخص ایشان را برای ریزش محبوبیت شان در سال ۹۷ مقصر میدانند. اما من معتقدم اگر همه تقصرهای را متوجه روحانی کنیم خودمان را گول زده ایم. درست است که عملکرد آقای روحانی از نیمه دوم سال ۹۶ منحنی سقوط اجتماعی اصلاح طلبان را رقم زد، اما اصلاح طلبان هم در سقوط محبوبیت اجتماعی شان مقصراند.
چندین حادثه رخ داد که در کاهش محبوبیت اصلاح طلبان نقش داشت که در آنها نمیتوانیم آقای روحانی را مقصر قلمداد کنیم. اولین و بنیادیترین انتقادی به اصلاح طلبان این است که رهبری اصلاحات نتوانست سیاستی واحد، منسجم، هماهنگ و یکپارچه را در قبال عملکرد آقای روحانی ارائه دهد. اصلاح طلبان وقتی با سقوط محبوبیت آقای روحانی و پشت کردن او به مطالبات ۲۴ میلیونی که به او رای داده بودند روبه رو شدند هیچ نقشه راه و استراتژی ارائه ندادند.
در سال ۹۷ عدهای در میان اصلاح طلبان از این سخن میگفتند که دیگر با روحانی و جریان اعتدال همکاری نمیکنند، عدهای میگفتند پشیمان هستند که وارد انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ شدند و از مردم عذرخواهی کردند. برخی دیگر از اصلاح طلبان مانند رییس دولت اصلاحات در قبال عملکرد دولت سکوت کردند. اقلیتی از اصلاح طلبان که من هم جزو آنها هستم ضمن اینکه همچنان از دعوت مردم به شرکت در انتخابات دفاع کردند در عین حال تندترین و تلخترین انتقادات را هم متوجه روحانی کردند.
به نظرم این رویکرد درست بود، یعنی ضمن دفاع از شرکت در انتخابات به طور منظم مطالبات ۲۴ میلیون رای دهنده را از دولت طلب کردیم. یعنی آقای روحانی را به حال خودش رها نکردیم مسئولیت عمل سیاسی خود در دعوت از مردم برای شرکت در انتخابات را پذیرفتیم و تلاش کردیم آقای روحانی را به راه راست بکشانیم و مطالبات را از او بخواهیم. من معتقدم اولین و مهمترین و اصلیترین کاری که جریان اصلاحات باید انجام دهد این است که قرص و محکم از شرکت در انتخابات دفاع کند، ولی در عین حال انتقادات جدی و اساسی به آقای روحانی واردکند.
نقص دوم جریان اصلاحات این است که در این سالها به ویژه سال ۹۷ هیچ بازسازی و بازتعریفی از نگاه خود صورت نداد. این جریان ۲۰ سال است فعال است شعارها، استراتژی، اهداف و آرمانهای این جریان در این سالها تغییری نکرده است، تاکتیک هایش هم به همان شکل مانده است. متاسفانه رهبری اصلاحات هیچ دستور العمل، الگو، هدف و استراتژی مشخص نکرده است.
من معتقدم هدف استراتژیک اصلاح طلبان که شناسنامه، کارت ملی و هویت آنها است، باید دموکراسی خواهی و آزادی خواهی باشد. یعنی یک نفر از خارج به ایران بیاید پس از آشنایی مختصر با اصلاح طلبان در توضیح این جریان بگوید اینها آزادی خواه و دموکراسی خواه هستند.
من معتقدم اگر اصلاح طلبان تکلیفشان را با روحانی مشخص نکنند و همچنین آزادی خواهی و دموکراسی خواهی را به عنوان هدف استراتژیک خود جا نیاندازند، به سرعت افول خواهند کرد و عملا به نهضت آزادی بعد از انقلاب تبدیل میشوند. بعد از انقلاب نهضت آزادی در زمان انتخابات ها معمولا یک اعلامیه میداد و موضع خنثایی را اتخاذ میکرد. حداکثر موضعی که نهضت آزادی اتخاذ میکرد این بود که حداقل خواسته هایشان تحقق پیدا کند.
در سال ۹۸ جریان اصلاحات با مشکلات موجود و معظلاتی که دارد چه خواهد کرد؟ شما چه پیش بینی در این زمینه دارید؟
سوال دشواری است. هیچ علامتی دیده نمیشود که نشان دهد رهبری اصلاحات به دو ایراد اساسی که مطرح کردم رسیده باشد و مسئله بعدی این است که اگر هم به این دو ایراد (تعین تکلیف با دولت روحانی و مشخص کردن آزادی خواهی و دموکراسی خواهی به عنوان استراتژیهای کلان جریان اصلاحات) رسیده باشد علامتی دیده نمیشود که نشان دهد اصلاح طلبان میخواهند اقدامی در این باره انجام دهند. به نظر میرسد در سال ۹۸ نیز در بر همان پاشنه خواهد چرخید و اتفاق مهمی در جریان اصلاح طلب رخ نخواهد داد.
در جریان اصولگرا اوضاع چطور پیش میرود؟ در این جریان همیشه چالش وحدت وجود دارد. در سال ۹۷ آنها به واسطه عملکرد دولت حسن روحانی و مشکلات پیش روی کشور ظاهرا به وحدت سیاسی نزدیکتر شدند. آیا سال ۹۸ در آستانه انتخابات مجلس ممکن است اصولگرایان بلاخره پس از سالها به وحدت برسند؟
برخلاف اصلاح طلبان، اصولگرایان با چالش عمدهای مواجه نیستند. من معتقدم ۱۷ میلیون رای آقای رئیسی در اردیبهشت سال ۹۶ اگر در نتیجه عملکرد آقای روحانی افزایش نیافته باشد مطمئنا از آن کاسته نشده است؛ بنابراین اصولگرایان پایگاه اجتماعی خود را کماکان حفظ کرده اند. بزرگترین تهدید و یا چالش این جریان اول از ناحیه آقای احمدی نژاد است که اگر به طور جدی حرکت کند و در ساختار حکومت ممانعتی در راهش ایجاد نشود، قطعا از سبد ۱۷ میلیونی اصولگرایان برداشت خواهد کرد.
چالش دوم آنها جریانهای تندرو است که برخی از آنها همچنان به احمدی نژاد وفادار هستند و برخی دیگر از او عبور کرده اند همچون جبهه پایداری. تندروها مشکل دوم اصولگرایان هستند چراکه این دسته در ریزش آرای اصولگرایان موثر بوده اند و در مقاطع مختلف از این جهت به اصولگرایان ضربه زده اند. این که آیا در انتخابات مجلس آینده اصولگرایان بتوانند به یک وحدت برسند بعید به نظر میرسد.
اصولگرایان تندرو و طرفداران احمدی نژاد نمیتوانند با اصولگرایان میانه رو و حتی سنتی همکاری کنند مگر اتفاق خارق العادهای بیافتد و آن هم بازگشت محبوبیت به اصلاح طلبان است، یعنی اصلاح طلبان دوباره احیا شوند که البته احتمال آن بسیار ضعیف است. حداکثر امیدی که به اصلاح طلبان وجود دارد این است که مانع ریزش بیشتر محبوبیت خود شوند.
محمود احمدی نژاد در روزهای پایانی سال در سفر به کرمانشاه با سعید قاسمی از چهره های تندرو اصولگرا دیدار کرد
استراتژی احمدی نژاد در سال ۹۸ چه خواهد بود؟ آیا او از مواضع تند خود در دو سال گذشته عقب نشینی خواهد کرد؟ یا این راهی که در پیش گرفته است را ادامه خواهد داد؟
آقای احمدی نژاد، برخی دیگر از اصولگرایان مثل آقای ضرغامی میخواهند خود را تبدیل به یک جریان سوم کنند. به این معنا که، چون هم به عدم محبوبیت اصولگراها در بین اقشار و لایهها تحصیل کرده جامعه واقف هستند و هم ریزش محبوبیت اصلاح طلبان را میبینند و شعار "اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا" را میشنوند، میخواهند خود را نماینده مردم ناراضی که از هردو جناح ناامید و سرخورده شده اند، معرفی کنند.
اقای احمدی نژاد خیلی تلاش میکند که ناراضیان و سرخوردگان از اصولگرایان و اصلاح طلبان را به گونهای از آن خود کند و خودش را به عنوان جریان سوم و مستقل مطرح نماید. آقای قالیباف هم چندی پیش تحت عنوان نئو اصولگرایی حرفهایی را مطرح کرد. اما من معتقدم این تلاشها چه از سوی قالیباف و چه از سوی احمدی نژاد عبث و بیهوده است و کسانیکه به اصلاح طلبان و از قبل هم به اصولگرایان پشت کرده بودند به هیچ وجه نه به سمت آقای احمدی نژاد میروند و نه به سمت آقای قالیباف تمایلی پیدا میکنند.
آقای احمدی نژاد و دیگران متوجه نیستند که کسانی که از اصولگرایان دل بریده اند و امیدی هم به اصلاح طلبان ندارند، با کل نظام به مشکل خورده اند و دیگر به چهرهها و شخصیتهایی همچون او که امتحان پس داده اند اقبال نشان نخواهند داد.
البته احمدی نژاد طرفدارانی دارد. طرفداران احمدی نژاد همان کسانی اند که همیشه از او دفاع کرده اند. او در میان برخی اقشار و لایههای جامعه دارای نفوذ و کاریزماست.
در سال ۹۷ تحرکات سیاسی جریان اعتدال به میان داری حزب اعتدال و توسعه وارد فاز تازهای شد. حزبی که سران آن در دولت نفوذ بسیار بالایی دارند از جمله آقای واعظی و آقای نوبخت. عدهای معتقدند که روند حرکتی جریان اعتدال به گونهای است که میخواهد فاصله خود را با اصلاح طلبان حفظ کند و به طور مستقل در انتخابات آینده حضور پیدا کند. تحلیل شما از بازی سیاسی جریان اعتدال چیست؟
آقای نوبخت و آقای واعظی و تاحدودی خانم فاطمه هاشمی و سایر کسانی که با حزب اعتدال و توسعه هستند، هیچ شانسی ندارند. تنها بخت و اقبالی که جریان اعتدال به رهبری آقای روحانی میتواند داشته باشد ائتلاف با اصلاح طلبان است که در دو انتخابات شاهد آن بودیم و این ائتلاف باعث شد که تعدادی از نیروهای این جریان در ساختار قدرت ارتقا پیداکنند. معتقدم بدون اصلاح طلبان اعتدال و توسعه هیچ شانسی ندارد، چون دلخوری مردم از آقای روحانی در وضعیت این حزب منعکس میشود.
ممکن است در جریان انتخابات مجلس آینده مقداری از امکانات دولتی استفاده کنند و در یکی دو مورد موفقیتهای کوچکی داشته باشند، اما واقعا هیچ شانسی برای اینکه بتوانند حتی تعداد اندکی کرسی در مجلس یازدهم به دست بیاورند را ندارند. ضربهای که عملکرد آقای روحانی و همراهانش به جریان اعتدال وارد کرده به مراتب بیشتر از ضربهای است که به اصلاح طلبان زده است.
در سال 97 اعتدالگرایان از اصلاح طلبان فاصله گرفتند و واعظی و نوبخت اسحاق جهانگیری عضو اصلاح طلب دولت را به حاشیه کشاندند
آیا ممکن است اعتدال و توسعه در سال جدید با اصولگرایان میانه رو همچون طیف علی لاریجانی وارد ائتلاف شود؟ این شایعه در سال ۹۷ بسیار جدی بود.
این احتمال وجود دارد. با توجه به اینکه خیلی بعید است اصلاح طلبان در انتخابات آینده وارد ائتلاف با اعتدال و توسعه شوند میتوان گفت تنها شانسی که این حزب دارد ائتلاف با جریان میانهرو اصولگرا به رهبری علی لاریجانی و محمد رضا باهنر است. احتمال ائتلاف اعتدالگرایان با اصولگرایان معتدل خیلی بیشتر از اصلاح طلبان است.
منبع: فرارو
###